hekayat.sol
hekayat.sol
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

حکایت دوم: ایوان

حکایت ایوان، حکایت حضور در تضاد و دوگانگی است، حضور در فضایی که نه بسته است و نه باز. اگر در زیر آن بایستید، هم خود را در بیرون احساس می‌کنید و هم جدای از آن. فضایی که شما را برای بودن در فضایی بسته آماده می‌کند. پوشش مقرنس، کاسه‌سازی یا لمبه‌کوبی آن، مکثی ایجاد می‌کند تا از فضای بازی که در آن بوده‌اید (میانسرا یا حیاط)، کنده شوید و حالا شما آماده‌اید که خود را بردارید و به درون فضایی بسته ببرید. ایوان، یادآور ارزش‌گذاری برای کاربرد فضاها و احساس انسانی است. فضایی از سه سو بسته و از یک سو باز که آسمانش به دست هنرمندان ساخته و آذین‌بندی شده است.

ایوان، فضای باز میانسرا (حیاط یا همان صحن اسلامی) را به فضای بسته تالار، گنبدخانه یا دالان پشت حجره‌ها پیوند می‌دهد. ایوان گشودگی‌ای است فراخ و بزرگ رو به میانسرا که در هندسه تهرنگ (پلان) بنا بسیار اثرگذار است. نما را از یکنواختی در می‌آورد و انسان را برای گذر از بازی و گشودگی به بسته‌گی آماده می‌کند. در معماری گذشته، یک آهستگی در بنا در جریان است؛ شما ناگهانی از پله‌های تخت جمشید به تالار ستون‌دار وارد نمی‌شوید، که پیش‌فضایی برای رسیدن به فضای اصلی نیاز است. در مسجد جامع، شما از صحن به ایوان و سپس به شبستان یا گنبدخانه پشت آن وارد می‌شوید. ایوان، میانجی میان فضاهای اصلی است. برای همین، نام نیمه را بر آن گذارده‌اند: فضای نیمه-باز.

ایوان، گاه هم‌تراز با فضای میانسراست و گاه با چند پله از زمین بلند می‌شود، همچون تالار ستون‌دار تخت جمشید. اکنون این پرسش پیش می‌آید که در طرح‌های معماری امروز تا چه اندازه به ارزش فضا فکر می‌شود و تا چه اندازه به نما؟ مایی که در پلان زندگی می‌کنیم، چرا باید طراحی نمای خانه‌هایمان آن هم به وسیله نرم‌افزاردانان و کپی‌کاران، از درآمد و ارزش والاتری برخوردار باشد؟

شاد باشید.

معماری ایرانمعماری ایرانیمعماریایوان
از دنیایی از برق و محاسبات ریاضی گذشتم و راهم رو در مرمت و معماری ایران پیدا کردم. دوستدار معماری بومی هستم و بزرگترین پرسشم اینه: چگونه با پول اندک هم خانه‌ای درخور و زندگی شایسته‌ای می‌شه داشت؟
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید