نهضت رمانتیک(1820-1900):
در آغاز قرن نوزدهم نهضتی به وجود آمد که بر تمامی هنرها تأثیر گذاشت. این نهضت که در برابر نوکلاسیسم سده هجدهم به وجود آمده بود دامنه ای جهانی در بر داشت; پا را از قراردادهای پذیرفته شده اثر خود فراتر گذاشت و آزادی بیان را جایگزین سنت های گذشته جوامع کرد.
رمانتیسیسم را سخت می توان تعریف کرد و در قالبی مشخص گنجاند. رمانتیسیسم تمام قلمرو های انسانی را گسترش داد و شور احساس را در هنر پررنگ تر نمود. برای مثال در ادبیات ویلیام وردزورث، شاعر رمانتیک انگلستان، از اصطلاح «لبریز شدن بی اختیار احساسات شاعری» برای تعریفی از شعر خوب رمانتیک استفاده میکند.
هنرمند رومانتیک احساسات و شخصیت خود را در آثارش باز می تاباند. به طوری که گویی هر اثر رمانتیک، تمثیلی از خود هنرمند است و اگر همراه هنرمند با آثارش پیش رویم، میتوانیم تجربه ها، دیده ها و شنیده ها، سختی هایی که وی در طول زندگی اش کشیده و یا حتی رویاها و آرزوهای محال هنرمند را لمس کنیم.
مهمترین سرچشمه الهام در هنر رمانتیک، طبیعت است. هنر رمانتیک از دل و جان می آید و همانطور که به وردزورث می گوید: طبیعت دایره راهنما و نگهبان دل و جان است. در این دوران، طبیعت در هنر نقاشی با اهمیتی تازه جلوه میکند و هنرمندانی چون جان کانستبل و ویلیام ترنر با استفاده از طبیعت، سعی در جلوه دادن احساسات انسانی میکنند. همچون نقاشی های ترنر از دریا چین و شکن های موجها، که نه فقط بیانگر شکوه و ابهت طبیعت، بلکه جلوهای از شور و سودای انسان نیز هست.
همزمانی نهضت رومانتیک و انقلاب صنعتی در اروپا، سبب همراه شدن این هنر با تغییرات اجتماعی و اقتصادی شد. همانند رمانهای چارلز دیکنز و نقاشیهای اونر دومیه که از زندگی طبقه کارگر و فقیران آن دوره نشأت گرفته است.
با اینکه تعریفِ قالبِ مشخصی از هنر رمانتیک سخت و دشوار است، می توان این هنر را هنر احساسات، خود گرایی، رویاپردازی، شور و اشتیاق به طبیعت نامید.
اما به طور خاص، هنر موسیقی چه ویژگی هایی در این دوره دارد؟
به طور کل می توان گفت فرم موسیقی رمانتیک مقروض فرم دوره کلاسیک پیش از خود است که همراه چاشنی شور و هیجان دوره خود شده است. ریشه های موسیقی کلاسیک را در آثار هنرمندان رمانتیکی همچون مندلسون و برامس میتوان یافت. تاثیر موسیقی موتزارت و بتهوون بر آهنگسازان بعدی بسیار مشهود است، اما با این حال تفاوت های فاحشی بین این دو دوره وجود دارد. از مهم ترین تفاوت های موسیقی رمانتیک با دوران کلاسیک میتوان گفت که استفاده از آکوردهای رنگارنگ و ناپایدار در این دوران نمود بیشتری پیدا میکند. زیرا همانطور که قبلاً هم در ویژگی های این هنر اشاره شد هدف پای گذاشتن فراتر از از قراردادها و قوانین گذشته میباشد. به وجود آمدن فرم های تازه ای که در آن ها تنش بیشتر و علاقه به سکون و حل کمتر وجود دارد، واژگان هارمونیک گستردهتر، گرایش با بهره جستن از گستره پهناورتر ای از رنگ صوتی دینامیک و زیر و بمی، از مهم ترین تفاوت های موسیقی رمانتیک و موسیقی کلاسیک می باشد.
ویژگی های موسیقی رمانتیک:
ایجاد سبک شخصی
همانطور که قبلاً اشاره شد، هنر رمانتیک از احساسات درونی و تجربه های شخصی هنرمند سرچشمه می گیرد. موسیقی رمانتیک بازتاب شخصیت آهنگساز است؛ و به همین دلیل است که بیشتر اوقات، با اندکی شناخت موسیقی آهنگسازان این دوره، می توانیم به راحتی آثار هنرمندان رمانتیک را از یکدیگر تشخیص دهیم.
مضمونهای بیانگر احساسات
احساسات و آرزو های محال، غافلگیری ها و اقرار های بسیار، شور و شوق و ناکامی ها، به علاوه ستایش عشقی وصف نشدنی و وصل نشدنی (مانند اپراهای واگنر)، عشقی که عاشق در آن راه دشواری دارد و اکثر اوقات ناکام میماند، همه مضمونهای شگفت انگیز و فریبنده این قطعات هستند. همچنین خیلی از آهنگسازان دوره رمانتیک (به خصوص اپرانویس ها) از مضمون های قرون وسطایی و نمایشنامه های شکسپیر الهام گرفتند.
تاثیر ناسیونالیسم و اگزوتیسیسم
در این دوره، به دلیل اتفاقات و وقایع سیاسی در حال وقوع و انقلاب صنعتی، روحیه ملی گرایی در افراد گسترش می یابد؛ به طوری که در آهنگسازان پس از موسیقی کلاسیک، روحیه جهانی تر شدن موسیقی را میتوان احساس نمود. در این دوره، آهنگسازان رو به ترانه ها، رقص ها، فرهنگ و تاریخ سرزمین خود آوردند.
پس از گذشت مدتی از کشف هویت ملی خود، آهنگسازان کم کم رو به استفاده از مواد و مصالح سرزمین های بیگانه آوردند که باعث پدید آمدن اگزوتیسیسم (شگفت گرایی) موسیقیایی نامیده شد. چنان که آهنگسازان اروپایی از ملودی هایی با رنگ و بوی شرقی و یا آهنگسازان فرانسوی از ملودی های اسپانیایی و ... در آثار خود استفاده نمودند. و این تلفیق و آمیزش سبب به وجود آمدن مضمون های نامأنوس، بدیع و پر رمز راز شد که با سلیقه رمانتیک ها همخونی داشت.
موسیقی برنامه ای
از آنجایی که دوره رمانتیک موسیقی ارتباط تنگاتنگی با ادبیات پیدا می کند، توجه به موسیقی برنامهای نیز بیشتر میشود؛ گونه ای از موسیقی سازی که مبتنی بر اساس داستان شعر یا ایده، یا صحنهای باشد. برای مثال چایکوفسکی در رومئو و ژولیت از نمایشنامه شکسپیر الهام گرفته است، به این صورت که در جایی موسیقی پر اضطراب و سراسیمه است، که نشان دهنده خصومت خانواده های رقیب است، یا جایی ملودی نرم و لطیف است، که نشان دهنده عشق و احساس این داستان میباشد. موسیقی برنامه ای میتواند تجسم یک داستان، شخصیتهای آن و یا اتفاقات آن باشد.
موسیقی برنامه ای قبل دوران رمانتیک نیز وجود داشته، اما به علت ارتباط بیشتر ادبیات و موسیقی در این دوره، این نوع موسیقی جلوه بیشتری میکند. در این دوره شاعران خواستار سرودن شعری موسیقایی و موسیقیدانان خواهان موسیقی ای شاعرانه بودند.
منبع: کتاب درک و دریافت موسیقی