h_r 71
h_r 71
خواندن ۸ دقیقه·۴ سال پیش

مهاجرت از Fedora به openSUSE - قسمت دوم

قسمت اول‌ :‌ https://vrgl.ir/X0Zh4

در نوشته‌ی قبلی به چند تا از دلایلی که باعث شد تصمیم بگیرم به فدورا مهاجرت کنم رو توضیح دادم. برخی از این دلایل نیز همان دلایلی هستند که کاربران از openSUSE مهاجرت می‌کنند. در این پست سعی می‌کنم که توضیح بدم چرا فدورا رو انتخاب کردم، و پس از تغییر توزیع، درگیر چه چالش‌هایی برای نصب و پیکربندی بودم.



مهاجرت از یک توزیع به توزیع دیگر همیشه آسان نیست. هر چقدر هم با توزیع‌های مختلف کار کرده باشی، باز هم تغییر توزیع پیش‌فرض رایانه‌ی شخصی ممکنه دردسر ساز باشه. گاها شرایط تحمیل می‌کنه که سمت توزیع‌های خاصی نری یا برخی توزیع‌هارو توی اولویت قرار بدی.

به هر حال، در نوشته‌ی قبلی، در بخشی از مقاله‌ام اشاره کردم که openSUSE بر روی سیستم بنده بسیار خوب کار می‌کرد. شاید این مساله مهم‌ترین دلیل برای نگه‌داری یک توزیع باشه. برخی کاربران صرفا با به برخورد به یک مشکل ساده تصمیم به تغییر توزیع می‌گیرند. به عنوان مثال به نظر آنها مصرف باتری توزیع خاصی کمتر از بقیه هستش، و یا فلان بسته در فلان توزیع موجود نیست، و یا گاها در جستجو برای کشف توزیع مینیمال! و بسیاری دلایل که بعضا جالب هستند. اما برای بنده هیچکدام از اینها نبود. قابلیت شخصی‌سازی مناسب در هنگام مراحل installation در openSUSE به بنده این اختیار رو داده بود که بتونم در مدت زمان کوتاهی، یک سیستم قابل استفاده و پیکربندی شده رو ایجاد کنم. بسته‌هایی رو که میخواستم در هنگام مراحل نصب به راحتی انتخاب می‌کردم، پیکربندی‌های گراب ۲ و فایروال و سایر مراحل نیز در همان مراحل نصب قابل دسترسی بودند و نیاز نبود حتما ابتدا توزیع نصب شده باشه تا بشه بعدا پیکربندیش کرد. بسیاری از برنامه‌های کاربردی که من با اونا کار میکردم در مخازن موجود بودند و به جز چند استثنا، نیازی نبود سایر بسته‌ها از مخازن غیر رسمی نصب بشن. ضمنا هر روز به سرم نمیزد که بشینم یک بسته‌ی جدید رو نصب و امتحان کنم! در واقع بیشتر استفاده‌ی من از مدیر بسته، فقط برای دستور بروزرسانی سیستم بود. کلا با یک سیستم تقریبا بدون تغییر روبرو بودم که مرتبا بروزرسانی دریافت می‌کرد. لذا بسیار راحت می‌تونستم بشینم و سالهای بعد نیز از openSUSE بدون نگرانی بسیار خاصی بر روی رایانه‌ی خودم لذت ببرم.

اما برنامه‌ها و فایل‌ها بخشی از یک سیستم‌عامل هستند. بخش دیگر،‌ کاربر و جامعه‌ی کاربری هستش که با توضیحات پست قبل، احتمالا متوجه شدید که بسیاری از افراد مانند من، به دلیل برخی تصمیمات غلط مدیران، دلزده شده‌اند. اصلا تصمیم راحتی نبود که برای جدا شدن از جامعه‌ی کاربری در حال سقوط، تصمیم به تغییر توزیع بگیرم. چند هفته در حال فکر به این موضوع بودم و در واقع جدا شدن از جامعه‌ی کاربری openSUSE بهانه‌ای شد که این توزیع رو پاک کنم. در واقع هدف من این بود که جامعه‌ی کاربری openSUSE رو با حذف این توزیع به آرامی به فراموشی بسپارم. حال باید توزیع جدیدی انتخاب میکردم. اما توزیع جدید باید چه شرایطی میداشت؟

  • مراحل نصب در عین حال که باید کوتاه و ساده می‌بود، در عین حال باید چالش‌هایی هم میداشت. همه چیز نباید با دو کلیک نصب می‌شد. همچنین نباید ساعت‌ها و روزها وقتمو برای مراحل نصب تلف می‌کردم (با پوزش از دوستانی‌که علاقه دارند روزها و هفته‌ها توزیع خودشون رو کامپایل کنند به این امید که با ساختار داخلی لینوکس آشنا بشن.) با این حساب آرچ به راحتی از لیست خط خورد
  • اوبونتو گزینه‌ی مناسبی بود. اما APT و DPKG خیر! ( و خدابیامرزر apt-get که کلا خیر!)
  • نحوه‌ی عملکرد توزیع باید طوری می‌بود که مرا به سمت تشویق به فعالیت در جامعه‌ی کاربری و گروه‌های اجتماعی اون توزیع میکرد. با این حساب، مینت نیز خط خورد.
  • صحبت از Toxic بودن شد و اینجا یکی از توزیع‌های معروف بدون اینکه نامی ازش برده بشه خودش اتوماتیک خط خورد، شما اسمشو حدس بزنید!
  • بسته‌های قدیمی رو فراموش کنید. به قول یکی از فعالان حوزه‌ی نرم افزار آزاد، فلان نسخه‌ی LTS فلان توزیع رو به دشمنتونم سفارش نکنید!
  • زمان برای تست دستی هر بسته کوتاه است. لطفا به فکر جایگزینی با روش‌های اتوماتیک سازی فرآیند تست و بررسی بسته‌ها باشید.
  • مورد بالا به این معنی نیست که کلا تست نکنید!



با این شرایط و با توجه به اینکه فدورا ۳۳ تصمیم گرفته بود BTRFS رو فایل‌سیستم پیش‌فرض برای نصب قرار بده، تصمیم به جابه‌جایی به این توزیع گرفتم و تقریبا بعد از ۲ هفته تفکر و جمع‌بندی نهایی، بلاخره openSUSE Tumbleweed رو از روی سیستم خودم پاک کردم و با فدورا ۳۳ بتا جایگزین کردم. اما همیشه نصب توزیع جدید خالی از دردسر نیست...

مراحل نصب و پیکره‌بندی در فدورا بسیار ساده و کوتاه هستش و کاربران با چند بار تمرین احتمالا در نصب حرفه‌ای میشن. من همیشه یک نسخه از فدورا با میزکار Gnome رو برای شرایط مختلف و بعضا آزمون برخی امکانات در ماشین مجازی در سیستمم داشتم. اما این بار قضیه فرق میکرد. من نمیخواستم به Gnome مهاجرت کنم. ابزارهای KDE برای بنده بسیار کاربردی بودند و اصلا به فکر جایگزینی اونها نبودم. اما آیا اسپین KDE در فدورا به خوبی نسخه‌ی Gnome پیکر بندی شده؟ به عنوان کاربری که در openSUSE با بنده به عنوان یک شهروند top-class در میزکار KDE برخورد میشد، پیکره‌بندی و نرم‌افزارهای پیش‌فرض در Fedora KDE Spin اصلا جالب نیستند! اگر میخواین به فرد دیگری از دوستانتون میزکار Plasma رو پیشنهاد بدید، به نظر من فدورا رو از لیست پیشنهادهاتون خارج کنید! برادر بنده از Kubuntu استفاده می‌کنه و KDE Plasma در این توزیع بسیار بهتر کار شده و برای یک کاربر دسکتاپ بسیار ساده‌تر از فدورا با میزکار KDE هست. در Fedora، در میزکار KDE انگار خود توسعه‌دهنگانش اصلا از این میزکار استفاده نمیکنند و صرفا یک نمایشگاه محصولات KDE هستش! یعنی بسیاری از ابزارها اصلا شاید کاربردی ندارند و صرفا برای نمایش قرار داده شدند (پشت ویترین گذاشتند و نوشتند "لطفا دست نزنید"). چرا همزمان هم فایرفاکس و هم مرورگر تقریبا قدیمی فالکون نصب هستش (کسی از فالکون استفاده می‌کنه؟) ابزارهای زیرخاکی Kget و Ktorrent که از ۲۰۱۲ به بعد به صورت فعال بروزرسانی نشده‌اند، در نصب پیش‌فرض فدورا چه میکنند؟ اصلا چرا libreoffice رو با calligra که احتمالا کاربری نداره جایگزین کرده اند؟ چرا برخی ابزارها با اینکه بسته‌ی KF5 دارند همچنان از نسخه‌ی GTK برای نمایش استفاده می‌کنند؟ اگر بخوام یک لیست از این چرا‌ها تهیه کنم،‌ احتمالا حوصله‌ی شما سر میره و به این نتیجه می‌رسید که اسپین KDE‌ی فدورا تا حد زیادی bloated شده، و اگر به عنوان کاربر KDE تصمیم به مهاجرت به فدورا بگیرید، احتمالا باید کمی سختی بکشید. برخی از تغییراتی که من انجام دادم تا فدورا با میزکار KDE Plasma رو "قابل استفاده" کنم رو اوردم. البته لیست همه رو ننوشتم چون برخی از اونها یادم رفته، اما مراحل بروزرسانی، نصب بسته‌های جدید و حذف بسته‌های زائد،‌ با اینترنت 3 مگابیت بر ثانیه، حدودا ۵ ساعت زمان برد. ( نکته: اگر کاربر جدید فدورا هستید، حتما قبلش این پست رو بخونید).

  • حذف بسته‌های Calligra, K3b, Dragon Player, Fedora Media Writer , Ktorrent, Kget، بسته‌ی Virtualbox-guest-additions ( به صورت عجیبی این بسته به صورت پیش‌فرض در سیستم‌های واقعی هم نصب میشه. از دوستان فدوراییم که پرسیدم، اصلا تعجب نکردند!) فالکون، و تعداد دیگری از بسته‌های نصب شده در زیرشاخه‌ی Internet
  • نصب لیبره آفیس، و همچنین نصب بسته‌ی libreoffice-kf5 (انگار این بسته توسط مدیر بسته پیشنهاد نمیشه و باعث میشه libreoffice در فدورا از GTK استفاده کنه.
  • نصب برخی ابزارهای کاربردی KDE Plasma که ظاهرا بنا به دلایل نامعلومی به صورت پیش‌فرض موجود نیستند. مانند Kate!( واقعا هدف از قرار ندادن Kate و قرار دادن بسته‌های بلااستفاده مانند contact theme editor در فدورا چی هستش؟)، بسته‌ی Kompare (من به جای diff استفاده می‌کنم). همچنین تلاش نافرجام برای اینکه بدونم چرا نسخه‌های جدید Chromium در فدورا رابط گرافیکی قدیمی رو حفظ کردند.
  • حذف فونت کوفی به صورت دستی! نصب برخی فونت‌ها مانند bitstream-vera،‌ Roboto و Adobe Source pro (همه‌ی اینها در مخازن هستند. البته برخی فونت‌های فارسی مانند وزیر و صمیم به صورت دستی نصب شدند)، و در نهایت، پیکربندی میزکار برای استفاده از فونت‌های جدید.
  • برخی کانفیگ‌ها در فایل گراب ۲.
  • تنظیم ماونت پوینت‌ها.
  • برخی تنظیمات عجیب و غریب دیگه که اصلا یادم نمیاد. به عنوان مثال مجبور بودم نوار آدرس رو در دلفین فعالش کنم چون ظاهر عجیبی داشت!
  • فحش دادن (ته دلم) به نگه دارندگان بسته‌های کی دی ای پلاسما در مخازن فدورا. انگار جدا خودشون هیچوقت این چیزا رو تست نمی‌کنند. همه چیز از رابط GTK در میزکار کی‌ دی ای در فدورا استفاده میکنه. یک مثال لیبره‌آفیس بود، یک مثال دیگه فایرفاکس، یا virt-manager. یا بسته‌ی smplayer با اینکه تم Qt داره اما به صورت پیش‌فرض با رابط GTK نمایش داده میشه. در openSUSE به شدت بر روی نحوه‌ی نمایش، کار شده بود.
  • و در نهایت،‌ نصب برخی بسته‌هایی که برای بنده مصرف شخصی داشتند، مانند Lokalizeِ، Vscode, Gimp،‌ پرسپولیس


