هلیا عسگری
هلیا عسگری
خواندن ۱۰ دقیقه·۱ سال پیش

نگاهی به معنای سیاسی هکتیویسم؛ به پیام‌رسان شلیک نکنید

نویسنده: اشلی گورهام

ترجمه: هلیا عسگری


مجله پیوست. شماره ۱۰۶


به پیام‌رسان شلیک نکنید/ هلیا عسگری
به پیام‌رسان شلیک نکنید/ هلیا عسگری


در کمتر از یک دهه، هکرها از بازیگران سیاسی حاشیه‌ای به طرف گفت‌وگو در مناظره‌های ریاست‌جمهوری تبدیل شدند. هک ایمیل‌های هیلاری کلینتون و سایت دونالد ترامپ جدیدترین شواهد از پیشرفت هک در حوزه سیاسی هستند. محبوبیت هک گاهی در مرز بدنامی قرار می‌گیرد. ترس از جاسوسی خارجی‌ها، افشای اطلاعات «غیر وطن‌پرستانه» و جرائم سایبری بسیار است. نگرانی‌هایی در خصوص ویکی‌لیکس و انانیموس، دو گروه از معروف‌ترین نیروهای هکری، وجود دارد. در نقطه مقابل این تصورات منفی، هکتیویسم می‌تواند شکلی مشروع و موثر از یک حرکت سیاسی باشد. با این حال، شکل و رویکرد هکتیویسم همیشه یکسان نیست. در این مقاله، مدل‌های سیاستی که هر دو شکل کنش‌گرایی دیجیتالی دارد ارائه و تمایز هکتیویسم ویکی‌لیکس از انانیموس نیز بررسی خواهد شد. گفتن حقیقت که برای ویکی‌لیکس مهم‌ترین موضوع است باعث ایجاد شکل‌گیری یک سیاست تکنوکراتیک می‌شود، در حالی که تاکید انانیموس بر ابراز عقیده، تشویقی برای انجام یک عمل دموکراتیک‌تر است. درک این تمایز به روشن شدن پیامدهای خاص کنش سیاسی آنها کمک می‌کند، مساله‌ای که با درهم‌آمیختگی فعالیت دو گروه مبهم مانده است. ارتباط بین حقیقت و تکنوکراسی به دوران افلاطون بازمی‌گردد. حکومت شهریاران فیلسوف یا فیلسوف‌پادشاهان مبتنی بر دانش آنها از «اشکال» است. معرفت به صورت خیر امکان شناخت همه چیزهای قابل مشاهده را به عنوان مظاهر دنیوی اشکال نامرئی فراهم می‌کند. برای نزدیک شدن به چنین دانشی، فیلسوفان به به آموزش فنی دقیق و فنی نیاز دارند که شــامل حساب، هندسه، نجوم و دیالکتیک است. کسانی که به شــناخت ایده‌ها (مُثُل) دست می یابند، به حقیقتی که برتر از «نظر صرف» اســت دسترسی پیدا می کننــد، زیرا ابدی و تغییرناپذیر اســت. ایــن حقیقت به خودی خود کافی اســت و نیازی به نظــرات مــردم در این زمینه وجــود ندارد. دانــش مُثُل نوعی طرح اولیه بــرای حکمرانی به دست می‌دهد؛ در کتاب جمهور سقراط پیشنهاد میکند: «هیچ راهی وجود ندارد که یک شــهر به شادی برسد مگر اینکه نقشــه آن را نقاشانی که از الگوی الهی اســتفاده میکنند ترســیم کنند.» افلاطون رهبر سیاســی را با «پزشــک، بافنده و هنرمند» مقایســه کــرده، و در ایــن قیاس همه تکنوکراتها در معنــای تحت اللفظی، همانطور که به «صنعتکاران» یا «هنرمندان» اشاره میکند، با «ماده منفعل تحت تاثیر ایده» طرف هستند. به قول هانا آرنت، «شهریاران فیلسوف ایده ها را به کار می‌گیرد، درست به شــکلی که یک صنعتگر قوانیــن و معیارهای اســتاندارد خــود را به کار می گیرد. او همانطور که مجسمه‌ســاز مجسمه می‌سازد، شهر خود را می سازد.» افلاطون در عین حال که رژیــم تکنوکراتیک حقیقت شهریاران فیلســوف را ایده‌آل میداند، در نظریه خــود «نظر صرف» را بــا «بی‌نظمی» یکــی می‌داند. به گفته نادیــا اوربیناتی، افلاطون «عقیــده» (opinion )را دیدگاه یا باوری می‌داند که نمی تواند شامل تحلیل فلسفی شود. شــبهه عقیده در سراســر قانون فلسفه غرب جریان دارد. الکسیس دوتوکویل و جان استوارت میل نسبت به قدرت سرکوبگر افکار که استوارت میل آن را «یوغ عقیده» نامیده هشــدار می دهند. آرنت در دفــاع از عقایدش در میــان متفکران سیاســی رویکردی غیرمعمــول دارد. آرنت از «شخصیت مســتبد» انتقاد می‌کند و می‌نویسد: «مشکل اینجاســت که حقیقت واقعی، مانند تمام حقایق دیگر، به‌ اجبار مدعی اســت که به رسمیت شناخته می شود و مناظره را منع می کند، و مناظره جوهر حیات سیاسی را تشکیل می دهد. شیوه های فکری و ارتباطی که با حقیقت ســروکار دارد، اگر از منظر سیاسی دیده شود، لزوماً سلطه گر هستند. آنها نظرات دیگران را لحاظ نمی کنند.» برخالف حقیقت، عقیده جای خطا دارد و همین نکته اســت که آرنت ارزشــمند می داند، زیرا فضایی را برای گفتمان و بحــث دموکراتیک باز می کند. درست است که آنها مانند شهریاران فیلسوف بر مبنای دانش حقیقت حکمرانــی نمی‌کنند اما ویکی‌لیکس درست مانند شــهریاران فیلسوف سیاســت را طبق حقیقت درک میکند. حداقل ســه نــوع حقیقــت در سیاســت ویکی‌لیکس وجــود دارد: نظری، ریاضی و سیاســی. فعالیت سیاســی ویکی لیکس بــر انتقــال اطلاعات بر ســه نوع اطالعــات متمرکز اســت: اطلاعات طبقه بندی شــده، خصوصــی و مخفیانــه. مدل افشای آنها ریشه در فلســفه «سایفرپانک» دارد که بنیانگذار آن جولیان آســانژ است. در کتاب «سایفرپانک ها: درباره آزادی و آینده اینترنت»، ســایفرپانکها «حامیان اســتفاده از رمزنگاری و روشهای مشــابه بــه عنــوان راههایی برای دستیابی به تغییرات اجتماعی و سیاسی» توصیف می شوند. برای ویکی لیکــس، تفکر ســایفرپانک نوعی حقیقت نظری اســت، طرحی بــرای کنشهای سیاســی اســت تا ســازمانها بتوانند توســط تکنولوژی اطلاعات را به صــورت خلاقانه، امن و ناشناس منتشر کنند. آســانژ معتقد است کار او در ویکی لیکس به اتحاد ســنتی ســایفرپانک ارزش سیاسی بخشــیده و حریم خصوصی برای ضعیفان و شفافیت برای قدرتمندان را به همراه آورده است. رمزنگاری خود مبتنی بر حقیقت ریاضی است. آســانژ در این باره میگویــد: «واقعیت اینطور اســت؛ اینطور که مثـالا می‌توانیــد بمب اتمی بســازید، یا اینکه مثلا مشکلاتی محاسباتی وجود دارد که حتی قویتریــن دولتها نیز قادر به رفع آن نیستند... بنابراین یک ویژگی در جهان هستی وجود دارد که به نفع حریم خصوصی است: اینکه برخی از الگوریتمهای رمزگذاری به شکلی است که هیچ دولتی قادر نخواهد بود آن را رمزگشایی کند. در نهایت، ویکی لیکس محتوای افشاشده را حقیقتی سیاسی میداند.» آســانژ در مقاله خــود «برای افشــای حقایق به پیامرســان شــلیک نکنیــد» )tShoot’Don MessengerforRevealingUncomfortable Truths ،)این نکته را به صراحت بیان می کند که: «ایده... اســتفاده از اینترنت بــه روشهای جدید برای افشای حقیقت اســت.» این جمله، نمایانگر ایده پشت پرده‌ای اســت که به محتوای افشا شده ویکی لیکس منجر می شــود. اجرای تکنوکراتیک تفکر ســایفرپانک در این ســازمان که به حقیقت ریاضی اذعان دارد، افشــای حقیقت سیاسی در پی «حریم خصوصی برای ضعیفان، شــفافیت برای قدرتمندان» را تسهیل می کند. انانیمــوس هم ماننــد ویکی لیکــس دغدغه افشای حقیقت را دارد، اما برخالف ویکی لیکس، فلسفه هک آنها بر ابراز عقیده در سیاست استوار اســت. اگرچه کم و بیش در مورد تعهد این گروه به آزادی بیــان، مخالفت با سانســور و علاقه به تفریح و شوخی صحبت می شــود، اما ابراز عقیده ماهیت اصلــی ارتباطات داخلــی و کنشهای بیرونی آنهاســت. قبل، حین و بعــد از عملیات، «آنون»هــا )Anons )تقریباً به طــور مداوم در آی‌آر ســی )chat relay internet )با یکدیگر مکاتبه می‌کنند. آنها عمومــاً یکدیگر را از طریق دســته های هکری خــود شناســایی می‌کنند و از طریــق بحثهایشــان جامعه‌ای را تشــکیل می دهند. چندین شبکه و کانال IRC و حسابهای توییتر همیشه فعال هستند. هانا پیتکین زمانــی از مفهوم «امر سیاســی» آرنت و ایده آل‌ســازی آتن انتقاد کرد: «چیزی که همه آنهــا با هم تکرار می‌کننــد در واقع یک مناظره بی‌پایان در آگورا* است؟» به نظر می‌رسد اعضای آنالین انانیموس نسخه‌ای زیبا از مفهوم ایده آ‌ل ایجاد کرده‌اند به طــوری که حرف های مستمر آنها طیفی از مســائل غیر جدی تا بسیار جدی را در بــر می‌گیرد. فقدان جزم‌اندیشــی رسمی امکان همزمانی نظرات متعدد و گاه متضاد را فراهم می‌کند. انانیموس در زمان تظاهرات علیه ساینتولوژی، ســونی و بارت و در حمایت از ویکیلیکس، «بهار عربی» و بسیاری دیگر وارد صحنه شد. انانیموس هنگام انجام عملیات خود از تاکتیکهای مختلفی از جمله حمله محروم‌سازی از سرویس )DDoS ،) تخریب وبســایت، تخلیه دادههــا، اعتراض، بیانیه‌های مطبوعاتی، افزایــش آگاهی از طریق ویدئــو، هــک، درز اطلاعات و انواع شــوخی ها استفاده می کند. در حالی که ممکن است فعالیت آنها به ســطح گفتمان ارتقا پیــدا نکند، اما چنین تاکتیکهایی گویا هســتند و بیشتر از اینکه قانون حقیقت تلقی شوند، به عنوان بیان عقیده و تشویق به شــکل دهی و اصلاح عقیده درک می شــوند. انانیمــوس دائماً به جای اینکه بــه حقیقت اجازه دهد کار سیاســت را برای آنها انجــام دهد، کار شــکل گیری و بیان عقیده را بر عهــده دارد. به این ترتیب، انانیمــوس درگیر رویه دموکراتیک می شود. اینطور نیســت که هکتیویســم ویکی لیکس با دموکراسی ناسازگار باشــد. افشای اطلاعات می‌تواند عملکرد نادرســت را آشکار کند و اغلب منجر به تغییرات مثبت شــود. واقعیت به دلایل زیادی برای سیاست ضروری است، از جمله اینکه «وقایع، عقاید را نشــان می دهنــد»، به این معنی که «آزادی عقیده به تنهایی یک شــوخی مسخره است مگر اینکه نشر اطلاعات واقعی تضمین شود و خود واقعیتها مورد مناقشه نباشند». مشــکل این اســت کــه بت ســازی حقیقت تکنوکراتیــک می توانــد اثر ضــد دموکراتیک داشته باشــد. حقیقت، به قول آرنت، «شخصیتی مستبد» مانند شهریاران فیلسوف دارد: حکومت آن مطلــق اســت. در مقابــل، «اعتبــار عقیده بــه رضایــت و توافــق آزادانه بســتگی دارد که در متــن تفکر گفتمانــی و بــا مباحثه تحقق می یابد.» آرنت خاطر نشان می کند که «تغییر از حقیقت عقلانــی )rationaltruth )بــه عقیده، متضمن تغییر فرد به جمع اســت: عقیده مستلزم اجتماع اســت، اما حقیقت فقط به یک نماینده نیاز دارد. بنابراین، وقتی سیاســت بر اساس حقیقت درک شود، توده مردم ممکن است بی ارزش شوند. این خطر در سیاســت داخلی خود ویکی لیکس نیز تکرار میشــود. مشهور است که آسانژ دانیل دامشیت برگ )Berg-Domscheit Daniel )را به دلیل عدم وفاداری، نافرمانی و بی ثبات کردن شرایط در زمان بحران از ویکی لیکس تعلیق کرد. گفته می شود وقتی هربرت اسنوراسون، داوطلب ویکی لیکس، تعلیق دامشــیت برگ را زیر سوال برد، آســانژ در جواب گفته: «من قلب و روح این ســازمان، بنیانگذار، فیلسوف، سخنگو، کدگذار اصلی، سازمان‌دهنده، ســرمایه گذار و همه‌کاره هستم. اگر با من مشــکلی داری، گم شو بیرون...» در جاهای دیگر هم، آسانژ اعتراف کرده که خود را پیشرو و طلایه دار این کار می داند. تاکیــد انانیموس بر ابــراز عقیــده کمک به جزیــره‌ای کردن جمع در برابر ظلم شــهریاران فیلســوف اســت. عقیده برای اعتبارش به یک جامعه (اعم از واقعی و خیالی) وابســته اســت؛ بدون داشــتن «نیروی حقیقت»، این امر صرفاً بر رضایت تکیه می کند. بــه این ترتیب، «عقیده» از آن جامعه ای اســت که رضایت دارد. با توجه به مشارکت داوطلبانه به جای اجماع، می توان گفت انانیموس جامعه ای با چنین رضایتی است. گابریال کلمن انانیموس را »هیدرا**ی زیرک توصیف کرده؛ مجموعهای از تغییرات ناهماهنگ و گاهی متضاد بدون »سلســله مراتب پایدار یا نقطه کنترل واحد. شــاید بهتر باشد انانیموس را به عنــوان یک ocracy-do ***یا سیســتمی درک کرد کــه توســط اقدامات مطلــق اداره می شــود؛ سیســتمی که در آن افراد اقداماتی را پیشــنهاد می کنند، دیگران به آن می‌پیوندند یا نمیپیوندند، و ســپس پرچم انانیموس بر فراز نتیجه به اهتزاز درمی‌آید. همانطور که کلمن اشــاره می‌کنــد، «برخی آنونها فعالتر و تاثیرگذارتر از دیگران هستند- حداقل بــرای دورهه‌ای محدود.» بــا این حال، هیچکس نمی‌توانســت در ارتباط بــا انانیموس بگوید که او «قلب و روح این سازمان، بنیانگذار، فیلسوف، سخنگو، کدگذار اصلی، سازمان دهنده، ســرمایه گذار و همه چیز سازمان» است. ماهیت آنها همان عقیده ای اســت که بینشان اشتراک ایجاد می کند. ویکی لیکــس و انانیموس در یــک وجه هر دو تکنوکرات و هر دو دموکراتیک هستند؛ هر دو از تخصص در حوزه فناوری استقبال می‌کنند و تعهد خود را به دموکراســی ابراز کرده‌اند. این شباهت باعث می‌شــود دو گروه اغلــب در کنار هم قرار بگیرند و تمایز بین آنها از بین برود. با این حال، در حالی که ویکی‌لیکس و انانیموس را تکنوکراتیک و دموکراتیک می‌دانیــم، اما وضعیت آنها در این دســته‌بندی ها یکسان نیســت. تفاوت رویکرد آنها با موضــوع حقیقت و عقیده نشــان دهنده تمایز قطعی بین آنهاســت. ایــن دو می‌توانند به خوبی با هــم کار کنند، فعالیت برای تعدیل افراط و تفریط یکدیگر، اما از منظر دموکراسی، فعالیت ویکی لیکس دردســربارتر از انانیموس اســت. مشکلات مدل سیاســی ویکی لیکس در جریان انتخابات ریاســت جمهوری اخیر ایالات متحده ظاهر شــد، زمانی که افشــای اطلاعات سازمان فقط یکــی از نامزدها را هدف قــرار داد و به نظر آمد که به طور ضمنی دیگری تایید شــده است. در حالی کــه انانیموس و ویکی‌لیکــس هر دو به دنبال تاثیرگذاری بر گفتمان دموکراتیک هستند، ویکی لیکــس از موضعی خارج از تــوده مردم و در نقش گروهی که حقیقــت را بازگو می کند به سیاســت می‌پردازد. ویکی‌لیکس با این کار، خود را در معرض اتهام دســتکاری قرار داد. ناتوانی، یا عــدم تمایل ویکی‌لیکس در تشــخیص رابطه بین حقیقت و نظراتش، سازمان را به خطر آسیب رساندن به سیســتمی که ادعای خدمت به آن را دارد سوق می‌دهد .


پی‌نوشت:

*به میدانهای عمومی مهم در شهرهای یونان باستان گفته می شد. معمولا قاضی ها رواقهای اختصاصی اطراف این میدان به داوری و قضاوت می پرداختند.

** هیولایی وحشتناک در اساطیر یونانی.

***ساختاری که در آن افراد خودشان نقش ها و فعالیتهایشان را تعیین می‌کنند


رسانهآزادی بیان
دکترای رسانه. پژوهشگر رسانه و جنبش‌های اجتماعی. فعال حقوق جنسیتی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید