husain buyook
husain buyook
خواندن ۳ دقیقه·۷ سال پیش

چرا این‌قدر تُف می‌کنیم؟

صبح که از خانه بیرون می‌زنیم باید سرمان به زیر افکنده باشد و مراقب تک‌تک قدم‌هایی که می‌گذاریم، باشیم. گام‌به‌گام، به قول «محسن نامجو» با سیل روانِ آب دهان روبه‌رو می‌شویم. در پیاده‌رو، در خیابان، در باغ و باغچه و پارک، در همه‌جا کسی تُفش را به یادگار گذاشته تا هر آیینه بدانیم چه کسی ازین جا گذشته است.

بیشتر شهروندان افغانستان به انواع گوناگون مخدرها معتادند؛ یکی از مشهورترین و تاریخی‌ترین مخدرهایی که مردم با آن خو گرفته اند، ناس یا نسوار است. در واقع نوع تُف سبزی که در پیاده‌رو و خیابان دراز کشیده، همین نسوار نام‌آشناست. استفاده از نسوار آن قدر برای مردم ما معمولی و طبیعی است که در بیشتر خانه‌ها تفدانی کمرباریکی وجود دارد تا مهمان بتواند به راحتی در آن نسوارش را تف کند.

از لحاظ تاریخی نیز فرهنگ استفاده از نسوار و تفدانی نقش مهمی در مناسبات سیاسی افغانستان داشته است. در میانۀ جنگ دوم «افغان ـ انگلیس»، دوست محمد خان پیامی را با عینک و قطی نسوارش به عنوان نشانی به پسرش وزیر محمد اکبرخان می‌فرستد تا از جنگ دست بکشد.

شهروندان نیز از تف به عنوان دشنام سیاسی استفاده کرده اند. اگر دوباره بازگردیم به راهپیمایی بیستم عقرب، یکی از شعارهای معترضان این بود که هیچ کس نمی‌تواند جلودار مردم باشد و اگر هر شهروند یک تف بر روی ارگ بیاندازد، ارگ را سیل خواهد برد.

تف در فرهنگ سیاسی کنونی ما نیز راه یافته است. محمد محقق معاون دوم ریاست اجرایی حکومت وحدت ملی، در شب راهپیمایی بیستم عقرب گفت که مردم بر صورت شماری از معترضان تف انداختند و حالا همین‌ها آمده اند و می‌گویند ارگ، مرگ، مرگ، ارگ. همچنین آقای محقق در مصاحبه با یکی از تلویزیون‌های داخلی گفته بود که دولت آلمان قبلاً گفته بود که هفت‌صدهزار نفر را می‌پذیرد؛ اما حالا تف خود را پس خورده اند، آن‌ها حق ندارند مهاجران را اخراج کند.

شهروندان نیز از تف به عنوان دشنام سیاسی استفاده کرده اند. اگر دوباره بازگردیم به راهپیمایی بیستم عقرب، یکی از شعارهای معترضان این بود که هیچ کس نمی‌تواند جلودار مردم باشد و اگر هر شهروند یک تف بر روی ارگ بیاندازد، ارگ را سیل خواهد برد.

فرهنگ تف‌اندازی با عمل شفایافتن نیز گره خورده است. شماری از تعویذنویسان در شهرها و به ویژه در روستاهای کشور، با انداختن تف در دهان بیمار به گفتۀ خودشان او را شفا می‌دهند و این قصه، تاریخ درازی دارد.

تا یادمان نرفته از تف پاستوریزه نیز یاد کنیم. منظور همان نسوار پاستوریزه است که اصطلاحاً به آن «پان» می‌گویند. بالشتک‌های کوچکی که قیافۀ اصلی نسوار را می‌پوشاند و مستقیم زیر لب‌ جوانان جا می‌گیرد. تف حاصله از این بالشتک‌ها بسیار رایج است و احتمالاً صحن دانشگاه‌ها و مکتب‌ها از آن دل سیری دارند.

تف انداختن نیز فصلی است؛ به گفتۀ شهروندان دلیل فصلی بودن تف‌اندازی، وضعیت بد آب و هواست. در زمستان، دودی که از لولۀ سلنسر موترهای شهری خارج می‌شود با دود غلیظ بخاری‌های زغال‌سوز یکی شده و هوای کابل را می‌آلاید. ذرات دود و غبار در زمستان، فصلی که حرارت خورشید بسیار کم به زمین می‌رسد، سنگین شده و در سطح شهر کابل شناور می‌شوند. این ذرات خلط‌آور به خودی خود مردم را مجبور به تف‌اندازی می‌کند.

حالا برفرض، پنج میلیون جمعیت پایتخت، هر نفر هر روز فقط یک بار آب دهانش را در اماکن عمومی تف کند؛ نتیجه‌اش چه خواهد شد؟

تفآب دهنافغانستانتظاهراتمحقق
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید