ویرگول
ورودثبت نام
دختر ماه؛
دختر ماه؛پرسیدم از خودم که چرا زنده ام هنوز؟! عشقت کشید یک تنه جور جواب را...
دختر ماه؛
دختر ماه؛
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

منو ترسام

یادمه وقتی بچه بودم از آرزوهام میترسیدم مثل یک هیولا تو ذهنم غالب شده بودنو ته دلمو خالی میکردن

جرعت حرف زدن نداشتم فک میکردم اینقدر ک در برابرشون ناتوان بودم گریه میکردم

اینقدر تلقین شده بود بهم ک بهشون نمی‌رسم ....

وقتی بزرگ شدم دیدم نه بخام نخام باید روبه رو شم

اینقدر فرار کردم بازم آرزو هام و هدفام نفس کم نیاوردن و دنبالم اومدن

به خودم اومدم دیدم گیر کردم بین این همه چیزاییی ک تلقین شده بود نمی‌رسم

نمی‌دونم الآنشم چی میشه ....

کاش بشه ...

منخودمارسال
۴
۲۳
دختر ماه؛
دختر ماه؛
پرسیدم از خودم که چرا زنده ام هنوز؟! عشقت کشید یک تنه جور جواب را...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید