سالیانی است با تیک نات هان، راهب بودایی و فعال صلح ویتنامی آشنا هستم و نوشتههایش را میخوانم. با خواندن کتاب کلیدهای ذن (ترجمه ع. پاشایی، تهران، ثالث، 1376، 155ص) او را شناختم. او در هفدهسالگی وارد معبد شد و آموزش ذن را آغاز کرد. به جای هر نوع بحث نظری به او کتابچهای دادند که در آن اعمال روزانه و توصیههای لازم ثبت شده بود. به او گفتند که مطالب را حفظ و به آنها عمل کند. هدف این کارها فرزانگی و آگاهی به هستی در همه احوال بود. در واقع، شرایط اجتماعی به گونهای است که انسانها را تسخیر و شرطی میکند. در مقابل، آگاهی به رفتار خود در همه حالات نخستین گام ایستادگی در برابر این موج فزاینده از خودبیگانگی انسانی است. از این منظر «آگاهی به هستی، ستون فقرات روش بودایی است.» بعدها کارهای دیگری از او خواندم، چون صلح همه جا است: راه هشیاری در زندگی روزمره. تازهترین کتابی که از او همین روزها توزیع شده است، نامه عاشقانه به زمین (تیک نات هان، ترجمه محسن اسلامی، تهران، نشر آنسو، 1398، 100ص) است.
پیام کتاب ساده و زیبا است. همه میدانیم که هر چه داریم، از مام زمین داریم، با این حال کمابیش به این مادر خاموش و بخشنده جفا میکنیم و پس از آنکه از پستان بارورش شیر نوشیدیم به او لگد میزنیم. از جنگلهای زمین که به ما اکسیژن میدهد استفاده میکنیم و در عین حال آنها را نابود میکنیم. برای تفریح به دامان طبیعت میرویم، اما آن را آلوده میکنیم. خلاصه هر چه این مادر به ما مهربانی میکند، به چهره چروکیدهاش چنگ میزنیم و او را زخمی میکنیم. این رفتاری است که من و شما با زمین که مادر ماست داریم. با این مقدمات، تیک نات هان ما را دعوت میکند این مادر کهنسال و در عین حال جوان و شاداب را دوست بداریم و به او عشق بورزیم. باید بدانیم که مام زمین، زاینده همه زیبایی و همه بزرگان است. هر چه داریم از زمین داریم. به واقع زمین خود یک موجود زنده و پویا است، یک بودایی ستوه است، بودایی که مهربانانه به همه عشق میورزد و سعادت میبخشد. یادمان باشد که «زمین ماییم» و در درون یک تکه نان که در دهان میگذاریم، میتوانیم همه عالم را ببینیم. هنگامی به این درک میرسیم که روشن شده باشیم و بدانیم که از زمین جدا نیستیم.
تیک نات هان در شش فصل این ایده ساده را گسترش میدهد و میکوشد حس ادراک، شگفتی و عشق ما را به زمین برانگیزد و ما را دعوت میکند تا دست به کارهای سادهای بزنیم، از نفس کشیدن عمیق و آگاهانه تا هشیاری به حالات خود تا گام برداشتن آرام بر تن مام زمین و گوش سپردن همدلانه به طبیعت. اگر به این سطح از هشیاری و عمل برسیم در همه ساعات شبانهروز «تمام و کمال و با شادمانی زندگی» خواهیم کرد. عشقورزی به زمین مستلزم مراقبه است. از مراقبه «بصیرت و بیباکی حاصل میشود و با این دو قادریم نه فقط به خود که به دیگر گونهها و به سیارهمان کمک کنیم». مراقبه و هشیاری بر ما آشکار میکند «همه ما فرزندان یک مادریم» و این مام بخشنده، با شیره جان خود ما را پرورش میدهد. در برابر، این مادر از ما انتظار زیادی ندارد، کمی با خودمان و دیگران و مادرمان مهربانتر باشیم، روزانه تمرین هشیاری کنیم، در جایی که هستیم، حضور داشته باشیم، هنگام خوردن با تامل بخوریم و بدانیم چه میخوریم و آنچه میخوریم و مینوشیم به چه بهایی فراهم آمده است. این نوشته شاعرانه و مختصر سرشار از تلنگرهایی است به روح و روان کرخت شده ما و دعوتی است برای زیستن آگاهانه و اقدام مسوولانه.
سید حسن اسلامی اردکانی
ستون #در_ستایش_جزییات / صفحه آخر روزنامه اعتماد، چهارشنبه 4 دی ۱۳۹۸
@hassan_eslami
www.hassaneslami.ir