هدیه نجفی
هدیه نجفی
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

نامه دوم: جوری که دنیا را می بینم

«زندگی چیزی نیست جز روایت دویدن های مداوم؛

و شادی های کوتاه؛

و غم های عمیق؛

و البته مرگ...»

این عبارت را در «گفتار ۵» شاهین شنیدم. آنقدر به نظرم زیبا آمد که همراهش اشک ریختم و بعد بار ها و بار ها با خودم تکرارش کردم.

من اخلاق های بد زیاد دارم، ولی اگر یک اخلاق خوب داشته باشم، این است که دوست دارم از همه چیز و همه کس و از هر رویداد و اتفاق و تجربه ای، چیزی یاد بگیرم.

این عبارت چه چیزی به من یاد داد؟

۱_ زندگی یعنی دویدن؛ اگر می‌خواهی زندگی برایت آسان تر شود، عاشق دویدن شو. شغلی را که دوست داری انجام بده تا خستگی اش تو را از پا در نیاورد.

۲_ شادی ها کوتاه اند، پس از لحظات شادی ات (هرچند کوچک) بیشترین استفاده را بکن.

۳_ غم ها عمیق اند؛ اگر باعث رنج یا غمی در دل کسی شدی، بدان رد اش حالا حالا ها پاک نمی‌شود. پس مراقب باش.

۴_ زندگی اصلا گل و بلبل نیست و قرار نبوده که باشد. در رنج آفریده شده ایم و دنیا مسیر خودش را می رود و هرکه سر راهش باشد را له می کند و می‌ گذرد. رفیق باید این را بپذیری. آن وقت انتظارت از دنیا پایین می آید و شکست ها و سختی هایش کمتر تو را می‌ رنجانند.

اما این دنیا هیچ جوره نمی تواند زیبا باشد؟

اگر از من بپرسی می‌ گویم چرا؛ می‌ تواند باشد.

پس تو اینجا چه کاره ای؟! به گمانم تو اینجایی که از آتش دنیا گلستان بسازی.

۵_ همه می‌ میرند. چه شخص اول مملکتی باشی چه درویشی در ناکجا آباد. یک روز خاطره می شوی و بعد کم کم حتی خاطره هایت هم پاک می‌ شوند. پس وقتی برای تلف کردن نداری.

البته به گمان من انسان فنا ناپذیر است. به بهشت و جهنم باور ندارم، اما باور دارم که بعد از مرگمان در جایی دیگر و دنیایی دیگر زندگی می‌ کنیم. امید دارم که اینگونه باشد.

رفیق دوست دارم که تو هم گاهی برایم نامه بنویسی. می دانی، قبلا هم گفته ام که من زیاد فکر می کنم. این زیادی فکر کردن اذیتم می کند. برای همین به تو نامه می نویسم تا کسی را در به دوش کشیدن این افکار با خودم شریک کنم.

خوشحالم که می خوانی. راستش ساعت نزدیک به ۲ پس از بامداد است و من در حالی که حالت تهوع و دل آشوبه امانم را بریده است، سعی می‌ کنم چند خطی نامه بنویسم.

خبر بدی خوانده ام که حالم را منقلب کرده است. برایم نامه بنویس؛ اخبار را هم دنبال نکن. گفتم که، دنیا خیلی کثافت است و اخبارش هم مثل خودش.

دوست تازه تو، هدیه.



نامهنویسندگیزندگی
همواره در جستجو
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید