حاتم ابتسام
حاتم ابتسام
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

نشر؛ جایگاه و کارکرد

ناشر میدان‌دار فرهنگ عمومی است.
ناشر میدان‌دار فرهنگ عمومی است.


نشر جایی وسط فرهنگ عمومی جامعه ایستاده و نقش‌آفرینی می‌کند. روی کاغذ و گاهی در حد حرف از نهاد علم قدرت می‌گیرد و به نهاد فرهنگ عمومی خدمت می‌کند و برای ارتقای سطح آن می‌کوشد. فکر کنم کمی دشوار شد و شاید بهتر باشد قبل از شروع جدی این حرف‌ها، کمی بار سنگین کلیدواژه‌هایی که خیلی راحت در دو سه جمله قبلی به کار رفت، کم کنیم و بعد برویم سراغ اصل مطلب.

«نشر» در نگاهی کلی دو بخش دارد. مطبوعات و کتاب. محل توجه ما در این سلسله مطالب نشر کتاب است و وقتی از نشر و ناشر حرف می‌زنیم، منظورمان حوزه‌ی کتاب است.

نشر کتاب از دیدگاه تخصصی صنعت است و ناشر برای کسب سود و البته اهداف دیگر کتاب درمی‌آورد. درباره‌ی انواع اهداف ناشر و روش‌های کتاب درآوردن بعدتر صحبت می‌کنیم، اما فعلاً در بیانی ساده باید گفت نشر کتاب همان فرایندی است که متن را به محصولی خواندنی و در دسترس تبدیل می‌کند؛ این محصول (کتاب) می‌تواند داستانی، آموزشی، عملی و… باشد.

«فرهنگ عمومی» همان فرهنگ غالب و گسترده‌ی میان مردم است که عقاید،‌ ارزش‌ها و هنجارها را شامل می‌شود و ورای احزاب و گروه‌ها و دسته‌ها با مقبولیت مردمی و حمایت جمعی آن‌ها قدرت می‌گیرد. فرهنگ عمومی همه‌ی فعالیت‌هایی را دربرمی‌گیرد که ریشه در اندیشه و عادت مردمان دارد. فعالیت‌هایی که انواع نیازهای بشری را برآورده می‌کند و در نهایت اندیشه‌ها و رفتارهای عمومی مردم را سروشکل می‌دهد.

علم هم مانند فرهنگ برای خود هویتی دارد؛ هویتی نهادی که می‌توان آن را از دیگر نهادها بازشناخت و سازوکار، اهداف و علم‌بودن آن را فهمید. «نهاد علم» همان ساختاری است که علم را نمایندگی و سازماندهی می‌کند و از اندیشمندان و محیط‌هایی علمی همچون دانشگاه‌ها، پژوهشگاه‌ها و مؤسسات علمی و آزمایشگاه‌ها قدرت می‌گیرد. فرهنگ عمومی در نگاهی کلی محور مطالعاتی نهاد علم و مصرف‌کننده‌ی دستاوردهای اوست.

حالا برگردیم سر حرف خودمان که گفتیم نشر از نهاد علم نیرو می‌گیرد و به فرهنگ عمومی خدمت کند.

شاید تصور شود هر آنچه در نهاد علم اتفاق می‌افتد و به دست می‌آید، یک‌سره به فرهنگ عمومی سرازیر می‌شود. اما در کمال تأسف و حتی تعجب باید گفت، این‌گونه نیست! و اصلاً نشر برای همین به وجود آمده است تا پاسخی به این پرسش بدهد که چطور و چگونه می‌شود معلومات نهاد علم را به فرهنگ عمومی سرایت داد. نشر می‌خواهد روش‌ها و راهکارهایی بدهد که آنچه دانشمندان با روش‌های علمی دریافته‌اند، به نحو مقتضی به سمع و نظر مردمان برسد.

خودتان را تصور کنید که تجربه‌ای را به دست آورده‌اید. چه راهی دارید که آن را به دیگران منتقل کنید؟ حتماً نقل شفاهی اولین راهی است که به ذهن می‌رسد. اما برای آن‌ها که همیشه به شما دسترسی ندارند چه؟ برای آن‌هایی که در دسترس شما نیستند چه؟‌ تکلیف آیندگان چیست؟‌ اینجاست که پای تجربه‌ی تاریخی بشر از مکتوب و مستند‌کردن آگاهی‌هایش به ماجرا باز می‌شود. خب چگونه باید مکتوب و مستند کرد؟ چگونه این مکتوب را باید به محصولی خواندنی و مطبوع بدل کرد و اصلاً چگونه باید آن را به دست اهلش (بخوانید مخاطبش) رساند؟ همه‌ی این پرسش‌ها از وسط نشر رد می‌شود.

حکماً مسیر نشر و مسئله‌هایش همین‌قدر ساده و خطی نیست و به‌همین‌ترتیب، نشر هم فقط یک لوله‌کشی از قعر چاه به زمین نیست که از ته چاه علم و معرفت بشری آب را بدون تصفیه و دستکاری به زمین مخاطبان برساند.

از آنجایی که نشر صنعت است، به‌دنبال بهترین ایده‌ها و بهترین محصولات و ارزان‌ترین و بهینه‌ترین روش‌ها برای تولید آن‌هاست. ناشر مثل هر صنعت‌گری می‌کوشد آنچه می‌سازد به بهترین شکل به مخاطب برساند که هم خودش سود مالی و فرهنگی ببرد و هم مخاطب را راضی کند. مخاطبی که توقعات متکثر و متنوعی هم دارد. اینجاست که تعیین‌کنندگی ناشر مشخص می‌شود و تشخیص‌هایش تشخص پیدا می‌کند.

در یک رابطه‌ی خطی سه‌نقطه‌ای، ناشر دستاوردهای متنی فرهیختگان را اعم از دانشمند و ادیب می‌گیرید و در دسترس مخاطبان قرار می‌دهد. اینکه ناشر چگونه از دست فرهیخته متن می‌گیرد، با آن چه می‌کند و چه بخش‌هایی از آن را به محصول بدل می‌کند و چگونه به مخاطب معرفی می‌کند و چگونه به کتابخانه‌اش می‌رساند، همه‌وهمه و جزئیات و کلیاتی بیش از این در حوزه‌ی تصمیمات و صلاح‌دید ناشر است.

ناشر بنا به دلایلی که به‌خاطرش تأسیس شده و همچنین شناختی که از بازار و مخاطبانش دارد متن را به نحو مقتضی محصول می‌کند و به روش‌هایی به دست مصرف‌کننده‌اش می‌رساند. پس بهتر روشن می‌شود که ناشر هم این وسط نایستاده که هر چه فرهیختگان گفتند چاپ و منتشر کنند! این یعنی نشر برای خودش هویت، قراردادها و کارکردهایی دارد.

فکر می‌کنم تا اینجای مطلب برای آن‌ها که کمتر اطلاع داشتند، نشر و جایگاهش کمی روشن شده باشد. پس از این مقدمه در ادامه جزئی‌تر و مفصل‌تر درباره‌ی نشر و فرایند آن، روش‌های تولید کتاب و کارکرد نشر و جایگاه آن در جامعه سخن می‌‌گوییم. همراه ما باشید.


پی‌نوشت: این یادداشت صفحه فرهنگی روزنامه ایران به تاریخ ۱۲ دی ۱۴۰۱ منتشر شده است.

نشر کتابانتشاراتفرهنگ عمومی
ویراستار / کپی‌رایتر / فعال نشر / داستان‌نویس
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید