ویرگول
ورودثبت نام
ZACK
ZACK
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

خر من توئی

عاقا

یه درسی بود

درباره ی یه پسربچه ی _مثلا_ زیرک که از روی نشانه ها الاغِ یه خری رو (اینیکی استعارس منظور خود خر نی) پیدا میکنه

همیشه دلم میخواست بدونم بعد از اینکه پسربچه زیرک زرشو میزنه و میگه که الاغت فلان بود و پاش بهمان بود چه اتفاقی میفته

امروز یکمی بهش فکر کردم...به نتایج خوبی رسیدم

بذارید باهاتون در اشتراک بذارمش...نه خواهش میکنم...تعارف نکنید...


یه مافیای خر با کت و شلوار مشکی و عینک آفتابی و کراوات، یه خری دستش بود که داشت قاچاقی از مرز ردش میکرد.

وسط یکی از این ایستگاه های بین راهی وایساد تا اسپرسوی صبحشو میل کنه، خره رو مثل احمق ها ول کرد به حال خودش جلو در. دلیل سبک مغزی مرد هنوز نامشخصه.

ایشون اسپرسو شونو با کیندر میل کردن و برگشتن جلو در که دیدن خره نیس (اصلا باورتون میشه؟ این حجم از خیانت از طرف یه خر؟)

ولی یه پسربچه اونجا بود که داشت بین اون صحرا و جاده ی برهوت لی لی بازی میکرد. از من دلیلشو نپرسید.

مردک به سمت پسرک رفت و با لبخند محیلی پرسید:"فرزندم، تو خر منو ندیدی؟"

فرزند نگاه عاقل اندر صفیهی به مرد انداخت، کف دستشو لیس زد و موهاشو داد عقب و با صدای کلفتی که باعث کرک و پر مرد بچیکه گفت:"بار خرت گندم بود؟چشم چپش کور بود؟ پای چپ شَلت خر بود؟"(پای چپ خرت شَل بود؟)

مردک پلک زد و از اونجا که از بچه نا امید شده بود لبخندی زورکی زد:"خره رو کجا دیدی؟"

فرزند مثل بز شانه بالا انداخت و گفت:"من خری ندیدم."

مرد پلک دیگری زد:"پس از کجا خر منو دیدی؟"

فرزند رو فاز کتاب درسی برداشت:"من فقط خوب نگاه کردم و به آنچه دیدم کمی اندیشیدم. سر پایم رد پای الاغی را دیدم که جای پای راستش کمتر از پای چپش گود افتاده بود. فهمیدم پای چپ الاغی که ازینجا گذشته لنگ بوده است. علف های سمت راست جاده خورده شده بود، اما علف های سمت چپ دست نخورده باقی مانده بود. از دانه های گندمی هم که روی زمین ریخته بود، فهمیدم که بارش گندم بوده است و خر تو را_"

حرف پسر با پس گردنی محکمی قطع شد و مرد مافیا نعره کشید:"نه احمق! خر من توئی! خر من توئی که مث خر هر چی جلو چشم کورته رو باور میکنی! بابا الاغ! به پای چپ خر من طناب بسته شده بود و طناب از پشت رد پاشو پاک میکرد. خر من نصفه ی چپ دهنش فلج بود برای همین فقط با نصفه ی راستش غذا میخورد. قبل از خر من یه الدنگی ازینجا رد شد و داشت بار گندم میبرد. خر من توئی عزیزم، خر من توئی."

افسانه ها میگن پس از اون، بعد ازینکه مرد مافیا خر جدیدشو قاچاقی از مرز رد کرد اون رو به قیمت بسیار زیادی به فروش رسوند.

پیام اخلاقی:خر نباشید ✨?

خرکتاب درسیخدایاکمک کناین چه درس چرتیه آخه
خشونت هرگز جواب نیست.خشونت سواله،و جواب بله اس.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید