هلیا عسگری
“اینجا هرات هست, کانون علم و فرهنگ با مردمی صلح دوست و آگاه….
جنگ برای هر سرزمینی ناگوار است و آسیبهای جانی، مالی و روحی فراوانی را در پی دارد، اما در این میان کودکان و زنان قشر آسیب پذیرتر جامعه اند. این روزها که آتش جنگ به دامان شهر هرات رسیده، کودکان زیادی بعنوان سپر انسانی گرفتار گروه تروریستی طالباناند تا بلا گردان جان این ددمنشان باشند.
از حال و روز این کودکان معصوم ما حتی خدا نیز چیزی نمی داند!
زنان زیادی به سوگ همسر، فرزند و برادر خویش نشسته اند و دختران زیادی خواب شب از چشمانشان ربوده شده است.
این روزها موضوع جهادالنکاح طالب، کابوس هر خانواده است !”
این اولین جوابی است که ناجی برایم میفرستد، زمانیکه حالش را پرسیدم و از او خواستم از وضعیت هرات برایم بگوید. اما پیامی که فرستاد بیشتر شبیه آغاز صحبت انسانی است که قرار است در دادگاهی درباره ارتکاب جنایت علیه بشریت شهادت دهد.
کاربران افغانستانی سهشنبه ۱۲مرداد، با هدف حمایت از نیروهای امنیتی افغان و مقاومت مردمی علیه طالبان طوفان توییتری را با هشتگ «قیام هرات» راهاندازی کردند و این هشتگ توانست به ترند اول افغانستان در توییتر تبدیل شود. توییتها روایتگر وضعیت وخیم هرات بود.
از زنانی که ساکن هرات بودند خواستم تا از وضعیت هرات و زندگی زنان در این شرایط برایم بگویند. هراتی که مانند دیگر شهرهای افغانستان روزهای سختی را میگذراند. زمانی که برای اولین بار که با آنها صحبت کردم هنوز هرات به دست طالبان نیافته بود. آنها میگفتند که همه جا تعطیل شده. مراکز آموزشی، تمامی دفاتر ملی و بینالمللی همه بسته هستند. مغازهها صبحها دیر باز میکنند و زودتر میبندند و تنها چند ساعت کوتاه وقت است تا مردم بتوانند مایحتاج خود را تهیه کنند. تنها در چند منطقه محدود از هرات صدای توپ و تانک و تیراندازی شنیده نمیشود. زنان انگشتشماری در شهر هستند که آنها هم بیشتر با ماشین شخصی و همراه پدر، همسر و برادر خود رفت و آمد میکنند. زنان شاغل زیادی هرات را ترک کردند، به خصوص زنانی که کارمند ان .جی .او ها و سازمانهای بینالمللی بودند و با پشتیبانی دفاترشان به سمت پایتخت رفتند.
آنها از عکسی صحبت کردند که در شبکههای اجتماعی دست به دست میشد زنانی اسلحه به دست گرفته بودند و این گمان میرفت که زنان مسلح شدهاند، اما دراین باره گفتند که عده ای از دختران در هرات به شکل نمادین سلاح بدست شدند و پیش امیراسماعیل خان، سیاستمدار، رهبر جهادی، و والی (استاندار) هرات رفته و حمایت خود را از خیزش مردمی در هرات و همصدایی و همراهی با رزمندگان و نظامیان ابراز کردند و از امیراسماعیل خان خواستند تا آموزش نظامی ببینند و اگر نیاز بود برای مبارزه حاضر باشند زیرا باور دارند اگر اوضاع رو به وخاومت برود، زنان نیز مجبور به دفاع و جنگ رودررو با طالبان خواهند شد. البته آنها خوب میدانند که خانوادههای متعصب و باور جامعه چنین اجازهای رابه آنها نمیدهد. برخی از زنان هم درخواست کردند تا برای مبارزین غذا بپزند و از او خواستند که هر کمک مادی و معنوی که از آنها برمیاید به آنها بگوید.
تعدادی از زنان قلم بدست هم برای بازتاب جریانات این روزها فعالیت چشمگیری در رسانه های اجتماعی دارند.از زمان شروع مذاکرات صلح زنان با به راه انداختن هشتگ ما به عقب باز نمیگردیم فعالیت شان را داشته اند و همچنان با هشتگ های زیادی از جمله قیام هرات ,هرات در خطر فعالیت دارند.
ناجی میگوید: «طالبان در اکثر ولسوالیهای هرات ( ولسوالی یک واژه پشتو است که از ولس یعنی مردم و پسوند والی تشکیل شده و یکی از واحدهای تقسیمات کشوری افغانستان است که برابر واحدی در حدود فرمانداری و شهرستان در ایران میشود) مستقر شدهاند و در تلاش برای گرفتن قدرت در دو ولسوالی بزرگ و نزدیک شهر هرات هستند که زد و خوردها همچنان ادامه دارد. در مرکز شهر به نسبت حومه امنیت برقرار است و مردم حداقل میتوانند کمی به کارهای روزانه خود برسند، اما در حومه شهر جنگ به کوچه پس کوچه ها کشیده شده و طالبان در خانه های مردم سنگر گرفته اند. در مرکز شهر عبور و مرور زنان بلامانع اما با مشکلات بسیار همراه است و از مناطق تحت اشغال طالبان اطلاع درستی در دسترس نیست. قانون طالبان همین است، هیچ زنی بدون برقع و همراه مرد حق بیرون رفتن را ندارد. مکاتب یا همان مدارس در هرات بخاطر ناآرامیهای اخیر و در هفتههای قبل بخاطر شیوع کرونا تعطیل بودند. معلمان زن فعلا خانه نشین شدهاند و تنها تعداد محدودی از زنانی که در مرکز شهر زندگی و کار میکنند سر کار میروند».
سوسن بعد از ازدواج به هندوستان رفته و چندسالی است که ساکن دهلی است اما خانواده و دوستانش در هرات زندگی میکنند. او میگوید :از زمانی که وضعیت هرات بحرانی شده تماسهای دوستان و آشنایانش برای پرسو جو درباره مهاجرت و پناهندگی زیاد شده است:« زنان دنبال فرار هستند. تعداد کسانی که به من پیام میدهند تا راهی برای فرار از افغانستان بهشان معرفی کنم هر روز بیشتر و بیشتر میشود. نگران اخباری هستند که از طالبان به گوش میرسد مخصوصا اخباری که درباره به عقد طالبان درآوردن دختران است.»
نیلوفر ساکن هرات است. پدرش چند سال قبل فوت شده و حالا او مانده با مادر و دو خواهر و دو برادر کوچکتر از خودش. از زمانی که مذاکرات صلح شروع شد این روزها را پیشبینی میکرد و زمانیکه آمریکا و کانادا اعلام کردند که به زنان افغان ویزا میدهند تا در این شرایط کشور را ترک کنند برای رفتن اقدام کرده اما هیچ جوابی نگرفته است؛« در خانواده ما هرکسی پولدار بوده، رفته. همه همان اوایل رفتند. ما بیپولان ماندیم و بدبختیهایمان و حالا طالبان پشت در خونههایمان است».
او روزانه شاهد مهاجرت گروههای بسیاری از مردم حومه شهر است که به هرات پناه میآورند. نگران اصلی اش وضعیت سلامت زنان و همچنین شرایط زنان تنهاست. باور داردکه غیر از مشکلات فراوانی که زنان در افغانستان با آن دست و پنجه نرم میکنند و هر روز شدیدتر میشود، زنان باردار و زنانی که بیمار میشوند و همچنین زنان تنها سختی بیشتری را تحمل میکنند و شرایط برایشان بسیار خطرناک است؛« سلامت زنان در خطر است. بیمارستانها و درمانگاه ها تخریب شدهاند. زنان باردار اوضاع بسیار بدی دارند و اگر در حال حاضر به مشکلی بر بخورند هیچ راهحل و راه چارهای ندارند. قبلا در ولسوالیها حداقل قابلهای بود که زنان با سختی هم که شده می توانستند خودشان را به آنها برسانند، اما در حال حاضر همه چیز محو شده است. بعد از آمدن طالبان هیچکس جرات نمیکند از خانه خارج شود. غذا و خوراک و پوشاک به سختی تهیه میشود. زنانی هستند که همسرانشان شهید شده و یا فوت کردهاند. زنانی که تنها هستند و مجبورند برای تهیه غذا برای فرزندانشان به ناچار از خانه خارج شوند که مورد حملات شدید طالبان قرار میگیرند و سگنباران و شلاق زدن و ……. نتیجه بیرون رفتن آنها برای نجات جان فرزندانشان است. خود من تا اوضاع هرات خراب شد هرچه داشتیم آرد و برنج و گندم خریدیم که تا مدتی از خانه بیرون نرویم. نه مردی داریم که همراه ما بیرون بیاید و نه دیگر میتوانیم کار کنیم. از کجا بیاوریم و شکم خودمان را سیر کنیم. طبیعی است که در این اوضاع کسی حتی اگر هم بخواهد نمیتواند به کسی کمک کند و واقعا تکلیف زنان برای سیر کردن شکم خود و بچههایشان چه میشود؟ چگونه بیرون بروند؟ چگونه پول دربیاورند و غذا و لباس و .. بخرند؟ اوضاع واقعا ترسناک است. همه ما نابود شدهایم. از نظر روحی همه نابود شدهاند و امیدی هم به برد نظامیان خود نمیتوانیم داشته باشیم. اصلا امیدی به آینده با این وضعیت نداریم».
نیلوفر از وضعیت به وجود آمده شوکه بود و باور داشت هیچکس فکرش را هم نمیکرد که چنین اتفاقی بیفتد تا حدی که زنان از بیرون رفتن وحشت داشته باشند؛ «برنامههای بسیاری داشتیم و قرار بود درس بخوانیم و سرکار برویم، اما نمیدانم قرار است چه بلایی سر خودمان و آرزوهایمان بیاید.طالبان قصد دارد دوران جاهلیت و بردهداری را دوباره احیا کند و زنها را به عنوان کنیز و مردها را به عنوان غلام به خدمت خود درآورد. طالب هیچ حد و مرزی ندارد و موضوع نکاح و تجاوز و کشتن ترسی در میان مردم ایجاد کرده که باعث میشود زنان از خانه بیرون نیایند. اوضاع بد نیست، خیلی وخیم است. نمیتوانم بگویم وضعیت الان و بعد از آمدن طالبان خراب شده ، اوضاع افغانستان از قبل خراب بود. اکثریت زنان در افغانستان زندگی نمیکنند و فقط روزهای خود را میگذرانند. انسان وقتی زندگی میکند که به حقوق خود دسترسی داشته باشد اما اکثریت مردم افغانستان به حقوق خود دسترسی ندارند و زنان و کودکان دو طیفی هستند که از این شرایط بیشترین ضربه راخوردند. زنانی که در مراکز شهرها زندگی میکنند تاحدی، هرچند محدود به امکاناتی دسترسی دارند اما بقیه جاها شرایط خوبی ندارند. مثلا در همین هرات امکانات بسیار کم است. اما میتوان گفت قبل از آمدن طالبان امید بود. اما دیگر نیست. اوضاع وخیم است و من نمیتوانم بیایم و شعار بدهم که ما هستیم».
نیلوفر باور داشت که به زودی هرات سقوط میکند که همین اتفاق افتاد.
پس از سقوط
حول و حوش ساعت ۷ عصر ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ بود که پشت سر هم پیامهایی را دریافت میکردم. تلگرامم زنگ خورد و دیدم نیلوفر است. گفت همین الان از بالای پشتبام آمده و طالبان شهر را تصرف کردهاند: «طالبان کل افغانستان را میگیرند». پشت تلفن صدای خواهر و برادرهای کوچک او را میشنیدم. نیلوفر مدام به آنها میگفت تلویزیونتان را تماشا کنید و صدای تلویزیون را تا آخر زیاد میکرد تا صدای بیرون را نشنوند؛ « از زمانی که صحبت طالبان شده مدام خواهر و برادرهای من میگویند که طالبان بچهها را هم میکشند؟ من دعوایشان میکنم و میگویم نه، این چه حرفیست؟ نمیخواهم بترسند. نمیخواهم بدانند چه بلایی قرار است سرمان بیاید».
بعد از انتشار خبر سقوط هرات تنها توانستم با نیلوفر صحبت کنم. او اشک میریخت و میگفت: « در اسلام گفتهاند به یگدیگر ضرری نزنید، فقط و فقط میگوید ضرری نزنید. اینها چه تعبیری از اسلام دارند؟»
ادامه داد و گفت:« پرودگار در آیه ۱۱ سوره رعد میفرماید: (إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم) یعنی«خدا وضع و حال هیچ قومی را عوض نخواهد کرد مگر آنکه انسانها به خودشان وضع و حال خودشان را تغییر دهند». خدا به صراحت بیان کرده تغییرات به دست شما است ای ملت. هر چه که فاسد میشود اول از داخل خراب میشود و حال و روز ملت ما همین است. از بیگانه شکایت نداشته باشیم با اینکه پاکستان طالب را حمایت کرد. اما باید به دولتمردان خود بگوییم که تا وطن را نفروشید و به کسی صلاحیت ندهید، احدی جرات پیدا نمیکند به وطن ما مردم حرف نابجا بگوید. در قبال منفعت خود وطن فروش نباشید. ما صلح نمیخواهیم. ما صلح این شکلی نمیخواهیم.»
زنان و مردان در هرات هرگز فکرش را هم نمیکردند که طالبان دوباره به افغانستان بازگردند، اما انگار هر روز این کابوس بیشتر به واقعیت تبدیل میشود. کابوس ویرانی تمام رویاهایشان…
#هلیا_عسگری