الان که فکر میکنم چه سالی از دانشگاه فارغ التحصیل شدم یه حس خاصی میاد سراغم که پوووونزددده سال گذشته و الان رسیدم به فالنیک و ایران اچ پی. سرتون رو درد نیارم. رشته ام مهندسی نرم افزار بود و هیچ علاقه ای به برنامه نویسی نداشتم فقط و فقط سرور و شبکه بود که باعث شد این رشته رو ادامه بدم. چند سالی در این زمینه کار کردم ولی راضیم نمیکرد. روحیه تحقیق و پژوهش در وجود خودنمایی میکرد. چند تا کتاب در زمینه شبکه ترجمه کردم و چند تا مقاله تو مجلات معتبر به چاپ رسوندم. بهم چسبید. خیییلی هم چسبید.
مدتی که تو خونه بودم و فری لنسر، زبانم رو تقویت کردم و پژوهش رو ادامه دادم. دست تقدیر من رو برد به سمت نوشتن محتوا در زمینه تکنولوژی. دیدم چقدر حالم رو خوب میکنه این مدل کارها.
یکی از دوستان، آگهی استخدام فروشنده سرور در فالنیک رو برام فرستاد. رفتم برای مصاحبه. مدیر فروش محترم با دیدن علاقه من به سرور و ادبیات و انگلیسی، پیشنهاد کار در واحد تجارت الکترونیک فالنیک رو بهم داد.
اون روز آلرژی داشتم و مصاحبهی حدود دو ساعته رو با صدای گرفته به پایان رسوندم. دست تقدیر دوباره من رو برد سمت محتوانویسی. اما این بار یه فرقی داشت ...
کنار یه تیم مهربون و کار بلد. کسایی که میدونن چه هدفی دارن. برای هدفاشون تلاش میکنن و متعهد هستن. متعهد به خودشون و همکاراشون و کارشون و خلاصه زندگیشون.
الان چهار ساله که با فالنیک همکاری میکنم، در کنارش بخش سرور و شبکه آچارباز رو هم دستم دارم. خیلی چیزا یاد گرفتم اما چیزی که دلمو به فالنیک گرم میکنه چیزی نیست جز انسانیت و مسئولیت که همه جای فالنیک موج میزنه.