هنگامه خدابنده
هنگامه خدابنده
خواندن ۱۲ دقیقه·۲ سال پیش

نیردی برای بقا زیر پوست شهر: بررسی چند دسته از فروشندگان غذای خیابانی در تهران

در سال 2019، کمپانی نِتفِلیکس (Netflix) از فرصت جذاب موضوع غذاهای خیابانی استفاده کرد و طی دو سری مستند، شهرهای مختلف آسیا و آمریکای لاتین را بدنبال به تصویر کشیدن قصه آدم­‌ها و مکان‌­های مرتبط با غذا زیر پا گذاشت. این برنامه، از معدود مستندهای غذایی بوده که موج بزرگی را در رسانه‌های اجتماعی راه انداخته و طرفداران سینه چاکی دارد. غذاهای خیابانی، حتی در قاب تلوزیون هم اشتهابرانگیز و الهام‌بخش‌اند.

استریت فودها (Street Food)، مدت­‌هاست که در کشورهای مختلف جهان جایگاهی دست و پا کرده‌­اند. غذاهایی که ممکن است گرم یا سرد باشند، در محل آماده شده یا صرفا عرضه شوند و یک وعده کامل باشند. معمولا مشتریان به علت اقتصادی و ارزان بودن، در دسترس بودن، سهولت مصرف و امتحان مزه‌های جدید، غذاهای خیابانی را تهیه می‌کنند. بعضی از کشورها مانند تایلند، ویتنام و هندوستان در این عرصه صاحب‌­نام شده‌اند و برنامه‌ریزی‌های رسمی و حمایت­‌های دولتی را نیز از شاغلان به عمل می‌آورند، این درحالی است که در ایران، هم پای حمایت قانونی از آن لنگ می‌­زند و هم غفلت از پتانسیل این صنعت، موج.

زمستان سال گذشته (1400)، برای بررسی میدانی وضعیت عرضه غذای خیابانی در یکی از اصلی‌ترین شریان‌ها و نمادین‌ترین مکان‌های شهر تهران به میدان آزادی رفتم. این نوشتار، حاصل مشاهدات من از پایانه درون شهری آزادی و زیرگذر جناح و گفتگو با فروشندگان غذا در آنجاست.

فروشنده‌ای که انواع غذاهای خیابانی را عرضه می‌کند.
فروشنده‌ای که انواع غذاهای خیابانی را عرضه می‌کند.


غرفه‌های فروش غذا در پایانه آزادی تهران

جستجوها برای شناسایی متولیان این عرصه در کشور، ما را به شهرداری، نیروی انتظامی، وزارت بهداشت و وزارت صنعت، معدن و تجارت می­رساند که هر کدام، مسئول بخشی از عملیات ساماندهی و کنترل عرضه غذاهای خیابانی هستند. با این وجود، تعدد مراکز تصمیم­‌گیری و عدم همکاری مابین آنها، درک موازین قانونی برای بنا کردن چنین کسب و کاری را برای هر کسی سخت می‌کند.

هرچند دغدغه­‌های بهداشتی در ارتباط با واحدهای سیار عرصه غذا همیشه مطرح بوده است، اما آنچه طی دو سال اخیر بیشترین آسیب را بر پیکره نحیف این صنعت وارد کرده، کروناست. کرونا سبب شده تا مشتریان، به علت تردید نسبت به رعایت شدنِ موارد بهداشتی در مراحل مختلف تهیه و عرضه، عطای خرید را به لقایش ببخشند. این دغدغه، درباره واحدهای ثابت، خود را در قالب کمبود فضای فیزیکی برای فاصله­‌گذاری اجتماعی نشان داده است.

رامین، فروشنده‌ای که 8 ماهی است همراه با شریک خود غرفه‌ای را در پایانه آزادی اجاره کرده، این گفته را تایید می‌کند: «قبلا فروش ما خیلی بهتر بود. الان از روزی 15 تا ساندویچ، رسیدیم به 2 تا. مردم به خاطر کرونا از خرید می­‌ترسند.»

البته تاثیر کرونا لزوما مستقیم هم نیست، «مثلا یک دسته از مشتریان ما تماشاچیان مسابقات فوتبال بودند که از شهرستان و اطراف تهران می­‌آمدند و قبل از رفتن به استادیوم، از ما خرید می‌­کردند؛ ساندویچ، همبرگر، سمبوسه و نوشابه می‌­گرفتند. اما الان 2 سال است که استادیوم نیمه‌­تعطیل است. یا مسافران بین شهری‌­ای که در فصول مختلف سال، از 8 الی 1 نیمه شب سوار اتوبوس‌­هایِ دنبال تکمیل ظرفیتی می‌شدند که اینجا کنار خیابان آزادی می‌ایستادند، اما تعداد مسافر هم بسیار کمتر شده است.»

کرونا و وضعیت نامناسب اقتصادی جامعه، تنها نوک کوه یخ مشکلات موجود در برابر صنعت غذاهای خیابانی است که آینده شاغلان در جایگاه‌های ثابت شهرداری را هم با ابهام روبرو کرده است. در این بین، وضعیت برای کسانی که بدنبال ارایه خدمات روی جایگاه‌های سیار هستند از این هم مبهم‌تر است.

یرآلما یومورتا  یا سیب زمینی و تخم مرغ از غذاهای پرطرفدار خیابانی است.
یرآلما یومورتا یا سیب زمینی و تخم مرغ از غذاهای پرطرفدار خیابانی است.


فروشندگان سیار غذای خیابانی (در قالب دکه‌­دارها، دستفروش، ون‌­ها، فودتراک­ها و کارفودها) وجود دارند، اما توسط ارگان­‌های قانونی، به رسمیت شناخته نمی‌­شوند، این درحالی است که در ماده 2 قانون اصناف، آنها به عنوان شخصی حقیقی، در تعریف «فرد صنفی» جای دارند، به این دلیل که به کار فروش و خدمات دادن مشغول هستند و در این کار سرمایه‌­گذاری کرده­اند. حال ممکن است یک نفر به تنهایی این کار را بکند یا دیگران هم با او همکاری کنند.

پاسکاری نهادهای قانونی در موضوع ساماندهی غذای خیابانی

قاسم نوده فراهانی، رییس اتاق اصناف، وزارت بهداشت را مخالف اصلی رسمی شدن فروشنده‌­ها می­‌داند و در گفتگویی که با صمت نیوز[1] داشته است، اصناف را از پذیرفتن فعالان این بخش به عنوان عضورسمی و اتحادیه‌‌ای معذور می­‌داند. درعین حال، صحبت‌­های او نشان می‌­دهد که اگر اتاق اصناف، از وزارت بهداشت چراغ سبزی دریافت کند، حاضر است به میدان بیاید و ضوابط قانونی کسب‌­وکار غذاهای خیابانی را تدوین نماید.

از طرفی حساسیت وزارت بهداشت، به این دلیل است که این شغل با موادغذایی و سلامت مردم سروکار دارد و بدون رعایت هیچ شیوه‌­نامه و استانداردی در حال ارائه غذاست. در واقع، این دور باطلی است: وزارت بهداشت به علت عدم رعایت بهداشت حاضر به قبول این صنف نیست و اصناف به خاطر مخالفت وزارت بهداشت، نمی‌تواند ضوابط کار این صنف را تدوین کند. تا وقتی هم که این قشر دارای صنف و اتحادیه نباشند، قاعدتا قوانین و شیوه‌­نامه کاری‌­ای نخواهند داشت که وزارت بهداشت بر مبنای آنها بخواهد عملکردشان را بسنجد.

مانع سومی هم در این میان هست که شرکت ساماندهی مشاغل شهرداری نام دارد و تا قبل از شیوع کرونا، با اعطای مجوز به فروشندگان، اجازه فعالیت در سطح شهر را داده بود. اقدامی که از نظر رییس اتاق اصناف تهران، تداخل در وظایف اتحادیه اصناف است.

در نتیجه، تناقضات قانونی و نگاه سنتی، باعث شده تا نوعی مقاومت در برابر تاسیس اتحادیه صنفی و صدور مجوز به متقاضیان، و مواز‌ی‌­کاری دستگاه‌­ها در ساماندهی‌­شان را شاهد باشیم. این درحالی است که همانطور که گفته شد، در قانون نظام صنفی، فروشندگان غذای خیابانی جزء شاغلان سیار تعریف شده‌­اند، ولی مخالفت وزارت بهداشت در کنار سایر اتحادیه­‌ها (با استدلالِ اینکه این فروشندگان، به علت سیار بودن، برخلاف دیگران هزینه ثابتی نمی‌­پردازند)، تاسیس اتحادیه را عملا غیرممکن کرده است.

در نتیجه، وضعیت عرضه غذای خیابانی در کشور، همان چیزی است که می­‌بینیم؛ بلاتکلیف، بدون نظارت، بدون ساماندهی و بدون حمایت. در ادامه مشاهدات عینی از عرضه غذا در جایگاه‌های ثابت شهرداری (بوفه‌­های پایانه آزادی، غرفه‌­های زیرگذر جناح) نگاه دقیق‌­تری را از آنچه در خیابان­‌های شهر جریان دارد بدست می­‌دهد.

تجربه صرف غذا در آلوده‌ترین نقطه شهر

پایانه آزادی و ترمینال غرب (پارک سوار آزادی)، به چشم و گوش همه ساکنان تهران آشناست. مجموعه­‌ای که به صورت شبانه‌­روزی محل عبور و مرور عده زیادی برای دسترسی به گوشه‌­ای از شهر تهران و اطرافش، یا رفتن از تهران به شهر و استان­‌های شمالی، شمال غربی و غربی است.

با توجه به اینکه گذران وقت و استراحت، از جمله کارکردهای طبیعی این فضا برای عابران و مسافران است، شهرداری سعی کرده تا به عنوان متولی، دسترسی شهروندان به غذا را تسهیل کند. از این رو، در قیاس با خیابان‌های اطراف و فروشندگان سیار، اوضاع اینجا در نگاه اول سر و سامان بیشتری دارد. دست کم این است که شهرداری برای زیباسازی و ساماندهی مستقیما وارد شده و چندین سال است بوفه‌­های ثابتی را در جای جای ترمینالِ درون و بیرون شهری ساخته است.

رامین می­‌گوید: «تعداد بوفه‌­های داخل پایانه جمعا 11 عدد است و همگی توسط پیمانکاران به مدت 4 الی 5 سال اجاره شده‌­اند و پیمانکار آنها را به فروشنده‌­ها واگذار کرده است. اینجا ما با شرکت‌ها و ویزیتورها سروکار داریم که بخشی از اقلام را تامین می‌­کنند و تهیه غذا به عهده خودمان است.»

هرچند نظارت بر بهداشت و رسیدگی به تخلفات به عهده وزارت بهداشت بوده و شهرداری صرفا موسس مکان شمرده می‌­شود، اما غیبت این دو نهاد در امر نظارتی بسیار پررنگ است. مشاهده میدانی حاکی از ضعف شدید بهداشتی و ایمنی طبخ و ارایه غذا در این بوفه‌­هاست؛ صندلی و میزها تقریبا در تمام موارد کثیف، شکسته، و مستعمل هستند، هیچ نوع نظم بصری یا چیدمان محیطی زیبا و منظمی که افراد را ترغیب به استفاده از غذا نماید به چشم نمی­‌خورد. مسیر عرضه غذاها با مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یکی است و انواع آلودگی‌­ها، سلامت غذا را تهدید می‌­کند. شرایط محیطی مثل دما و نگهداری، نیز ظاهرا تابع استاندارد خاصی نیستند. آلودگی­‌های صوتی و بصریِ داخل و بیرون پایانه را نیز باید به مجموع این موارد اضافه کرد.

محیط به طورکلی واجد شرایطی نیست که بدون هراس از سرقت و مزاحمت بتوان غذا صرف کرد. از سرویس­‌های بهداشتیِ تمیز برای شست ­و شوی دست­‌ها و مبلمان شهریِ متناسب و فضای سبز نیز اصولا خبری نیست. تبلیغات هیچ محلی از اعراب ندارد، در واقع به نصب بنرهای چاپی با رنگ­های ناهماهنگ، پرینت‌­هایی که پراکنده این جا و آن­ جا کنار اجناس نصب شده یا کاغذنوشته‌­ها و در بهترین حالت، تابلوهای چشمک­‌زنِ ریز و درشتِ درهم و برهم محدود است.

بوفه‌ها اسامی مشخصی ندارند و بی­‌نظمی در نام‌­گذاری مشهود است. اتیکت قیمت برای غذاها نصب نشده. ویترین‌های عرضه قدیمی و شلخته‌­اند. وسایل اضافی، کارتن­‌ها، ظرف­‌های پلاستیکی و سایر اقلام، جلوی دکه‌­ها به شکلی نامرتب قرار دارند و منظره و نمای کلی، انسان را از اشتها ساقط می­‌کند!

اما این فهرست را می‌­توان همچنان ادامه داد و به نکات دل‌­آزارتری هم رسید. در اکثر موارد، کسانی که مشغول آماده­‌سازی هستند اصول بهداشتی را رعایت نکرده­‌اند. خبری از لباس فرم، کلاه، دستکش و ماسک نیست. بوی روغن سوخته را می‌­توان از چند متری در فضا حس کرد و خطر، با وجود قطار کپسول­‌های گازی که پشت یکی از بوفه­‌ها به هم زنجیر شده‌­اند، بسیار محتمل است.

در خصوص ترمینال بین شهری هم، اوضاع تنها اندکی بهتر است و غذا در مغازه­‌های فضای داخلی ارایه می­‌شود. همچنان آلودگی صوتی و بصری بسیار آزاردهنده است و جانمایی رستوران­‌ها و کافه‌­هایی که در طبقه بالا قرار دارند به نحوی است که اگر سرتان را بالا نیاورید و کنجکاو نباشید، بعید است دیده شوند.

در صحبت با یکی از فروشندگان مغازه ساندویچی‌­ای که داخل مجموعه است، او ادعا می‌­کند که از نظر قیمتی از پایانه درون شهری ارزان­‌تر هستند، ساعات کاری­شان متفاوت است و معمولا از بعدازظهر تا شب، همزمان با حرکت اتوبوس­‌ها رونق می‌­گیرد. اما به طورکلی، به جز یک مورد رستوران، سایر مغازه‌­ها عمدتا عرضه­‌کننده فست فود هستند.

طرح شهرداری برای اشتغال زنان سرپرست خانوار در بخش عرضه غذا: لازم، اما ناکافی

زیرگذر جناح بعد از 4 سال ساخت و ساز، در 23 بهمن ماه 1400 افتتاح شده است. در صحبت با دو فروشنده خانم به نام­های نرگس و سارا که در یکی از این غرفه‌­ها به ارائه موادغذایی و غذاهای خانگی مشغول هستند، مشخص می­‌شود که مدیرکل امور بانوان شهرداری تهران (زیر نظر معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری)، جهت ایجاد اشتغال برای بانوان کارآفرینِ سرپرست خانوار و صاحب کسب­ و کارهای خرد، امکانی را فراهم آورده تا با مراجعه به دفاتر شهرداری­‌های 22 گانه، احراز شرایط و تشکیل پرونده و نهایتا، شرکت در طرح توانمندسازی کوثر، آموزش ببینند و سپس، امکان عرضه مستقیم اقلام تولیدی را داشته باشند.

به این منظور، امور بانوان شهرداری بر پایه اسناد و مصوبات بالادستی متعددی دست به تنظیم سندی در همین رابطه زده است. این سند، «دستورالعمل اجرایی به روزرسانی بانک اطلاعاتی زنان سرپرست خانوار مناطق 22 گانه» نام دارد.

اداره کل امور بانوان شهرداری تهران به منظور اجرای بند 41 سیاست­‌های کلی خانواده و مأموریت سازمانی خود مبنی بر توانمندسازی زنان سرپرست خانوار و زنان کم برخوردار؛ ارزیابی، بررسی و پایش شرایط فردی، خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی این گروه هدف را در دستور کار خود قرار داده است.

نرگس و سارا هم تحت همین طرح قرار دارند و با مراجعه به شهرداری منطقه 5 و طی کردن مراحل لازم، یک سال است که کسب ­و کارشان را راه انداخته‌­اند. «بانوی سبز» نامی است که برایش انتخاب کرده­‌اند. در بساطشان آش و حلیم، ساندویچ، مواد­غذایی مثل انواع روغن زیتون، روغن کرمانشاهی، رب، ارده و حلوا و شیره پیدا می­‌شود. این طرح گردشی است و تقریبا هر 2 هفته یک­بار در زیرگذرها و بازارچه‌­ها اجرا می­‌شود.

با توجه به امنیت مکان‌­ها که تحت نظارت شهرداری قرار دارد و عدم پرداخت اجاره، خانم‌ها بسیار راغب به حضور در این طرح هستند. در عین ­حال، زیرگذر جناح به علت تازه تاسیس بودن همچنان ناشناخته است و غرفه‌­های دیگر فعلا خالی هستند. نیاز به جابجایی وسایل و اقلام به صورت روزانه و کمبود امکانات عرضه غذا مانند یخچال یا میز و صندلی برای پذیرایی، سبب شده تا آنها، کسب وکارشان را محدودتر از توان واقعی­‌شان عرضه کنند.

سارا می­‌گوید: «اگر جای ثابتی داشته باشیم و حمایت مالی توسط مسئولان به عمل بیاید، می­‌توانیم غذاهای دیگری را هم ارایه کنیم. اما فعلا سفارش­‌هایی که می‌­گیریم در حد دوستان و همکاران است و انواع خورشت­‌ها و چلو را شامل می‌­شود.»

آنها وسواس­‌های خاصی را در کارشان رعایت کرده­‌اند. به عنوان نمونه، روی میز کوچکی که به دیوار روبروی غرفه تکیه داده شده و نیز روی میز داخل غرفه، الکل و دستمال کاغذی قرار داده‌­اند. همینطور ساندویچ‌­ها را وکیوم شده تحویل می‌­دهند و در صورت تقاضای مشتری برای بیرون­ برِ آش و حلیم و ساندویچ، آنها را گرم کرده و در ظرف‌­های دردار تحویل می­‌دهند.

دلیل اشتغال‌شان به این شغل، کمک به خانواده، پرداخت اجاره منزل و گذران زندگی است. سارا ادامه می‌دهد، «نواقص زیاد است، سیستم گرمایشی و سرمایشی نیست و روی کرکره­ غرفه‌­ها موتور برقی نصب نشده. اگر شرایط فیزیکی مهیا باشد، غرفه‌­دارها می‌­آیند و مردم هم کم­‌کم اینجا را برای تفریح و غذا خوردن انتخاب می­‌کنند.» امری که به عقیده نرگس، یک سالی وقت می‌­خواهد.

خانم­‌ها برای آینده شغل­‌شان هم فکرهایی در سر دارند، «علاقه دارم روزی کترینگ خودمان را داشته باشیم. اما شرایط اقتصادی و گرانی‌­های روز افزون، این کار را بسیار مشکل می‌­کند. آنهم در شرایطی که به دلیل بالا رفتن هزینه‌­های جاری، توان هزینه کردن برای چاپ لوگو و اسم برند را روی ساندویچ‌­هایمان هم نداریم.» آنها امیدوارند مسئولان به جوان­‌ها و افراد علاقمند به زمینه عرضه غذاهای خانگی در فضاهای عمومی توجه بیشتری داشته باشند.

سخن آخر

غذاهای خیابانی در ایالات متحده، هندوستان و کشورهای جنوب شرق آسیا، هم نقش پرچمدار فرهنگی را دارند و هم بازار اقتصادی بزرگی را شکل داده‌­اند. دغدغه­‌های بهداشتی درباره این موضوع حتی در این کشورها هم وجود دارد، هرچند که این فعالیت قانونی است و در مکان­‌های مشخص اختصاص یافته توسط دولت انجام می­‌شود.

به نظر می‌­رسد که خلاء قانونی­‌سازی این فعالیت در ایران، حساسیت گروه‌­های لازم را برنیانگیخته است. پس از سال‌ها، سردرگمی در قانون و مسئولیت نهادهای قانونی مثل شهرداری، نیروی انتظامی، وزارت بهداشت و اتاق اصناف در قبال فروشندگان غذای خیابانی، به یک دایره بسته تبدل شده است.

در این بین، اقداماتی که توسط شهرداری در راه­‌اندازی امکان عرضه غذا و مواد خوراکی توسط بانوان صورت گرفته و بهسازی گذر سی تیر به عنوان خیابان غذای خیابانی در تهران، قدم‌های مثبت اول در این راه است. در بحث نظارت بر تهیه و عرضه غذای خیابانی، باز هم شهرداری با ساخت غرفه­‌های ثابت عرضه غذا در فضاهای پر رفت و آمد شهری مثل پایانه آزادی، در ساماندهی به نیاز شهروندان پیشگام بوده، اما در بحث نظارت بر کیفیت و ایمنی غذا ضعف به چشم می­‌خورد.

با توجه به حضور ناگزیر فروشندگان و مشتریان غذاهای خیابانی، حل این مسله و تبدیل تهدید به فرصت برای ایجاد اشتغال و معرفی فرهنگ غذایی ایران ارزش آن را دارد که کار مطالعاتی و اجرایی کاملی برای آن صورت بگیرد.

[1] (وبسایت رسمی وزارت صمت)

میدان آزادی
اینجا هستم که بنویسم. کاملا در ابتدای مشق کردن هستم. اگر مطالب رو مفید دونستید ممنون میشم نظرتون رو بگید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید