بلاخره بعد از مدتها تصمیم گرفتم از openSUSE به فدورا جابهجا بشم! البته این تصمیم، یک تصمیمی نبود که در چند ثانیه بهش رسیده باشم، و یا اعصابم از کار نکردن چیزی خورد باشه و بگم " ولش کن یه توزیع دیگه نصب میکنم." تا حدی قضایا برعکس بود، البته تا حدی...
به علت طولانی بودن مطلب اونو در دو پست جداگونه خواهم نوشت...
البته در گذر زمان توزیعهای مختلفی رو استفاده کرده بودم، و این بار سومی هستش که از فدورا به عنوان توزیع اصلی لینوکسی رایانهام استفاده میکنم. البته من مانند خیلی از دوستان لینوکس رو با اوبونتو شروع کردم. اما بار اول استفاده از فدورا برای من، سال ۲۰۰۹ بود که حدود ۳ ماه از فدورا به عنوان توزیع اصلی لینوکسیام استفاده کردم. بار دوم در حدود سال ۲۰۱۵ بود که به مدت تقریبی ۹ ماه از فدورا استفاده کردم. البته تا اون زمان همیشه میزکار من Gnome بود. بعد از اینکه به openSUSE مهاجرت کردم، متوجه شدم که بسیاری از برنامههای میزکار Gnome در openSUSE در اون برهه از زمان، تجربهی مطلوبی به کاربر نمیدن. برنامهها در میزکار Gnome یا بسیار قدیمی بودند، یا بیش از حد bloated شده بودند. مخصوصا Leap 42.1 رو اگر دوستان استفاده کرده باشند، زمانیکه حتی CentOS هم به Gnome 3.20 سویچ کرده بود، openSUSE همچنان روی نسخهی 3.16 بود! به معنای کلمه، تجربهی کاربری میزکار Gnome در Leap 42.1 بسیار افتضاح بود. نرمافزارهای بسیار قدیمی، نصب پیشفرض به شدت bloated تا حدی که اصلا هرگز نمیدونستی بسیاری از نرمافزارهایی که پیشفرض نصب شدهاند اصلا برای چی هستند!
اما در طرف دیگر، وضعیت در KDE Plasma انگار بد نبود. در واقع به نظر خوب میآمد. تیم توسعهی openSUSE و KDE رابطهی خوبی داشتند، تا حدی که به عنوان مثال انتشار KDE Plasma 5.8 رو جلو انداختند تا openSUSE بتونه KDE Plasma 5.8 که یک نسخهی LTS بود رو در مخازن اصلیش قرار بده. البته بسیاری از کاربران حتما تعریفهای زیادی از تجربهی کاربری میزکار KDE Plasma در توزیع openSUSE شنیدهاند، و واقعیت این است که توسعهدهندگان openSUSE زمان زیادی رو برای هماهنگسازی و کاربردی سازی KDE Plasma در openSUSE میکنند. در واقع زمانیکه میزکار KDE Plasma رو در توزیعهای دیگه امتحان میکردید، ناهماهنگیهای زیادی، مخصوصا در قسمتهای visual میدیدید. به هر حال KDE Plasma اینقدر در openSUSE بسیار خوب کار شده بود (و هنوز هم میشه!) که بلاخره تصمیم گرفتم از Gnome به KDE Plasma مهاجرت کنم.
سری ۴۲ مخصوصا ۴۲.۱ بازخورد مناسبی برای بسیاری از کاربران نداشت. بعضا در IRC ی openSUSE میشنیدم که سایر توسعهدهنگان و نگهدارندگان بسته ها از سری ۴۲ به شوخی به عنوان یک نمونه Engineering failure یاد میکردند.
البته اوضاع به همون صورت بد نموند. تیم توسعهی Gnome در openSUSE بلاخره یه مرور کلی نسبت به وضعیت اسفبار Gnome در openSUSE کردند. بسیاری از بستههای زائد از میزکار Gnome، و حتی سایر میزکارها در حالت نصب پیشفرض openSUSE حذف شدند، و پس از مدتها بلاخره با سر رسیدن 42.2 و استفاده از Gnome 3.20 این میزکار در openSUSE قابل استفاده شد! البته تعجبی نداشت چون بسیاری از توسعهدهندگان و نگهدارندگان بستهها در openSUSE خودشون هم کاربر Gnome بودند و مشکلات رو درک میکردند، مخصوصا در زمانیکه Rbrown رئیس بورد بود. (خود Rbrown کاربر Gnome هستش و کارمند شرکت SUSE. همونطور هم که میدونید KDE Plasma در مخازن SLE نیست و میزکار پیشفرض Gnome هستش، و با توجه به اینکه openSUSE فیدر SLE هستش، بسیار بد بود که یک محصول تجاری با میزکار پیشفرض با کلی مشکلات ارائه بشه.)
البته هرچند برخی مشکلات مربوط به میزکار حل شدند، اما برخی مشکلات پایهای در openSUSE وجود داشتند، و در گذر زمان اینقدر این مشکلات پررنگ شدند که باعث شدند حتی برخی کاربران ثابت و فعال openSUSE نیز به نشانهی اعتراض به سایر توزیعها مهاجرت کنند. برخی از این مشکلات رو در زیر اوردم که چند تا از اونها هم دلایلی بودند که پس از چند هفته فکر تصمیم گرفتم از openSUSE مهاجرت کنم:
وابستگی شدید openSUSE به شرکت SUSE. هرچند openSUSE مدعی هستش که توزیع جامعه-محور هستش، اما برخی تصمیمگیریها شدیدا تحت تاثیر سیاستهای شرکت هستش و بعضا بر خلاف نظر "جامعهی کاربری" هستش. البته نمیتونم بگم "اکثر جامعهی کاربری". اما مد نظر داشته باشید بسیاری از Member های openSUSE خودشون کارمند SUSE هستند و حتی اگر شما تصمیم به یه سری تغییرات بگیرید، به صورت مستقیم به تصمیمات شرکت ربط داره. به عنوان مثال، سال قبل نظرسنجی ایجاد شده بود که ببینن آیا کاربران موافق تغییر نام پروژه از openSUSE به نام دیگری هستند؟ با اختلاف قاطع اکثرا رای دادند خیر و بهتره نام openSUSE بمونه. برای جداسازی openSUSE و استقلال اون از SUSE راهحلی پیشنهاد شد که مانند فدورا، بیان Foundation راه بندازن که بسیاری از مسائل مانند تامین هزینههای مالی، برندینگ، فروشگاه و خیلی چیزهای دیگه رو فاندیشن حل کنه. هرچند این طرح طرفداران بسیار زیادی داره، اما بسیار حلزونی داره پیش میره، البته اگر نگیم کلا پیشرفتی نداشته!
مشکل برندینگ. بسیاری از کاربران SUSE و openSUSE رو یکی میدونن و حتی به اشتباه اونها رو به جای هم خطاب میکنند. چیزی که هستش اینه که SUSE یک شرکت هستش و نه یه سیستمعامل، و این مساله بسیار دردسرساز هستش. فرض کنید ردهت اومده بود به جای پروژهی فدورا، اسم اون رو اوپن ردهت گذاشته بود. حال فرض کند بعد از تقریبا ۲ دهه چقدر سخت میشد که به کاربران بفهمونیم "اوپن ردهت" و "شرکت ردهت" و "توزیع RHEL" یکی نیستند. حال فرض کنید به جای سنتاواس هم مینوشتن "فریردهت"، اونوقت چه اوضاع افتضاحی میشد. ردهت بسیار هوشمندانه در اون زمان عمل کرد، اما اوضاع برای openSUSE چنین نبود و هر مرحله اوضاع رو بدتر کردند... openSUSE > openSUSE Tumbleweed > opneSUSE Leap و غیره... اوپن سوزا حتی لوگوی مستقل هم نداره! تا آوریل ۲۰۲۰ لوگوی شرکت SUSE، سیستمعاملهای SLE و openSUSE یکسان بود که همه رو گیج میکرد. بلاخره در ۱ آوریل ۲۰۲۰، در حالیکه برخی کاربران openSUSE از شباهت لوگو شاکی بودند، SUSE تصمیم گرفت تغییرات اندکی در لوگوی خودش بده. گیکو، آفتاب پرست لوگوی SUSE کمی سبزتر شد و تغییرات ظاهری بیشتری نیز داشت. اما انگار قرار نیست بعد از ۱۵ سال همچنان لوگوی openSUSE به روز و مدرن بشه
مشکلات مستندات. نوشتن ویکی و مستندات یک بحث هستش، نگهداری و بروزرسانی اونا بحثی دیگر. بسیاری از صفحات ویکی openSUSE سالیان سال هستش که بروزرسانی نشده اند. صفحات کاربردی مانند نصب درایور غیرآزاد و گراب ۲ و سایر مسائل مرتب بروزرسانی میشن. اما ویکی openSUSE حاوی مطالب بسیار قدیمی هستش و متاسفانه تعداد داوطلبان برای بروزرسانی اونا کم هستش.
ابزارهای YaST و Zypper! کسی فکرش رو نمیکرد که امکانات پرچمدار openSUSE روزی به نقاط ضعف اون تبدیل بشن. زمانیکه این ابزارها نوشته شدند، بسیار پیشرفته و قدرتمند بودند. اما مانند ویکی، نوشتن و نگهداری دو بحث متفاوت هستند. بسیاری از پلاگینهای نوشته شده برای Zypper ناقص هستند و کد این مدیربسته را شلوغ و شلخته کردهاند متاسفانه کسی نیست که چرخ رو از اول اختراع کنه و کدها و پلاگینهای Zypper که کدهای زیادی دارند رو بازنویسی کنه. در حال حاظر تقریبا تصمیم گرفته شده که Zypper بازنشسته بشه و به مدیر بستهی DNF مهاجرت بشه. dnf مراحل پایانی هماهنگی با openSUSE رو داره میگذرونه و احتمالا در زمانی نه چندان دور zypper به تاریخ خواهد پیوست! البته باید صد رحمت بگین به zypper چون اوضاع ِYaST از اون هم بدتره. این ابزار مدیریت سیستم چندین بار مجدد از اول نوشته شده و دلیل اینکه هنوز زندست به این دلیل هستش که توسعهدهنگان اون در شرکت SUSE بنا به دلایلی به نگهداری اون پافشاری میکنند و openSUSE هم باید به پای این تصمیم ظاهرا تا اطلاع ثانوی بسوزه. بسیاری از پلاگینهای YaST دیگر نگهداری نمیشوند و به عنوان یک کاربر دسکتاپ اصلا مشخص نیست چرا باید این ابزار رو روی نصب پیشفرضمون داشته باشیم. ممکنه مدیر بستهی گرافیکی YaST کاربرد داشته باشه، اما واقعا سوال هستش که چرا یک کاربر دسکتاپ باید پلاگین کانفیگ سرور ایمیل و یا سرور http یا تنظیمات پیشرفته ی NFS رو به صورت پیشفرض نصب داشته باشه. البته openSUSE میتونه بدون YaST نصب بشه و کار کنه، اما این SUSE ول کن این ابزار زیرخاکی نیست.
و اما مهمترین برای بنده، ضعیف شدن جامعهی کاربری این توزیع به دلیل تصمیمات غلط هستش. البته ضعیف شدن به معنای toxic شدن نیست. خیلی سخت هستش که در دنیای لینوکس جامعهی کاربری سالم و دوستانهای مانند جامعهی کاربری openSUSE پیدا کنید. مثال از جامعهی کاربری toxic دنیای لینوکس زیاد هستش که ترجیح میدم نام نبرم! اما در openSUSE رفتارها دوستانه هستش و کسی به شما بنا به دلایلی مانند کاربر مبتدی بودن، یا استفاده از کالی، توهین نمیکنه. بسیاری از کاربرانی که در گروههای اجتماعی مانند سرور دیسکورد openSUSE عضو هستند، شاید خیلی وقت هستش به سایر توزیعها سویچ کردند اما به علت جو دوستانهی openSUSE در این گروهها موندند. اما اون دسته کاربران هم کمکم شروع به ترک جامعهی openSUSE کردهاند. چرا؟ صرفا حضور در جامعهی کاربری مهم نیست. فعالیت هم مسالهی بسیار مهمی هستش. یادمه پارسال در طول برگزاری osc2019 بسیاری از صحبتها در مورد گروه دیسکورد openSUSE بوده و اکثرا به دلیل مدیریت قوی اون گروه دیسکورد، تعریف و تمجیدهای زیادی از اون گروه شده بود و به نحوی به نماد قدرت openSUSE در حال تبدیل شدن بود. حتی ۴ از ۶ نفر از اعضای بورد نیز در دیسکورد حضور فعال داشتند (ما حتی گاها با rbrown و سایر اعضای بورد گیم میزدیم!) اما کمکم فعالیت مدیران و ناظران کم شد. تا جایی که از بین 8-9 نفر مدیر و ناظر، فقط یک نفر مدیر فعالیت مستمر داشت و بقیه نیز AFK بودند! این مساله صدای بسیاری از کاربران رو در اورده بود و حتی چند نفر به دلیل AFK بودن مدیران و ناظران، به نشانهی اعتراض کلا گروه رو ترک کردند. شما وقتی وارد گروه دیسکورد openSUSE میشید با این ساختار مواجه میشید: - ۱ مدیر آنلاین/ ۱ مدیر همیشه AFK و یک مدیر آفلاین که اگر هم در ماه چند دقیقه آنلاین بشه، پیغام نمیده. مجموعا ۱ نفر آنلاین از ۳ نفر مدیر - ۶ ناظر که حداکثر ۴ ناظر همزمان با هم AFK هستند. هرگز اونا رو آنلاین نمیبینید (البته هرگز اونا رو آنلاین نمیبینید دروغ واضحی هستش!) - گروه Member ها که اعضای تایید شدهی openSUSE هستند. این افراد هم جز ۳ نفر (منم که گروه رو ترک کردم شدند ۲ نفر) بقیه فعالیت نمیکنند. به عنوان مثال شاید ۹ نفر از حدود ۲۰ نفر ممبر، AFK باشند، یک نفر دائم Busy هستش، بقیه آفلاین. از این ۲۰ نفر هم ۵ نفر یا بیشتر کاربر فدورا هستند. وقتی شما چنین لیستی رو میبینید، حس میکنید وارد گروه مردگان شدید و انگیزتون رو برای فعالیت از دست میدید. در واقع من جزو انگشتشمار کاربران فعال دیسکورد گروه openSUSE بودم، که سعی داشتند منو همچنان نگه دارند. اما من به تنهایی نمیتونم به جای هزاران کاربر فعالیت داشته باشم و مهمتر از اون، ضعف مدیریتی رو پوشش بدم. بعضا حتی با مدیران لج کرده بودند و در حالی که در سایر گروهها فعالیت میکردند. اصلا فعالیتی در گروه openSUSE نداشتند و ناراحتی خودشون رو از دست مدیران اعلام کرده بودند. قطعا در توانایی بنده نبود که این مسائل رو پوشش بدم. از اون طرف مهمترین مسالهای که باعث شده بود من همچنان به openSUSE وابسته باشم، همون جامعهی کاربری و افراد دوست داشتی باقیمانده از اون گروه بود.
به هر حال ۲ روز پیش بلاخره تصمیم بسیار سخت زندگی خودم رو گرفتم. تصمیم گرفتم از جامعهی کاربری openSUSE جدا بشم، تا شاید به خودشون بیان و فکری به حال وضعیت دیسکورد openSUSE بکنن. البته سایرین از این مساله خوشحال نبودند و حتی دو نفر در پیغام خصوصی به بنده گفتند که "تنها کاربر فعال گروه نیز (یعنی من) از گروه جدا شد." من هم براشون توضیح دادم که دلیل فعالیت کم کاربران چی هستش. اما صرفا نگاه کردن به محیط دسکتاپ دوستداشتنی openSUSE منو تحریک میکرد که مجدد به گروه برگردم... در واقع همه چیز در دسکتاپ من به شدت درست کار میکرد و مشکلی نداشتم، و همین نداشتن مشکل باعث شد که به فدورا سویچ کنم! در واقع ایدهی من این بود که با حذف openSUSE و بر خوردن به مشکلات و چالشهای جدید، سعی کنم در جامعهی کاربری جدیدی فعالیت کنم، سوالات خودم رو بپرسم، و دوستان جدیدی پیدا کنم، و در نهایت جامعهی کاربری قبلی رو فراموش کنم.