نام آسیا در جهان با برنج گره خورده است. اوریزا ساتیوا (Oryza Sativa)، برنجی که بیشترین میزان کشت را در جهان به خود اختصاص داده، در این قاره کشت میشود و در بسیاری از زبانهای این منطقه از جهان، «برنج خوردن» معادل با «غذا خوردن» و «خوردن» دانسته میشود. برنج، غذای اصلی یا نیمی از غذای اصلی بیش از یک سوم از انسانهاست.
همانطور که گفته شد، از آنجا که برنج از آسیا می آید، تعجبی ندارد که فرهنگهای این منطقه از جهان پیوند بسیار عمیقی با این گیاه داشته باشند و حتی اگر مانند چین و هند، پایه اصلی تمدنها بر مبنای برنج نباشد، باز هم حضور برنج در آیینها و ساختار اجتماعی این تمدنها چشمگیر است؛ درست برعکس مالزی و سنگاپورکه برنج به رشد معادن قلع و مزارع فلفل و شکر کمک کرد و بنادر بزرگ تجاری و پستهای نظامی، شهرهای جدید در مناطق داخلی و رونق اقتصاد، تحت حاکمان مالایی را بدنبال داشت.
پس برنج نه تنها به عنوان وعده اصلی غذایی که مصرف میشود، بلکه شکلدهنده اقتصاد و محیطزیست است و در زندگی مادی و معنوی آنچنان جا گرفته که از زبان، تا زندگی روزانه، ادبیات، هنر و باورهای مذهبی را تحت تاثیر قرار داده است.
دو نمونه آشناتر برای ما ایرانیها، صحنههایی است که استفاده از برنج در فیلمهای هندی به خود اختصاص داده است. عروسهای هندی اهل شمال این کشور در مراسم ازدواج، دانههای برنج را پشت سر خود میپاشند و یک سینی پر از برنج را همراه داماد داخل آتش مقدس ازدواج میریزند که نشانه پیشکش غذا به خداوند است. همچنین بعد از اتمام مراسم ازدواج و قبل از ورود به خانه همسر، ظرف کوچکی پر از برنج را مقابل پای راست عروس میگذارند تا آنرا با یک حرکت واژگون کند. مهمانان نیز در کنار برگ گل، از دانههای برنج برای پاشیدن بر سر و روی عروس و داماد استفاده میکنند. در تمامی این موارد، برنج نشانه پاکی، برکت و خوشبختیای است که عروس همراه خود به خانه میآورد.
برنج در باورهای مردم شرق و جنوب شرق آسیا: از پدیدار شدن از جسد تا غذایی آسمانی
هرچند که کشورهای شرق و جنوب شرق آسیا دارای فرهنگها و جوامع و تاریخ متفاوتی هستند، اما برنج عنصر مشترک مابین همه آنهاست. مردم در این کشورها صرفا به کشت برنج مشغول نیستند، بلکه عادات، مراسم و افسانههایی که در مورد این محصول دارند آنان را به هم پیوند میدهد. فرهنگ برنج به عنوان میراث مشترک این نواحی از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است.
افسانههای مختلفی در خصوص مبدا برنج مطرح میشوند. بعضی از آنها که در مناطقی از اندونزی و مالزی بسیار رایج هستند، منشا برنج را جسد یک خدا یا انسانی مرده میدانند و غالبا در این داستانها، میوههای دیگر هم همراه برنج به وجود آمدهاند.
به عنوان مثال، در جاوای اندونزی، اعتقاد بر این است که گیاهان میوهدار از جسد دختری جوان بوجود آمدند و در این بین، برنج از ناف او پدیدار شد. همچنین، باوری در میان ژاپنیها رایج است که بر طبق اثر کلاسیک کوجیکی (نگارهای در مورد حوادث قدیمی) به تاریخ 712 بعد از تولد مسیح، سوسانُو ، اُوهُوگِتسُو هیم – الهه غذا- را کشت و از چشمان الهه برنج بیرون آمد.
دستهای دیگر از باروها متمرکز بر تشکر از خدای برنج است که با آیین قربانی انجام میشود. ساکنان مناطق کوهستانی در جنوب شرق سرزمین اصلی آسیا و جزایر این منطقه، حیوانات اهلی مانند بوفالوی آبی و خوک را در مراسم کشاورزی قربانی میکنند.
به عنوان نمونه، مردم لائُو در کشور لائوس باور دارند گوشت حیوان قربانی باید به عنوان پیشکشی به خداوندی تقدیم شود که به آنها کشت پربار برنج را هدیه داده است. به علاوه، قدرتی جادویی به اسم مانا (mana) که در خون حیوان وجود دارد، رشد گیاه برنج را تقویت میکند.
نوع دیگری از باورها به بهشتی بودن و از آسمان رسیدن برنج اشاره میکند. در داستانی که میان قوم میائو در استان سیچوان چین وجود دارد گفته میشود اجداد این قوم، بذر کافی را برای کاشت زمینهایشان نداشتند. آنها پرنده سبز رنگی را آزاد کردند که به آسمان پرواز کرد و به ذخیره برنج در بهشت سر زد و با بذرهای برنج و ماش به زمین برگشت.
مردم منطقه میناهاسا در سولاوسی اندونزی نیز از مردی گفتهاند که به آسمان رفت و با برنج کوبیده نشدهای که آنرا در زخم داخل پای خود پنهان کرده بود برگشت. از دیگر درونمایههای مشترک مورد باور مردم این نواحی، ارواح برنج هستند.
به عنوان نمونه، لَمِتها که برنجکاری را به روش کشت زیر آتش در لائوس انجام میدهند، مراسمهای مخصوص باستانی برای برداشت دارند که با دقت خاصی انجام میگیرد و مفهوم روح برنج نزد ایشان مشابهت زیادی با ساکنان جزایر آسیای جنوب شرقی دارد.
(ادامه دارد)
پ.ن این نوشته به قلم بنده اولین بار با عنوان "مراقب فرار روح برنج باشید" در سایت کتاب کاله منتشر شده است. لطفا در صورت استفاده حتما نویسنده و لینک اصلی ذکر شود.