
در تاریکترین شبهای تاریخ، وقتی ابرهای ستم بر آسمان امت سایه افکنده است، ناگهان ندایی از اعماق ایمان برمیخیزد: «ذوالفقار حیدر آمد!ای جهودان الفرار!»
چون زمان خیبر آمد ای جهودان الفرار
ذوالفقار حیدر آمد ای جهودان الفرار
آبکشِ آهن بماندْ، از گنبد چون آهنت
از یمن ،ایران و لبنان میخورد تیغ بر تنت
الفرار موشها ،خزید سوراخ؛ که آمد یک عقاب
غزه یک قرن است که دارد آرزوی انقلاب
هرچه یاران میروند ما هم رویم هیچ باک نیست
جایگاه آدمی ای بیخرد جز خاک نیست
چون شهادت افتخاریست از برای عاشقان
میرسد لشکر که دارد سیدی را در میان
از خراسان، طالقان و ری بیاید یک سپاه
وعده آقای ما حق است تو میگردی تباه
در عمل شیعه به حیدر(ع) اقتدا دارد همی
قصد رفتن سوی قدس از کربلا دارد همی
یا "حسین(ع)" ناموس شیعه غرق خون افتاده است
گو عمو آید "رقیه(س)" قد کمون افتاده است
آنکه نعل تازه زد آنجا به دشت کربلا
پر کند امروز قلب شیعه با درد و بلا
سینه ما گشته پر؛ از کینهی قوم یهود
پاک گردد نامش از تاریخ به #پهلوی_کبود
خیبر و فتاح آخر #فتح_خیبر میکنند
و زمین را خالی از این قوم کافر میکنند
ما به امید نماز در #قدس شب صبح میکنیم
مرگ ماست آن روز؛آنها فکر کنند صلح میکنیم
#امت_اسلام یک دل گشته است وقت #جهاد
تا بخشکاند ز ریشه این درخت بد نهاد
شیعه پشت درب خیبر نعره دارد حیدری
تا کند دربش ز بن این بار علی دیگری