بانوی سیبزمینی شیرین، الهه ذخیره غذا یا خدای ذرت، تنها برخی از خدایان و الهههایی هستند که راهشان را به بشقاب غذای ملتها باز کردهاند. گذشتگان ما در مورد ارتباط اجزای طبیعت با هم و ارتباط انسان با طبیعت، به برداشتهایی دست یافته و داستانهای زیادی از آنها ساختهبودند؛ داستانهایی که امروزه از پس صدها قرن و چند هزاره، بدل به افسانه شده است، اما همچنان رنگ و بویی از حقیقت در آنها قابل مشاهده است.
در افسانههای ملل مختلف، برای کارکردها و عناصر جهان، الههها و خدایانی تصور شدهاند که مسئول به وجود آوردن چیزی یا دفع شر چیزی هستند. این افسانهها دعوتی است برای اینکه به غذای داخل بشقابهایمان به شکل دیگری نگاه کنیم و از خدایان یا الهههای غذا، این تامینکنندگان برکت، سپاسگذاری باشیم.
اقوام مختلف، استعارههای غذایی مختلفی دارند که به شیوه زندگی و محل زندگیشان وابسته است و در فرهنگ خود، الهه غذا را براساس همین وابستگی خلق میکنند. اما سرآمد تمام استعارههایی از این دست، در نظر گرفتن زمین به عنوان مادری حیاتبخش است.
زمینی که آب و خاک پر برکت آن، هزاران نوع میوه، غله، گیاه، ماهی، پرندگان و چهارپایان را برای تغذیه در اختیار انسان میگذارد. انسان نیز برای قدردانی از این موهبت، غذا را به عنوان هدیه به پیشگاه خدایان و الههها تقدیم کرده و در مقابل، از آنها برای کشت موفق یاری خواسته است.
جالب است بدانیم که باورهایی از این جنس هنوز هم در جهان وجود دارند، از نماز و دعا و نیایشهای جمعی که برای بارش باران و سبز شدن زمین یا گذراندن یک سال کشاورزی موفق انجام میشود تا مراسمهای پرزرق و برقی که هندوها برای تقدیم غذا، شیرینی و نوشیدنی به خدایان خود برگزار میکنند. همگی اینها مثالهایی آشناست.
از طرف دیگر، رویش جوانهها، رسیدن محصول و خشکیدن گیاهان، چرخهای مشابه چرخه زندگی انسان است و نو شدن دنیا را بدنبال دارد. کنار هم گذاشتن مرگ و زندگی، باروری و ناباروری و نظم و بینظمی در تفکر انسانها، با رستگاری و زندگی دوباره گره خورده است و «زن» سمبل و تجسد عینی این مفاهیم است. پس بیدلیل نیست که کشاورزی، محصول، گیاه، باروری، برکت و غذا به طورکلی به الههها نسبت داده شده است یا الههها به نوعی در آن نقش دارند.
به عنوان نمونه، تجسم زن به عنوان نماد باروری باعث شده بود تا اقوام مختلف در جهان، برای باروری، الهه مخصوصی داشته باشند، این الهه گاهی تنها یک نقش نداشت؛ بلکه برکتدهنده، تغذیهکننده، محافظ و فراهمآورنده غذا هم میشد.
از جمله آنها میتوان به الهه باروری آزتکها به نام تِلازُولتِئُوتِل [1]، اِین و آنو [2] در باور سلتیکها یا دیمیتر [3]یونانیها، سیریز [4] رومیها و دِوی [5] هندیها اشاره کرد. شاید امروز به نظر ما خندهدار برسد، اما مردم قدیم، موادغذایی را هم در قالب الهه پرستش میکردند.
آها نِجُوکُو [6] که به نام «بانوی سیبزمینی شیرین» هم شناخته میشود، مورد پرستش مردم ایگبُوی نیجریه بود. الهه بومیان آمریکا، زنی بود که هدایایی از جنس ذرت، باروری و رزق و روزی را با خود به ارمغان میآورد.
همانطور که گفتیم در بعضی موارد استثنایی، خدای مرتبط با غذا مرد بود. مثلا، خدای ذرت در باور مایاها یک مرد است و ذرت گیاهی است که انسان از آن پدید آمده است. یا اوزیریس که در ادامه توضیح داده میشود، مردی است که به سرسبزی زمین در فصل بهار و کشت ربط داده میشد. مجددا الهه بالی در اندونزی، دِوی سِری [7] است و هر ماه برای گرامیداشت باروری و برنج جشن گرفته میشود. میبینید؟ در هر فرهنگ، نماد برکت و زندگی عمدتا خود را به شکل یک الهه غذا به نمایش میگذارد!
فراتر از مثالهایی که گفتیم، برای مفهوم غذا به عنوان ترکیبی از چند ماده غذایی و روش پختی خاص هم الهههایی وجود داشت. به عنوان نمونه، رومیان الههای به نام اِدِسیا [8]داشتند که مخصوص جشن و غذا بود و خواهرش بیبِسیا [9] الهه نوشیدنی است.
هاتور [10]، الهه مصری عشق و زیبایی، همچنین به عنوان «مادر غذا» و «آورنده غذا» شناخته میشد. ایکسکاکائو [11]الهه باروری مایاها است که گرسنگی را بیرون کرده و هدیهاش شکلات و کاکائو است. همچنین کاکائو در داستان پیدایش جهان و خلق ماه و خورشید در باور قوم مایا نیز جایگاهی ویژه دارد و پسران خدای ذرت از کاکائو بوجود آمدهاند.
گفتیم که الههها گاهی نقش محافظتی داشتند. پُومُونا [12] به عنوان الهه رومی باغها، مراقب درختان میوه است و از آنها محافظت میکند. نام او ریشه کلمه فرانسوی سیب [13] است و از این نظر همتای الهههای ایرانی امرداد و خرداد میباشد. سِدنا [14] الهه اینوییتها [15]یا اسکیموها است که تمام ماهیها و حیوانات دریا را برای تغذیه و رزق و روزی مردمش فراهم کرده است. اسکیموها، پینگا [16] ، الهه حیوانات خشکی و کاریبو [17] را نیز میپرستند.
سراتجام، در کنار این الههها که مستقیما با غذا ارتباط دارند، الهههای آتشگاه نیز کم نیستند، آنهایی که با نور و شعله خود به ما اجازه آمادهسازی غذا را میدهند: هِستیا [18] ، وِستا [19] ، بریجید [20] ، کامو فوچی[21]، و بسیاری دیگر از این جملهاند.
جالب است بدانید که به جز مصر و یونان و روم، در ایران باستان هم از این دست الههها و اعتقادات به هیچ وجه کم نداشتیم. در آیین زرتشتی، الهههایی مثل تیشتَر، اَمِرتات و خُردات با مفاهیم مربوط به برکت، باروری، سرسبزی گیاهان و رمهها در ارتباط هستند و نتیجه کارشان سیر شدن مردم و از بین رفتن گرسنگی است.
تیشتر الههای است که هنگام خلقت جهان، آبها را در سراسر زمین پخش میکند و دانه گیاهان را نیز در مسیر آبهای جاری رها میسازد تا همه جا سبز شود. همینطور فرزند عطا میکند و حامی مردمان است.
اَمُرداد (که با نامهای اَمِرتاته، اَمِرتَه و اَمُوردات هم نامیده شده است) ماه پنجم سال است، او نگهبان گیاهان است و باعث رویش آنها و فراوانی گلههای گوسفند میشود. او و خرداد (هـَئوروَتات، خُـردات یا هُردات) هر دو مونث بوده و با محافظت از آبها و گیاهان، گرسنگی و تشنگی را دفع میکنند.
مشابه همین مفاهیم در دین زرتشتی، خود را در مصر و در قالب خدایی به نام اوزیریس [22] نشان میدهد. او نیروهای ابدی طبیعت را در کنترل دارد. بنا به افسانهها، اوزیریس به دست برادرش سِت [23] کشته میشود و همسرش ایسیس [24] و خواهرش نِفتیدا [25] وی را دوباره به زندگی برمیگردانند. طبق این داستان، بعد از اینکه اوزیریس و ایسیس صاحب پسری میشوند، اوزیریس دوباره میمیرد و این بار جسد او را قطعه قطعه کرده و در نقاط مختلف دفن میکنند.
اوزیریس فرمانروای دنیای مردگان میشود و مسئولیت برداشت محصولات کشاورزی را نیز بر عهده دارد. این مراسم به صورت آیینی درآمد و هر سال در فصل درو و خرمنکوبی تکرار میشد که نشاندهنده ارتباط تنگاتنگ مرگ و زندگی با هم است. زندگی دوباره او، خود را در شکل سبز شدن گیاهان و آمدن بهار نشان میدهد. همچنین مصربان به الههای به شکل مار به نام رنِنِوتِت [26] اعتقاد داشتند که بر برداشت محصولات زراعی نظارت داشت.
نمونه بعدی از کشور عجایب، هندوستان است. هندوان الههای به نام آناپورنا [27]دارند که به نوعی همان پارواتی[28]، همسر خدای شیوا است. آنا به معنی (غذا) و پورنا (کاملا پر شده، سیر) است. او الهه غذا، تغذیه و آشپزی است.
آناپورنا در باورها و آداب و رسوم هندوها نقشی حیاتی دارد، زیرا غذا بخشی جداییناپذیر از جامعه و عبادت است. غذای هندوها با هوشیاری و آگاه بودن به قداست غذا پخته میشود و هندوها برکت خدایان را از طریق کیمیاگریِ غذا دریافت میکنند.
تمثال آناپورنا به شکلی تصویر میشود که مانند یک مادر مهربان، در یک دستش ظرفی مرصع و مقدس حاوی برنج و در دست دیگرش قاشق دارد و آماده غذا دادن به پیروان است. در مقابل او، بشقابهای زیادی قرار دارد که نمادی از وعده او برای فراهم کردن غذا است. هندوهایی که صمیمانه الهه دِیوی را میپرستند، از طرف آناپورنا، الهه خانواده، با برنج پاداش میگیرند.
بالاخره، در آن سوی آسیا، در ژاپن با اُوکموچی [29] الهه شینتوی ژاپنی روبرو میشویم که معنی اسمش «الهه مالک غذا» است. این الهه تصویری از برکت و فراوانی است که حتی بعد از مرگ او هم ادامه دارد. طبق افسانهها، هنگامی که آماتراسو [30](الهه خورشید شینتو) از اُوکموچی خواست تا برای خدای ماه، تسوکُویُومی [31] مراسم پذیرایی را آماده کند، اوکموچی غذا را از دهانش به چند جهت بیرون پرتاب کرد.
هنگامی که به سمت دریا آب دهان انداخت، ماهیها بیرون ریختند که نماد فراوانی، زن و خرد است. وقتی به جنگل آب دهان انداخت، انواع طعمههای شکار از جمله گاو و اسب از دهانش بیرون آمدند و وقتی در جهت شالیزار آب دهان انداخت، برنج به وجود آمد.
القصه، هنگامی که اوکموچی غذای برگشت شده را در مقابل تسوکویومی قرار داد، خدای ماه چنان آزرده شد که او را کشت. اما اوکموچی حتی در هنگام مرگ هم به تولید برنج (نماد خوشبختی و رزق و روزی)، لوبیا (نشانه شانس خوب و دفع ارواح شیطانی)، ارزن و حتی کرم ابریشم از ابروهای خود ادامه داد. او از سر خود، گاو (نماد کشاورزی و کار برای رفاه دیگران) و اسب (نماد استقامت و خلاقیت) را تولید کرد.
علاوه بر ارزانی داشتن غذا به هنگام کمبود یا در جشنها، مراقبت از غذا و محصولات، سیر کردن پیروان و روشن نگه داشتن آتش اجاق، دانش کشاورزی هم هدیه گرانبهایی است که از آسمان به دست مردم رسیده است. در اساطیر باستان، همه چیز هدیهای از سخاوت خدایان است، حتی دانش مورد نیاز برای تولید بهتر غذا.
مثالها در فرهنگهای مختلف فراوان است: خدای سومری، اِنلیل [32]، بیل میسازد و آن را به انسان میدهد تا زراعت کند. در چین، شن-نونگ [33]، کشاورزی مقدس است که نحوه کشت را آموزش میدهد. او اولین کسی است که زمین را شخم زده و دانه میکارد. طبق روایتها، این دانهها یا از آسمان باریده بودند یا پرنده بنفش رنگی آنها را پراکنده کرده بودند.
همین طور بنا به عقیده هندوها، تولید عسل توسط زنبورها به دلیل مداخله الهی دو خدای دوقلو به نام آوینز [34]است. الهه یونانی، آتنا[35]، درخت زیتون را از اعماق زمین بایرِ آتیکا [36] میآفریند. حتی بینالنهرینیها شعری کوتاه به افتخار نینکاسی [37]، الهه مِی دارند که لطف او را دلیل عمل آمدن خمیر با افزودن مخمر آبجو به آن میدانند و اوست که به نانواها الهام میدهد تا کنجد و گیاهان را به نان اضافه کنند.
در حماسه گیلگمش [38]، الهه ایشتار [39] از پدرش خدای آنو [40]میخواهد که از گاو نر بهشتی برای مجازات گیلگمش استفاده کند. هنگامی که آنو پاسخ میدهد که گاو نر حتی یک دانه گندم روی زمین برای مردم باقی نخواهد گذاشت، الهه به او اطمینان میدهد که ذخایر غلات ذخیره شده در انبارهای غله اوروک [41]، برای هفت سال متوالی عدم برداشت محصول کافی است و آنها میتوانند برای مردم و گلههایشان غذا داشته باشند.
الههها و خدایان، رابط انسان و غذا بودهاند و ارتباط بین انسانها و خدایان، به غذا کیفیتی مقدس میبخشد، که در دایره وسیعتر، نوعی همبستگی عرفانی بین انسان با گیاهان و حیوانات ایجاد میکند. وقتی انسانها غذای نذری مصرف میکنند به نوعی متقاعد میشوند که در نهایت، غذایی الهی میخورند. پیشکش غذا در اساطیر، امری رایج است و برای جلوگیری از خشم خدایان، کاهنان موظف بودند که برای عبادتگاهها غذا تهیه کنند.
اما دانستن این نکته جالب است که هر خدایی به غذای خاصی علاقه دارد. به عنوان مثال، کاهو، سبزی مورد علاقه سِت خدای مصری است. در اساطیر هندو، خدای دارماتاکور [42] فقط هدایای سفید (برنج، شیر، مرغ) را میپذیرد، در حالی که داکینی [43]، الهه نیمه-شیطانی و نیمه-الهی هندی، از گوشت خام قدرت میگیرد.
باز هم در اساطیر هندی، خدای کریشنا در کودکی به خانههای دهقانان میرود و از آنها کره میگیرد، زیرا به کره علاقه زیادی دارد. هندوها برنج آبپز مخلوط با دانه کنجد، شیر، کره آب شده و عسل را به اجداد عرفانی خود که در جهان دیگر زندگی میکردند، تقدیم میکردند. اوشون [44] الهه مردمان شمال نیجریه بود که بر مطبخ حکومت میکرد. او عاشق سیبزمینی شیرین، کدو تنبل، لیمو، کدو حلوایی، دارچین، عسل و وسایل آشپزخانه توصیف شده است.
درست است که بیشتر ما مفهوم نذری دادن و نذر کردن را رسمی میدانیم که بعد از اسلام رایج شده است، اما در دنیای باستان، یونانیان هم قبل از اینکه دست به کاری بزنند، به خدایان قول میدادند تا اگر در کار موفق شدند، پیشکشی در قالب خوراکی به آنها بدهند.
حتی اگر کسی توانایی خرید حیوان برای قربانی کردن را نداشت، کیکی به شکل گاو نر، گاو ماده یا گوسفند درست میکرد و به معبد میبرد. همینطور وقتی شهرها توسط دشمنان محاصره میشدند، یا زمانی که گوشت کم بود، یونانیها برای خدایان نذر میدادند.
تجسم بهشت و جهنم برای مردمان قدیم بدون دخالت دادن غذا و نوشیدنی و الههها و خدایان مرتبط با آن غیر ممکن بوده است. افسانههایی که انسانها در آن دوره ساخته و پرداخته کردهاند، غذا و نوشیدنیهای خاصی را شامل میشود که تحمل سختیها و عذاب جهنم را راحتتر میکنند.
به عنوان مثال، آبجو یک محصول غذایی است که اغلب در اساطیر بینالنهرین، مصر و اسکاندیناوی به آن اشاره میشود. به طور خاص صحبت از آبجو در اساطیر بینالنهرین فراوان است. الههای به نام اینانا [45]، خدای اِنکی [46] را با آبجو مست میکند تا اسرار بهشتی را از او بدزدد.
در اساطیر یونان هم، مِی، برجستهترین نقش را ایفا میکند. ولزیها تصور میکردند که مِیخواری، تحمل دنیای وحشتناک زیرین را دلپذیرتر میکند. به عنوان مثال، در دنیای اموات ولز که به نام آنون [47] خوانده میشود، چشمهای وجود دارد که از آن مِی میجوشد.
به طور خاص، نان که غذای غالب انسان بوده است، در باورهای دینی و عوام جایگاه بالایی دارد. گیلگمش پس از سفر طاقتفرسای خود در جستجوی «گیاه زندگی» به خوابی عمیق فرو میرود که هفت روز طول میکشد. میزبان آن مکان، اوتناپیشتیم [48]، به همسرش میگوید: شروع کن [به] پختن نان و هر روز یک قرص کنار سرش بگذار و علامتی بر دیوار بزن تا بدانی چند بار نان پختی.
در ستایش خدای بومیِ جانگاوال [49] در استرالیای امروزی، آیینی برگزار میشد که طی آن نان میپختند و در آن منحصراً از آرد نخل ساگو استفاده میکردند. خوردن این نان، پیوند دوستی مقدسی بین شرکتکنندگان در جشن ایجاد میکرد.
غذا در باورهای عرفانی و دینی، عنصری است که باعث عمر جاودان هم میشود. در اساطیر یونان، آمبِروسیا [50] غذایی است که به خدایان المپیا، جوانی و زیبایی ابدی میبخشد. برخلاف شهد که یک نوشیدنی است، آمبروسیا احتمالاً نوعی غذاست. اعتقاد بر این بود که خوردنش حتی یک فرد معمولی را جاودانه میکند.
همتایان هندی آمبروسیا عبارتند از: آمریتا [51]، شهد موجود در کف اقیانوس، و سوما [52]، اکسیر بهشتی که جاودانگی را در زمین تضمین میکند. بومیان استرالیا هم داستانهایی در مورد اکسیر جاودانگی تعریف کردهاند، اگرچه این اکسیر نامی نداشت.
به سر بردن در دل طبیعت و ارتباط مستقیم با اتفاقات طبیعی که انسان توضیحی برای آنها پیدا نمیکرد، سبب شد تا اقوام مختلف برای پاسخ به پرسشهایشان و نیز برای در امان ماندن از شر و طلب برکت بیشتر، خدایان و الهه غذا را ابداع کرده و بپرستند.
نقش این الههها و خدایان در زندگی بشر دیروزی بسیار پررنگ بوده است و مراسم و آیینها و اعتقادات بیشماری از آنها نشات گرفتهاند. این خدایان خودساخته، روی تمام جنبههای زندگی انسانها اثرگذار بودند و جلب رضایتشان هدف اصلی اقوام بود.
همانطور که در سراسر متن به آن اشاره شد، با وجود پراکندگی زیاد و فاصله جغرافیایی ما بین تمدنهای مختلف، شباهت میان دستهبندیهایی که انسانها برای افسانهها و خدایانشان قائل بودند شگفتانگیز است. همچنین به نظر میرسد افسانهها رنگی از حقیقت نیز در دل خود دارند که موجب شده تا امروز در میان جوامع روستایی و قومیتها دوام پیدا کنند؛ امری که در مورد غذا باعث شده تا انسانها نه فقط احترام ویژهای برایش قائل باشند، بلکه آن را فراتر از ابزاری برای رفع یک نیاز ببینند و به مرکز توجه و عبادت خدایان تبدیل شود.
پ.ن : ذکر کل یا قسمتهایی از مطلب با نام بردن از بنده به عنوان نویسنده مجاز است.
منابع مورد استفاده برای نگارش مطلب:
https://www.encyclopedia.com/food/encyclopedias-almanacs-transcripts-and-maps/myth-and-legend-food
اعلام:
[1] Tlazolteotl
[2] Aine and Anu
[3] Demeter
[4] Ceres
[5] Devi
[6] Aha-Njoku
[7] Dewi Sri
[8] Edesia
[9] Bibesia
[10] Hathor
[11] Ixcacao
[12] Pomona
[13] pomme
[14] Sedna
[15] Inuit
[16] Pinga
[17] نوعی گوزن که در عرضهای شمالی زمین زندگی میکند.
[18] Hestia
[19] Vesta
[20] Brigid
[21] Kamui-Fuchi
[22] Osiris
[23] Set
[24] Isis
[25] Nephtida
[26] Renenutet
[27] Annapurna
[28] Parvati
[29] Ukemochi
[30] Amaterasu
[31] Tsukuyomi
[32] Enlil
[33] Shen-nung
[34] Avins
[35] Athena
[36] Attica
[37] Ninkasi
[38] Gilgamesh
[39] Ishtar
[40] Anu
[41] Uruk
[42] Dharmathakur
[43] Dakini
[44] Oshun
[45] Inana
[46] Enki
[47] Annwn
[48] Utnapishtim
[49] Djanggawul
[50] ambrosia
[51] amryta
[52] soma