پس از چندین ساعت تلاش، در نهایت ظاهرا نسخه‌ی فدورای تازه نصب شده‌ی خودم رو تبدیل کردم به چیزی که تا حدی در دسک‌تاپ openSUSE خودم می‌گرفتم. حال تفاوت زیادی بین دسک‌تاپ قبلی و دسک‌تاپ فعلی برای بنده وجود نداره. همه‌ی ابزار‌ها تقریبا سر جای خودشون هستند.

میزکار فعلی بنده با سیستم‌عامل فدورا. به Mr linea  و نحوه‌ی جهت گیری دوستمون دقت نکنید!
میزکار فعلی بنده با سیستم‌عامل فدورا. به Mr linea و نحوه‌ی جهت گیری دوستمون دقت نکنید!


اما این همه دردسر فقط برای به دست اوردن چیزی که قبلا مشابهش بوده؟ جواب خیر هستش!

در واقع بعد از چند ساعت وقت گذاشتن برای نصب و پیکره‌بندی فدورا، بسیار خوشحال شدم که به این توزیع مهاجرت کردم. یک سیستم فقط چهار تا فایل و دو تا نرم‌افزار نیست. بخشی از این سیستم‌عامل، ما کاربرا هستیم، و شاید هم بخش بسیار مهمی از سیستم‌عامل، ما کاربران هستیم. اگر توزیعی، بخشی از سرمایه‌ی مهم خودش یعنی کاربراشو از دست بده، احتمالا جبران کردن اون ضرر و زیان به راحتی امکان‌پذیر نخواهد بود، و این اتفاقی هستش که در حال حاظر در openSUSE داره میفته. هرچند وابستگی شدید به SUSE باعث کندی پیشرفت openSUSE شده، اما انداختن همه‌ی تقصیرها بر گردن SUSE به نحوی شانه خالی کردن از اشتباهات خود فرد هست. بی‌مسئولیتی برخی توسعه‌دهندگان باعث شده که کاربران علاقه‌ی کمتری به ایجاد تغییرات و مشارکت در پروژه داشته باشند و شاید افراد دیگری مثل من امیدشون رو از ایجاد تغییرات مثبت در این پروژه از دست دادند.

به هر حال من دوستانی در گروه‌های مختلف فدورایی دارم. دیشب که در گروه دیسکورد فدورا فعال بودم (البته بیش از یک سال هستش که اونجام)، با حوصله و مهربانی با بنده برخورد می‌کردند، یعنی دقیقا چیزی‌که در بسیاری از گروه‌های لینوکس یا از بین رفته، یا در حال از بین رفتن هستش.

fedoraopensuseلینوکسنرم‌افزار آزاد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید