نگاهی به کارنامهی ترانهسرایی نوذر پرنگ
(این یادداشت در شمارهی هفدهم مجلهی وزن دنیا و در پروندهی بررسی آثار نوذر پرنگ منتشر شده است.)
بررسی کارنامهی ترانهسرایی نوذر پرنگ، امری سهل و ممتنع است. در نگاه نخست، بهنظر میرسد با کارنامهای مختصر روبروییم و از طریق تحلیل چند ترانهی مشهور و بسیار شنیدهشده از او میتوان به درکی از نگاه و رویکردش نسبت به ترانه و تصنیف رسید اما با اندکی کندوکاو در گوشههای در سایهماندهی موسیقی معاصر، ردی از دهها ترانه یافت میشود که سرایندهی آنها نوذر پرنگ است اما نسخهی صوتی یا متنی آنها در دسترس نیست. بر اساس آنچه دوستان پرنگ و برخی از اهالی موسیقی گفتهاند، او طی دوران فعالیتش به عنوان ترانهسرا بیش از یکصد ترانه سروده در حالیکه مدخل نامش در ویکیپدیا تنها نام و مشخصات نوزده ترانه را در خود دارد که بیشتر بهخاطر آوازخوانان سرشناسشان بر جای ماندهاند. بهنظر میرسد نوذر پرنگ تنها در همکاری طولانیاش با عطاالله خرم دهها ترانه سروده باشد که فقط اطلاعات تعدادی از آنها با صداهایی همچون ویگن، عارف، پوران، الهه، ایرج و گوگوش در دسترس است. در فقدان آرشیوهای مدون و رسمی، تنها گزینهی باقیمانده جستوجو در آرشیوهای شخصی است که به فرصتی فراختر از زمان نگارش این یادداشت نیاز دارد و امیدوارم در آینده پژوهشی گستردهتر در اینزمینه صورت گیرد تا دستکم فهرستی کاملتر از ترانههای پرنگ بهدست آید. تا آن زمان برای اینکه تصویری کلی از آنچه نوذر پرنگ در ترانهسرایی معاصر آفریده، بهدست آوریم، در این یادداشت نگاهی انداختهام به تعدادی از مشهورترین ترانههای او.
۱. بیا شمعا را فوت کن
درست پنجاه سال پیش، در نوروز ۱۳۴۹، قطعهی «تولدت مبارک» منتشر و خیلی زود به محبوبترین قطعه برای جشنهای تولد در ایران تبدیل شد. اواخر سال ۱۳۴۸ بود که شرکت ایرانناسیونال تصمیم گرفت به مناسبت چهارمین سال شروع تولید خودروی پیکان دو فیلم تبلیغاتی تولید کند.
کامران شیردل، کارگردان و مستندساز، تولید این فیلمها را بهعهده گرفت و «پیکان» و «تولدت مبارک» را ساخت. برای ساخت موسیقی این فیلمها از انوشیروان روحانی دعوت شد و او نیز فرصت را غنیمت دانست و قطعهای برای تولد پیکان ساخت که میشد از آن به صورت عمومی استفاده کرد. سرایش ترانه نیز به دو ترانهسرای نامدار و باسابقهی آنروزها یعنی پرویز خطیبی و نوذر پرنگ سپرده شد. بر اساس گفتههای انوشیروان روحانی، بیت اول ترانه یعنی «لبت شاد و دلت خوش/ چو گل پرخنده باشی» توسط پرویز خطیبی و بیت «بیا شمعا را فوت کن/ که صد سال زنده باشی» توسط نوذر پرنگ سروده شد. سطرهایی ساده و کودکانه، که از تمام کارنامهی شاعری نوذر پرنگ بیشتر شنیده و زمزمه شدهاند. اتفاقی که جز به معجزهی ترانه و آهنگ امکانپذیر نیست.
«تولدت مبارک» تنها قطعهای نبود و نیست که برای تبریک تولد ساخته شده است اما بیتردید مشهورترین و ماندگارترین ترانه با این موضوع به شمار میرود.
پرنگ در آثار دیگری نیز با انوشیروان روحانی همکاری کرده. «دونهدونه بارون میباره» و «لب چشمه» با صدای عباس منتجم شیرازی (ترانههای فیلم کلید بهشت اثر حسین مدنی-۱۳۴۵) از جملهی این آثار است. ترانههایی با لهجهی محلی که سرایشش در تخصص پرنگ بوده و در ادامه به آن بیشتر خواهم پرداخت.
۲- غروبا که میشه روشن چراغا
«کلاغا» مشهورترین اثر منوچهر سخایی است که در سال ۱۳۴۹ اجرا شده. ترانهای از نوذر پرنگ با موسیقی پرویز مقصدی. زبان ساده و روان همیشگی پرنگ در این ترانه با لحنی طنزآمیز همراه شده تا در ترکیب با ملودی شیرین و زمزمهپذیرِ مقصدی اثری خاطرهانگیز را بهوجود آورد. سابقهی ترانههای طنزآمیز به سالها پیش از این ترانه و سنت پیشپردهخوانی و ترانههای روحوضی بر میگردد و پیش از نوذر پرنگ، در آثار پرویز خطیبی و دیگران نمونههای فراوانی از آن وجود دارد اما سویهی نوستالژیک «کلاغا» به نحوی این ترانه را از دیگر نمونههای مشابهش متمایز کرده و باعث ماندگاری بیشترش شده.
۳- دختر خانو میخوامش...
در کارنامهی ترانهسرایی نوذر پرنگ همکاریهای متعددی با عطاالله خرم به چشم میآید. خرم در تعدادی از آثارش به جای تبعیت از ردیفِ دستگاهی، بر اساس زیباییشناسی موسیقی محلی و مقامی عمل کرده و قطعاتی شبهفولکلور ساخته. کلام این قطعات نیز، به پیروی از موسیقی، با لهجههای محلی سروده شدهاند. در دهههای چهل و پنجاه نمونههای زیادی از این نوع آهنگسازی توسط آهنگسازان مختلف در موسیقی کوچهبازاری و بعدتر پاپبندری وجود داشت گرچه به مرور از این رویکرد کاسته و به نمونههای معدودی در موسیقی تلفیقی همچون آثار گروه داماهی و... محدود شد. عطاالله خرم، سرایش ترانههای اینچنینی را به نوذر پرنگ و سیروس آرینپور می سپرد. در میان آثاری که از خرم با صدای ویگن اجرا شده، ترانههای «شاهدوماد» و «بارونبارونه» از سیروس آرینپور و ترانههای «اسبِ سُمطلا»، «فنجون طلا» و «غزال» از نوذر پرنگ است. «اسبِ سُمطلا» نمونهوارترین اثر پرنگ در این حال و هواست؛ همچون دیگر ترانههای او، زبان این ترانه نیز بسیار ساده و بیپیرایه است و لحنی روایی و طنزآمیز دارد. موفقیت این ترانه در سال ۱۳۳۹ باعث شد تیم سازندهاش آثاری دیگری در این فضا بسازند، «خواستگاری» با صدای عارف یکی از آثار اینچنینی است. آثاری که آنچنان میان عامهی مردم رسوخ کردند که بسیاری آنها را ترانههای فولکلوریک و قدیمی میپنداشتند. برخی از همکاریهای دیگر نوذر پرنگ و عطاالله خرم نیز مانند «آسه برو، آسه بیا» و «خواب بیداری» با صدای گوگوش، گرچه با لحن فولکلور همراه نیست اما همچنان حال و هوایی شوخ و شنگ و طنزانه دارد.
گفتنی است بسیاری از این قطعات برای فیلمهای سینمایی ساخته شدهاند و در کنار آثاری طنزآلود، بر اساس داستان فیلم، قطعاتی جدی و غمانگیز هم قرار میگرفت. پوران، روانبخش، رامین، الهه و جمال وفایی از دیگر خوانندگانی بودند که قطعات حاصل همکاری عطاالله خرم و نوذر پرنگ را اجرا کردهاند.
۴- من خستهام، من در کنار پنجره تنها نشستهام
کوروش یغمایی، که از آغازگران موسیقی راک به شمار میرود در سال ۱۳۷۸ آلبومی به نام «تفنگِ دستهنقره» منتشر کرد که قطعات آن بر اساس اشعار نوذر پرنگ و حسین منزوی ساخته شده بود. از هشت قطعهی این آلبوم، شش قطعه از پرنگ و دو قطعه از منزوی است. قطعات «تفنگ دستهنقره»، «سرنوشت» و «قصه» در حال و هوای ترانههای قدیمی نوذر پرنگ و «باغ»، «دنیاها و فاصلهها» و «غمناک» از میان اشعار کلاسیک او انتخاب شدهاند. یکی از معدود مواردی که آثار پرتصویر پرنگ و آنچه از او در ساحت غزل، چارپاره و شعر نیمایی میشناسیم با موسیقی همراه شده.
نوذر پرنگ در ادوار مختلف کارنامهی شعری خود پیرو سه سبک عراقی، هندی و نیمایی یا به بیانی تحت تاثیر چهرههایی همچون حافظ، صائب و نیماست. بیشترین نبوغ شاعرانهی او را در خلق تصاویری تازه و حیرتانگیزِ نزدیک به سبک هندی و سرودن غزلهایی که تنه به تنهی شاعران بزرگ سبک عراقی میزند می توان دید؛ اتفاقی که در ترانهی او بهندرت به چشم میآید. بهنظر میرسد نوذر پرنگ، همچون بسیاری از شاعرانی که در یک قرن گذشته در ترانهسرایی نیز طبعآزمایی کردهاند، ترانه و تصنیف را بیشتر به قصد تفنن یا امرار معاش پی میگرفته و نگاهی جدی به این مقوله نداشته یا دستکم تلقیاش از ترانگی، بر خلاف آنچه در شعر کلاسیک آفریده، بر سادگی مفرط در فرم و محتوا استوار بوده؛ البته که نمیتوان کتمان کرد تجربهی شاعری او منجر به آن شده که برای خلق هر مضمونی زبان در دستانش چون موم باشد و بتواند به سادهترین شکل ممکن بسراید اما در نهایت در ترانه مسیری کاملا متفاوت از شعر رفته و موفقیت و همهگیری برخی از ترانههایش دلایلی متفاوت از شهرت و اعتبارش در شاعری دارد. بسیاری از شاعران به تقلید از او، هنگامی که به سراغ ترانه آمدهاند، زبانی ساده و بیآرایه را برگزیدهاند و البته که به درصدی از موفقیت او نیز نرسیدهاند چرا که از طنز و لحن روایی خلاقانهی پرنگ بیبهره بودهاند. عناصری که میتوان آنها را امضای دهها ترانهای دانست که به موسیقی مردمی ما هدیه کرده.