هنگامه خدابنده
هنگامه خدابنده
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

افسانه‌های غذایی مایاها و سرخپوستان آمریکا در مورد ذرت

قربانی برای خدای ذرت

وقتی پای فاتحان اروپایی به هدف جستجوی طلا به دنیای جدید (ایالات متحده امروزی) رسید، طلا را فلزی شفاف، زرد رنگ و ارزشمند می‌­­نامیدند، اما بومیان آمریکا، در مقابل، ذرت را به عنوان ارزشمندترین دارایی زرد رنگشان به فاتحان نشان دادند.

در افسانه‌­شناسی­، هم خود ذرت به عنوان یک ماده غذایی برای انسان­‌ها و هم فوت‌وفن کاشت آن مهم است. در واقع، افسانه­‌های غذایی یاد شده بیشتر تمثیل­‌هایی در مورد کشت و برداشت ذرت هستند. به عنوان نمونه، مایاها خدایی به نام خدای ذرت (اون اوناکپو) دارند که به شکل یک ذرت هم ترسیم می‌­شود و در اصل همان گیاه ذرت است.

اون اوناکپو، خدای ذرت
اون اوناکپو، خدای ذرت


خدای ذرت، اون اوناکپو

در داستان خلقتی که مایاها به آن باور دارند، خدای ذرت سر بریده می­‌شود و در شیبالبا(Xibalba)، دنیای زیر زمینی مردگان دفن می­‌گردد. در آن دنیا، سر خدای ذرت بر روی درختی خشکیده آویزان می‌­شود و به محض این اتصال، درختی که خشکیده بود دوباره بار می‌­دهد.

این داستان، به نوعی بازگوکننده روند کاشت ذرت است: وقتی کله ذرت را جدا می‌­کنند، دانه‌­های آن بر زمین می‌افتد و دوباره ذرت از آن سبز می­‌شود.

تا همین امروز هم جمعیت بومیانی که در گواتمالا، مکزیک، هندوراس، اِلسالوادور و بلیز به سر می‌­برند، یعنی بازماندگان مایاها، هر سال در فصل برداشت به شکلی نمادین خدای ذرت را قربانی می­‌کنند. آنها معتقدند که خداوند، انسان را از ذرت خلق کرده است و به همین خاطر مادران در دوران شیردهی ذرت می‌­خورند تا بچه‌­هایی قوی داشته باشند.

افسانه‌های غذایی ذرت، لوبیا و کدو

سرخپوستان آمریکا هم روایت خاص خود را از ذرت دارند. در افسانه‌های غذایی متعلق به بومیان آمریکا، تمثیل‌‌ها درباره ذرت از این هم فراتر می‌­رود و صحبت از افسانه سه خواهر به هم چسبیده و جدانشدنیِ ذرت، لوبیا و کدو در میان است. این خواهران، به دلیل آنکه از لحاظ تغذیه‌­ای مکمل هم هستند، صرفا می­‌توانند با همدیگر رشد کنند و شکوفا شوند.

طبق افسانه سرخپوست‌ها، لوبیا ساقه‌­ای رونده دارد و با پیچیدن به دور ساقه ضخیم ذرت، خودش را بالا می‌­کشد و کدو برگ­‌هایی ضخیم و عریض دارد و نزدیک زمین رشد می­‌کند. با توجه به اینکه برگ و ساقه‌­های کدو، خیمه­‌ای روی زمین ایجاد کرده و روی خاک سایه می­‌اندازد، از رشد علف­‌های هرز و صدمه دیدن دو گیاه دیگر جلوگیری می‌شود.

امروزه از ذرت نه تنها در تورتیلا، ناچو، تاکو، اِنچیلادا، لِنتا، شربت و روغن ذرت استفاده می‌­شود، بلکه بسیاری از محصولات مصرفی مانند بنزین، رنگ، مواد منفجره، صابون، آنتی بیوتیک‌­ها، پلاستیک و لوازم آرایشی هم ذرت دارند.

احیای خدای ذرت

خدای ذرت پس از کشته شدن توسط خدای شیبالبا [1]، که در دنیای زیرین مایاها زندگی می کرد، سر از تنش جدا شد و روی درخت بی‌ثمری قرار گرفت. درختی که تا آن زمان هرگز میوه نداده بود، شکوفا شد و پوشیده از میوه‌های مدور گشت که از سر خدای ذرت قابل تشخیص نبودند و در نهایت، تبدیل به درخت کالاباش (نوعی جوز) گردید.

احتمالا "درخت کالاباش" که سر خدای ذرت بر آن قرار داده شده بود، درختی از نوع گل‌ساقه­‌ای بوده است. زیرا در ادامه داستان، خدای ذرت قادر شد تا برای به وجود آوردن ِدوقلوهای قهرمانش، کاکائو تولید کند. دوقلوهایی که با موفقیت پدرشان را زنده کردند.

خدی ذرت درحالیکه درون ذرتی تصویر شده است
خدی ذرت درحالیکه درون ذرتی تصویر شده است


دوقلوهای قهرمان که ورزیده بودند و استعداد ورزشی داشتند، خدایان شیبالبا را در جریان مسابقه‌ای با توپ شکست دادند و آنها را چنان خشمگین کردند که دوقلوها را کشتند. البته این بخشی از نقشه مبتکرانه دوقلوها بود: خدایان شیبالبا از دیگرانی که در جهان زیرین گرفتار شده بودند کمک گرفتند تا استخوان‌­های دوقلوها را خرد کرده و در یکی از رودخانه‌­های جاری بریزند.


هنگامی که گرد و غبار استخوان دوقلوها در رودخانه نشست، آنها دوباره با قدرت‌­های خدایی متولد شدند، و از قدرت خود برای فریب دادن خدایان جهان زیرین استفاده کردند، بر آنها چیره شدند و آنها را کشتند و سرانجام راهی برای زنده کردن پدرشان، خدای ذرت، یافتند. دوقلوهای قهرمان نه تنها راهی برای رفتن به درون و بیرون آمدن از شیبالبا پیدا کردند، بلکه خدایان شیطانی را نیز شکست دادند.

با توجه به کل این داستان می­‌توان احتمال داد که مایاها به حفاظت شدن از خود توسط دوقلوهای قهرمان، در طی سفر بعد از مرگ به جهان زیرین، معتقد بودند.

جایگاه خاص غذا در فرهنگ‌ها

افسانه­‌های غذایی، حامل شیوه زندگی و جهان­‌بینی اقوام هستند. در روزگاران باستان که انسان هنوز ابزارهای انتقال تجربیات پایداری را در اختیار نداشت، ابداع افسانه و مکتوب کردن آن روی ظروف یا سنگ­‌های آرامگاه از معدود شیوه­‌های بود که مایاها از آن بهره گرفتند تا قصه خدای ذرت و پسران قهرمانش را روایت کنند.

قصه‌­ای که در تجربه امروزی ما از جهان عجیب به نظر می­‌رسد، اما جایگاه خاص خود را در شکل‌­گیری تمدن مایا و مراسم و آیین­‌های مذهبی آنان برملا می­‌کند و اشتیاق باستان­‌شناسان، تاریخ‌­نگاران، انسان‌­شناسان و مردم اهل مطالعه را نسبت به شناخت اجداد بشر امروزی بیشتر می‌­نماید.

پ.ن : این مطلب قبلا با عنوان "قربانی برای خدای ذرت" به قلم بنده در سایت کتاب کاله منتشر شده است.

منابع:

https://www.eater.com/2016/7/11/12148934/forklore-video-series-corn-myths-legends

ذرت
اینجا هستم که بنویسم. کاملا در ابتدای مشق کردن هستم. اگر مطالب رو مفید دونستید ممنون میشم نظرتون رو بگید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید