نویسنده: اسکات دویینگ
ترجمه: هلیا عسگری
الگوریتمها ما را اندازهگیری میکنند یا بازنویسی؟ بیشتر ما برنامههایی را روی تلفنهای هوشمند خود داریم که به مچ دستمان بسته شدهاند و ۲۴ ساعت شبانهروز و هفت روز هفته و ۳۶۵ روز سال در حال بهروزرسانی وضعیت ما هستند. نمودارها، هشدارها و نشانهای دستاورد شکل میگیرند تا به دوستانی که در همان نرمافزار مشغول ردیابی خود هستند اطلاع دهند که در رسیدن به اهداف روزانهمان موفق بودهایم یا نه. این موضوع در تمام سیستمهای دیجیتالی مدرن ما نفوذ کرده و تمامی جنبههای زندگی روزمرهمان را تحت تاثیر قرار داده است. رسانههای اجتماعی مدتزمانی را که در شبکههای اجتماعی میگذرانید با جزئیات دنبال میکنند. اگر از موتور جستوجوی گوگل استفاده میکنید، احتمالاً الگوریتمهای ردیابی گوگل بیشتر از خود شما در مورد عادات، امیدها و خواستههایتان میدانند. سیستمهای مالی جهانی تمام معاملات سهام را ردیابی میکنند. آنچه در پمپ بنزین یا بابت نان در فروشگاه مواد غذایی میپردازید در زمان واقعی در نوسان است زیرا همه متغیرهایی که بر هزینهها تاثیر میگذارند به وسیله الگوریتمها ردیابی و تجزیه و تحلیل میشوند که بر اساس آن و به طور فزایندهای، مجوز ایجاد تغییرات در قیمتها و ارزشها را بدون نظارت یا تایید انسانی دریافت کردهاند. در گزارشی که ۲۰۲۲ در نیویورکتایمز منتشر شده آمده است: «در مشاغل کمدرآمد، نظارت بر عملکرد کارگران در همه جا وجود دارد... از ۱۰ کارفرمای شرکتهای خصوصی در آمریکا، هشت نفر عملکرد کارگران را ردیابی میکنند. در حال حاضر نظارت در میان مشاغل و نقشهایی که نیاز به مدرک تحصیلات عالی دارند نیز رو به گسترش است. بسیاری از کارمندان، چه آنها که از راه دور کار میکنند چه آنها که حضوری هستند، در معرض ردیابهایی قرار دارند که دائماً عملکرد آنها را ثبت میکنند. یک مکث می تواند منجر بــه پرداخــت جریمــه شــود، جریمــه میتوانــد کاهش دســتمزد باشــد یا حتی از دست دادن شــغل.» نتیجه ردیابــی عملکــرد کارگــران با اســتفاده از سیســتمهای دیجیتالی از نظــر کارگران «تخریبکننده»، «تحقیرآمیز» و «سمی» است. مهمتریــن شــکایتی کــه شــامل صنایــع و درآمدهــا میشــود این است که ســاعتهای جدید کاری اشتباه هستند؛ در ثبت فعالیتهای آفلاین و ارزیابی وظایفی کــه به ســختی قابــل اندازهگیــری هســتند ناتواناند و قابل اعتماد نیســتند و همینطور مستعد این هستند کــه خــود کار را تضعیف کننــد. معلوم اســت که وقتی مدیریــت انســانها را به یــک کامپیوتر واگــذار کنیم، با انسانها درست مانند یک نرم افزار و سخ تافزار برخورد میکنــد. الگوریتــم ردیابــی عملکــرد بــه ایــن موضوع اهمیتی نمی دهد که شما تمام شب را در کنار نوزادی که مدام گریه میکرد بیدار بودهاید یا در حال گذراندن یک دوره پرتنــش بعد از طلاق هســتید یا هرگونه تجربیات منحصربه فرد انســانی که میتواند مستقیما بر عملکرد شغلی تاثیر بگذارد. الگوریتمها برای بهینهسازی طراحی شــدهاند نه همدردی. در دنیایی که در آن سیستمهای ردیابــی دیجیتالــی به طــور فزایندهای همــه جا حضور دارنــد، به ســمتی میرویم که با انســانها کمتر شــبیه انســانها و بیشتر شبیه به روبات ها رفتار می شود. قبالا ایــن را گفتهام امــا دوباره تکرار میکنم: مــا الگوریتم ها را برنامهریــزی می کنیــم اما بعــد از آن، الگوریتمها ما را دوباره برنامه ریزی میکنند. ما وارد دوران پرمخاطره ای شــدهایم کــه در آن فناوریهــا ابــزاری بی اثــر و بیطرف نیســتند. ما سیســتمهای هوش مصنوعی پیچیده ای ســاختهایم کــه از الگوریتم های یادگیری ماشــینی برای یادگیــری ســریع از ســیل دادههای واردشــده به آنها استفاده می کنند. اگــر عاقلانــه اســتفاده شــود، سیســتم های ردیابــی دیجیتالــی میتواند بــرای افراد و جامعه مفید باشــد. اما اگر عاقلانه اســتفاده نشود، تنها چیزی که در نهایت ردیابــی خواهیــم کرد مرگ خودمان اســت، مرگی که در آن بشــریت به آرامی به روبات هایی تبدیل میشــود که قلب، روح و اراده آزاد ندارند، بردگان همان ماشینها و سیستمهایی که خودمان ساختهایم.