هلیا عسگری
هلیا عسگری
خواندن ۱۰ دقیقه·۱ سال پیش

بهترین سلاح بی‌قدرتان

چرا فرهنگ طرد حق مردم است



نویسنده: ارنست اونز

ترجمه: هلیا عسگری


ماهنامه پیوست. شماره ۱۱۵


فرهنگ طرد/ هلیا عسگری
فرهنگ طرد/ هلیا عسگری


نوامبر ۲۰۱۹، زمانی که در روزنامه نیویورک‌تایمز به عنوان نویسنده مهمان مطلب می‌نوشتم، نقدی بر «دیدگاه بسیار پررونق باراک اوباما درباره فرهنگ طرد» نوشتم و برای واکنشی که به‌سرعت دریافت کردم آماده نبودم. هم لیبرال‌ها و هم محافظه‌کاران به نقد من حمله کردند مخصوصاً آن بخش از نقد درباره استدلال اوباما که گفته بود فرهنگ طرد کنشگری نیست. او همچنین گفته بود این عمل تغییری ایجاد نمی‌کند و اگر تمام کاری که از دست‌تان برمی‌آید سنگ‌اندازی است، احتمالاً به جایی نخواهید رسید. سنگ‌اندازی که کاری ندارد. اما نه برای من و نه تمام افرادی که درباره این اصطلاح بحث‌برانگیز کار می‌کنند، فرهنگ طرد این‌گونه تعریف نمی‌شود. چیزی که اوباما، دونالد ترامپ، دیو چاپل، جو روگان، کریسی تیگن، جی.کی رولینگ، فاکس‌نیوز و صدها سیاستمدار، سلبریتی و اینفلوئنسر که علیه فرهنگ طرد صحبت کرده‌اند متوجه نمی‌شوند این است که مساله صرفاً در مورد قضاوت، سانسور یا تحمل نکردنِ سایر دیدگاه‌ها نیست. بحث درباره قدرت است. اغلب اوقات، قدرتمندترین افراد در میان ما دوست دارند نقش قربانی را بازی کنند، و طوری رفتار می‌کنند که انگار بی‌عدالتی‌هایی که انجام می‌دهند نباید عواقبی داشته باشد، در حالی که بی‌قدرتان قرار است از این بابت رنج بکشند. آن وقت بود که تصمیم گرفتم در این باره صحبت کنم. در شروع باید بگویم کار من به طور مشخص مطالعه موردی در مورد فرهنگ طرد است. در سال ۲۰۱۶ به دلیل انتقادم در توییتر از برخورد جاستین تیمبرلیک در مراسم BET وایرال شدم و این‌طور بود که نام من سر زبان‌ها افتاد. در آن زمان، تیمبرلیک، که قبلاً به خاطر رفتارش با جانت جکسون در سال ۲۰۰۴ نقد شده بود، جسی ویلیامز را به خاطر سخنرانی به یادماندنی‌اش هنگام دریافت جایزه بشردوستانه در مورد بی‌عدالتی نژادی، چاپلوس خواند. حرف تیمبرلیک از نظرم طعنه‌آمیز بود چون او امتیاز سفید بودن را در زندگی خود و در زمانی که نسبت به این حرف واکنش نشان می‌داد و خشمی را که جکسون سا لها تحمل کرده بود نادیده گرفته بود و حتی از آن بهره می برد. پس توییت کردم و نوشتم: «پس یعنی قرار است شما از تصاحب موسیقی و فرهنگ ما دست بردارید؟ و همینطور از جانت هم عذرخواهی کنی.»

پاسخ نسبتاً کوتاه تیمبرلیک به من «آخی، چه مهربون» باعث شد افرادی از جامعه سیاه پوستان توییتر شروع به دفاع از من کنند. البته که دفاع آنان از من در برابر تعداد زیادی از طرفداران تیمبرلیک که روزها پس از آن جنجال آنلاین مرا آزار دادند هیچ بود. تا اینکه پنج سال بعد او علناً از جانت جکسون عذرخواهی کرد )به جای اینکه بهانه بیاورد یا کلاً منحرف شود(. در نهایت، البته صحبت او نوعی توجیه بود. اما تاثیر آن شب در توییتر با من ماند و به من ثابت کرد که قدرتمندان نمی‌خواهند پاسخگو باشند.

در آن زمان« فرهنگ طرد» هنوز مفهوم پرسروصدایی نبود و تنها محدود به جامعه سیا هپوستان بود؛ در سال ۲۰۱۴ سیسکو روزادو، ستاره هیپ هاپ، در یک صحنه دراماتیک در یک برنامه تلویزیونی، رابطه خود را با گفتن این جمله که تو «طرد شدی» پایان داد و این مفهوم را ترند کرد. جامعه سیا هپوستان توییتر (بلک توییتر ( شروع به استفاده از این اصطلاح کرد و به شوخی اعلام کرد هر چیزی را می توان «طرد » کرد. اما مانند تمام چیزهای مد روز که سیاه پوستان استفاده می کنند، سفیدپوستان آن را تصاحب کردند و آن را به عبارت جدی تری که امروز می شناسیم تبدیل کردند..«طرد » یک شخص در سال2023 امری رایج و قابل بحث تلقی می شود. این عبارت دیگر یک اصطلاح احمقانه در فرهنگ پاپ سیاه پوستان نیست، بلکه یک بیانیه سیاسی معنادار است. این اصطلاح در سال2017 به طور گسترده ای شناخته شد، و طولی نکشید که محافظه کاران راست افراطی کمپین هایی برای توقف فرهنگ طرد، با میزبانی کنفرانس کنش سیاسی محافظه کار زیر عنوان «آمریکا طردنشده » برگزار کردند.

بار دیگر، قدرتمندترین‌های جامعه چیزی را که به دست رانده شدگان ساخته شده بود ربودند و کوشیدند آن را نابود کنند. و دلیلشان این بار چه بود؟ آنها گفتند فرهنگ طرد آزادی بیان و عقیده و سایر ارزش های دموکراتیک را مختل می‌کند. چیزی که یک شوخی بود، به اسلحه ای برای حمله به مردم و توانایی شان در داشتن دیدگاه‌های مختلف یا به اشتراک گذاشتن شان شد و همه، صرف نظر از گرایش های سیاسی خود، خریدار آن بودند.

در جولای2020 ، به دنبال تاثیر گسترده خیز شهای نژادی که منجر به افزایش آگاهی و مسئولیت پذیری عدالت اجتماعی شد، بیش از150 تن از مشاهیر فرهنگی «نامه ای درباره عدالت و مناظره آزاد امضا کردند که در مجله هارپر منتشر شد. « به زعم آنها، فرهنگ طرد تحمل دیدگاه های مخالف را ندارد، روشی برای شرمساری عمومی و طردشدگی است و می خواهد مسائل پیچیده سیاسی را با اطمینان اخلاقی کورکننده ای حل کند. ما از هرگونه انتخاب نادرست بین عدالت و آزادی خودداری می‌کنیم که این دو بدون یکدیگر نمی‌توانند وجود داشته باشند. ما در مقام نویسندگان به فرهنگی نیاز داریم که فضایی برای امتحان، خطر و اشتباه کردن در اختیارمان بگذارد». لحظه‌ای که اسم بعضی از امضاکنندگان نامه را خواندم )جی کی رولینگ، نوام چامسکی، جان مک ورتر(، حالم واقعاً بد شد. این نامه درباره وجود فضایی برای امتحان، خطر و حتی اشتباه کردن افراد نبود، فقط صدور اجازه بود به افراد صاحب نفوذ برای انجام هر کاری که می‌خواهند بدون احساس شرم از عواقب عمومی آن انجام دهند.


فرهنگ طرد، بیانیه سیاسی گروهی خاص

این دموکراسی نیست، این صرفاً به قدرتمندان اجازه می‌دهد تا بر دیگران غلبه کنند. این موقعیت و چندین موقعیت دیگر لازم بود تا بالاخره بفهمم واقعاً چه خبر است. فرهنگ طرد تبدیل به بیانیه ای سیاسی از سوی صاحبان قدرت شد تا از این طریق کسانی را ساکت کنند که آنها را مسئول می دانستند. دیگر همه چیز فرهنگ طرد تلقی می شد. اندرو کومو، فرماندار سابق نیویورک، اتهامات آزار جنسی خود را گردن فرهنگ طرد انداخت. تاریخچه جوکهای کوین هارت باعث شد از میزبانی اسکار کنار گذاشته شود، و او فرهنگ طرد را مقصر دانست. کریسی تیگن گفت که او پس از مواجهه با اتهامات شدید قلدری در ژوئن2021 از اعضای «کلاب طرد » بود. این لیست آ نقدر ادامه پیدا کرد تا زمانی که مرا وا داشت کتابی بنویسم و به همه این افرادپبگویم که فقط سکوت کنید.

«پرونده ای برای فرهنگ طرد» کتابی است در تعریف دوباره اینکه قدرت چیست و چگونه می‌توان آن را بررسی کرد. نه، هر چیزی بنا نیست طرد شود و فرهنگ طرد هم موضوع جدیدی نیست. قبل از فرهنگ طرد، فرهنگ حذف، نزاکت سیاسی، ساحره‌گیری، و هر روش سیاسی مرسوم دیگری که می توانید به آن فکر کنید وجود داشته و تلاش کرده به کسانی که دنبال پاسخگویی مسئولان هستند تهمت بزند. در کتاب من، فرهنگ طرد روشی تعریف می شود که صرفاً نه راست افراطی یا چپ افراطی بلکه همه ما به کار می گیریم. فرهنگ طرد زمانی اتفاق می‌افتد که مردم تصمیم می‌گیرند شخص، مکان یا چیزی را که به نظرشان به زندگی‌ شان آسیب می‌زند طرد کنند.

این سلیقه شخصی یا اختلاف نظر نیست. به عبارت دیگر، نباید این طور تعریف کرد که منتقد غذا که غذارا نقد می کند و بد می‌گوید، مشمول فرهنگ طرد است؛ مفهوم طرد خیلی عمیق تر از این حرف هاست.

بگذارید مثالی از آمازون بزنم. اگر تصمیم بگیرید دیگر از خدمات آمازون، به دلیل اینکه بسته دیر به دستتان می رسد، استفاده نکنید، این یک موضوع ترجیحی و سلیقه ای است که اساساً بر ارزش ها و معیشت شما تاثیری ندارد. اما فرض کنید از آمازون استفاده نکنید زیرا می خواهید از شرایط کاری یا رفتاری که آنها با کارمندان خود دارند پشتیبانی نکنید، در این صورت شما آمازون را تحریم می کنید که قطعاً کار شما پیامدهای بزرگتری ورای مسائل بی اهمیت دارد.

مردم هر روز تصمیم می گیرند چیزهایی را که ثروتمندترین و قدرتمندترین افراد ساخته و تداوم می‌بخشند تحریم یا رد کنند. مردم عادی این حق را دارند و نباید به خاطر آن به آنها خرده گرفت. آن هزاران زنی که در سراسر کشور در قالب جنبش #من-هم خواستار لغو تبعیض جنسیتی، سوءاستفاده و آزار شدند و در برابر خشونت مردان قدرتمند ایستادند، کاری کردند که برای پیشرفت جامعه مدرن ما ضروری بود. همین امر را می توان در مورد معترضان «جان سیاه پوستان مهم است » Black Lives Matter نیز گفت، کسانی که خواستار لغو نحوه عملکرد پلیس در کشور به دلیل ادامه کشتار غیرقانونی افراد غیرمسلح بودند. لازم نیست اشخاص با این مواضع موافق باشند تا اعلام کنند که آنها هم بخشی از حق دموکراتیک ما برای تجمع و اعتراض هستند. این با سانسور یا به قول صاحبان قدرت با «سنگ انداختن »، فاصله زیادی دارد. اگر قدرتمندان نمی‌دانند یا نمی خواهند بدانند که فرهنگ طرد چگونه عمل می کند، وقت آن است که دقیقاً بگوییم چرا. چرا نمی‌خواهند که ما در به چالش کشیدن اقتدار آنها از جایگاهی برابر با خود آنها برخوردار باشیم؟ چرا آنها از اینکه نظارت بیشتری روی عملکردشان باشد، سر باز می زنند؟

جواب: زیرا در سراسر جامعه، تاریخ به ما نشان داده وقتی رانده شدگان بسیج می شوند، برای قدرت ها دردسر ایجاد می کنند. جرقه ‌شکل‌گیری آمریکا را صدها شهرک نشینی زدند که مشغول ریختن چای بریتانیا در بندر بوستون بودند. آنها چای را به این دلیل که بدمزه بود طرد نکردند، بلکه آنها ظلم بریتانیا را می دیدند و این کار را کردند چون «مالیات بدون نمایندگی رسمی» را به چالش می‌کشید. سیاه پوستان آمریکایی طی تحریم اتوبوس های مونتگومری در دهه1950 ، اتوبوسها را به دلیل اینکه از صندلی‌شان خوششان نمی‌آمد طرد نکردند، بلکه به این دلیل که با تبعیض نژادی در جنوب ایالات متحده آمریکا مواجه بودند دست به این کار زدند. در وال استریت نیز به خاطر نوشیدنی های بدطعم و موسیقی کلوپ ها شورش نکردند، بلکه جنبش به دلیل خشونت پلیس و تبعیضی بود که اغلب در آن زمان بر نیویورک حاکم بود.

به عبارت دیگر، فرهنگ طرد کلید آزادی کسانی است که از آن محروم بودند و چاره دیگری نداشتند. فرهنگ طرد چیزی است که همه از آن استفاده می کنند، خواه مالک آن باشند خواه نباشند. در سوی دیگر طیف، اگرچه محافظه کاری مانند ران دیسانتیس، فرماندار فلوریدا، در ظاهر از فرهنگ طرد انتقاد می‌کند، اما او زیرکانه از سیاستهایی مانند «نگو همجنسگرا» حمایت

کرده و اخیراً هم یک دوره آموزشی در AP در بخش مطالعات آفریقایی-آمریکایی گذرانده است. جمهوری خواهان در تمام کشور که اغلب درباره «آزادی بیان » ناله می‌کنند، همچنان به دنبال ممنوع کردن کتابهای مربوط به نژاد در کتابخانه های عمومی هستند و بچه ها را از خواندن این کتاب ها منع می کنند. آیا این شکل دیگری از فرهنگ طرد نیست؟

فرهنگ طرد موضعی سیاسی نیست، بلکه ابزاری است که بسته به موضوع، زمان و مکان می تواند برای برخی خوب و برای برخی دیگر بد باشد. درست مثل چاقویی دو لبه، همان طور که در مورد همه سیستم‌های پاسخگویی ما صادق است. سیستم قضایی نقصها و ناهماهنگی های زیادی دارد، اما نمی خواهم آن را به طور کامل طرد کنم. سیستم بهداشتی قطعاً باید بهبود پیدا کند اما بنا نیست کاملاً آن را کنار بگذارم.

بدون فرهنگ طرد، چه چیز دیگری برای افراد به حاشیه رانده شده که دنبال تغییر فوری در جامعه خود هستند باقی می ماند؟ کتاب من استدلال می کند که فرهنگ طرد تنها گزینه باقیمانده در زمان هایی است که موسسات شکست می خورند و قدرتمندان افسار پاره کرده اند. تاریخ به ما یادآوری می کند که دادگاه افکار عمومی وقتی به طور موثر مورد استفاده قرار گیرد می‌تواند بر دیگران برتری داشته باشد.

بیش از 20 سال طول کشید تا بالاخره آر. کلی، سوپراستارR&B که اکنون رسوا شده، طرد شود. به رغم تمام زدوبندهای پشت درهای بسته، گوش‌مالی های الکی، و اخطارهایی که به کلی داده شد، حرکتی از زنان سیاه پوست لازم بود که در نهایتMuteRKelly # را ایجاد کردند تا اینکه سرانجام او وادار به پاسخگویی شد.

سوءتفاهم هایی که در تعریف فرهنگ طرد وجود دارد نباید باعث شود دیگران از حرف زدن منصرف شوند. همان طور که شاهدیم، قدرتمندترین دموکراسی ها تباه می شوند. و چقدر مهم است که اجازه ندهیم تاریخ در پندآمیزترین شکل خود تکرار شود. فرهنگ طردی که قیام 6 ژانویه را برای ما به ارمغان آورد، همان فرهنگ طردی بود که به حقوق مدنی، مزایای اتحادیه و موارد دیگر کمک کرد.


حکمرانیقدرت بی‌قدرتانرسانه
دکترای رسانه. پژوهشگر رسانه و جنبش‌های اجتماعی. فعال حقوق جنسیتی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید