نویسنده:
مترجم: هلیا عسگری
جلسه بالغ بر یک ساعت است که ادامه دارد و به نظر میرسد کمکم به پایان آن نزدیک میشویم. اکثریت قریب به اتفاق شرکتکنندگان منتظرند تا جلسه زودتر تمام شود. آنها تنها چند دقیقه تا آزادی کامل یا حداقل یک استراحت پنجدقیقهای فاصله دارند که درست در همان لحظه کسی که ریاست جلسه را بر عهده دارد یک سوال ساده اما وحشتناک میپرسد: «آیا کسی موردی دارد که بخواهد به بحث امروز اضافه کند؟» یک بلاتکلیفی تقریباً غیرقابل تحمل. اگر صدای بعدی که میشنوید صدای رئیس باشد، جلسه تمام است. اما اگر هر یک از همکاران شروع به صحبت کند، دیگر برنامه خوردن یک فنجان چای دستنیافتنی میشود. درست در همین لحظه چند ثانیه سکوت میشود. همه چیز امن و امان است. ناگهان لورن از بخش تدارکات میگوید: «نکتهای را لازم است بگویم...» غافل از اینکه همین جمله رویاهای کوچکی را که دیگران در لحظه در ذهن داشتند بر باد میدهد و نفرت زودگذری برمیانگیزد. برای اکثر مردم، محل کار صحنه یک نمایشِ پر از داستان نیست. هر شغلی چند لحظه تعیینکننده دارد، از مصاحبه شغلی گرفته تا معاملهای که یک صنعت را متحول میکند. اگرچه برخی از شرکتها و بخشها با زورگویی و فرسایش شغلی شدید دستوپنجه نرم میکنند، کارمندان خوششانستر تنها با مشکلات خرد درگیر هستند. لحظات کوچکی از یک تنش بزرگ اغلب به گونهای تکرار میشوند که انگار یک کلیشه تکرارشونده هستند. پاندمی بسیاری از این لحظات را خلق کرد. تماس از طریق برنامه زوم با افراد زیادی که آنلاین هستند. همه ساکت شدهاند، به جز کسی که باید صحبت کند و یک روح بختبرگشته که وظیفه دارد همه را مدیریت کند. خشخشهای زیادی شنیده میشود. یک گفتگوی خانوادگی در جریان اســت و بخــش کوچکــی از زندگی خانوادگی کارمندان به طور ناخواســته در محل کار پخش می شــود. شــرایط همه را دلواپس و آشــفته کرده زیرا هیــچ کنترلــی نمیتوانند بر وضعیت داشته باشند. اگر بحث جدی و با صدای بلند در خانه اتفاق بیفتد چه؟ اگر کســی با صدای بلند چیزی بگوید، بقیه در مورد شــخصی که در حال صحبت اســت چه فکری میکنند؟ آن شرم عمومی شــدت میگیرد و با خــود می گویید: «یا خدا، این وضعیت غیرقابل تحمل است.» و متوجه میشوید که هنوز ساکت هستید. ایمیل هم میتواند آســیب زننده باشــد. مثالا وقتی پیامی به شــخص اشتباهی ارسال کرده اید و دیوانهوار تقلا میکنید ایمیل را لغو یا حذف کنید. و چقدر حال آدم بد می شود هنگامی که ایمیلی از طرف شخصی که به طور جدی در مورد همه چیز اشتباه می کند دریافت می کنید و میدانید که باز کردن آن چیزی به جز درگیــری و اتلاف وقت نیست. و زمانی هم که اظهارات مدیرعامل درباره طرح جدید بیان می شــود، برخی افراد با احترام درخشش اش را تبریک می گویند و پیام تبریک را برای همه ارســال می کنند که این کار باعث شرم دیگران میشود.
ارائه موضوع در جمع، عملی کمخطر اما پرتنش اســت. می گویید «می خواهــم صفحهنمایش را به اشــتراک بگذارم» و دکمه را فشــار می دهید که این کار را انجام دهیــد. منتظر می مانید تا این چرخش تمام شــود. سپس برگه اشتباهی را برای اشتراک گذاری انتخاب میکنید و همه می توانند تقویم شــما را ببینند، از جمله اطلاعاتی با علامت ویژه «مصاحبه شــغلی». بعد صفحــه خود را به اشــتراک می گذارید و تمامی اطلاعات شما در معرض دید قرار می گیرد. این یک داستان مشابه در دنیای واقعی اســت. کلیکــر )clicker )کار نمی کند، امیدوارانه چند بار فشــارش می دهید و ناگهان اســلایدی که پیشــنهاد اســتراتژی غیرمنتظره شماست نمایش داده می شود. در مقابل، دنیای آفالین هم داستانهای دیگری را رقم می زند. ورود و خروج از جلســات در حالی که هنوز ادامــه دارد در محیط مجــازی بدون استرس است؛ در دنیای واقعی اما باید در حالی که از کنار همکاران خود عبور می کنید با آنها مکالمه کنید و زیر لب مدام عذرخواهی کنید. ناهار کاری به صورت آنالین مشــکلی ندارد: دوربین و میکروفون همه خاموش است و از همه چیز دور هســتید. باید غذاهایی را انتخاب کنید کــه به ســرعت و بی صدا قابل خوردن باشــند.
خوردن چیپس در حین ارائه حضوری شــبیه به راه انداختن یک نمایــش آتشبازی در صومعه است. گاز زدن ساندویچ درست شبیه یک صحنه از مســتند حیوانی گوشتخوار است که تکهای از گوشت را به دندان می کشد. اگر هیچ یــک از این ماجراهــا را در محل کار ندارید، یک دلیل دارد؛ شــما رئیس هستید. اگر قوانین را تعیین کنید، زندگی تنش کمتری دارد. اما برای بســیاری از کارمندان، و همچنین تقریباً همه افراد در بریتانیا، این وضعیت بیشتر حاکی از سردرگمی و تعلیق است و احتمال اینکه اتفاقهای عجیب و شرمآور در آن بیفتد زیاد است. اگر شما و شــخص دیگری همزمان شروع به بیان نکتــه کردهاید، آیا به راه خود ادامه می دهید و امیدوارید او اجازه دهد که شما ادامه دهید؟ چه گفتگویی را می توانید تا رسیدن یک آسانسور به طبقه پنجم شروع کنید و خاتمه دهید؟ محل کار میتواند محل ایده هایی بزرگ برای تغییرات در دنیا و رقابت های حماســی باشــد. محل کار نمایشــی اســت هرروزه از هیجانات و آشفتگیهای آرام و ملایم.
#هلیا_عسگری