
۱
غمگین پررنگ هستم
پررنگ مثل زنگ تلفن
وقتی گوش هایت را در انتظاری طولانی از دست دادهای
و عبور ماشینها از وسط تنهاییام
و عبور نحیف من از وسط گرسنگی گربهها.
کسی صدایم را میشنود؟
کسی از رنج کشیدن زیرچشمی
و رنج کشیدن در خلال رنج کشیدن باخبر است؟
دریا را دیدهاید که هرچه چنگ میزند به ساحل
نمیتواند از جایش برخیزد؟
آسمان از رنج کشیدنت سقف
خیابان از رنج کشیدنت بن بست میسازد
از کتاب اصالت مشکوک کلمه اثر شیرین هیاریان
۲
با نابیناترین چشمهایی که در صورتت پیدا میشوند
و با آن لبخند فاتحانه
که قبیله رزهای قرمز درون لیوان را
به صلح مشکوک کرده است.
_مثل کوهی که به قراردادش با نقشههای جغرافیا پی برده باشد
میخواهم بدانم تا کی تا کجا و برای چه؟ _
فردا شب باز تاریکی
با دستهای تو به تختخواب میآید،
تاریکی مرد است
گردنی لاغر
پاهای بدقوارهای دارد،
و تنهایی
رشته کوهیست که از جلوی منظره بلند نمیشود.
از کتاب اصالت مشکوک کلمه اثر شیرین هیاریان
در ابتدای کتاب نوشته شده است، تقدیم به مادرم که تنها کهکشانم است.