خب سال های معروف شدن دیوار من دانش اموز بودم و مدافع حقوق استارتاپ ها برای همین بیشتر گشت و گذارم در دیوار برای قیمت گرفتن چیزایی که دوست دارم یا چیزایی که رویایی بود برام بود از پلی استیشن تا دستگاه پیکسل زن، از مازراتی تا خونه های مهرشهر(جز مناطق خوب کرج).
ولی اولین مواجه مستقیمم با دیوار و این بازار لوازم دست دو وقتی بود که مامانبزرگم در شمال میخواست یخچال و فریزر خودشو بفروشه؛ همونطور که گفتم بخاطر رطوبت گیلان اصولا لوازم دست دوم نداریم ولی خب یخچال فریزرش تمیز بود(یجور تعریف می کنم انگار دوباره می خوام بفروشمش).
وقتی وارد دیوار شدم تا آگهی رو ثبت کنم با دنیای رویایی خودم رو به رو شدم و لوکیشن برنامه به صورت پیش فرض روی تهران بزرگ بود،یه دنیای دیگه بود پورشه های مختلف تو رنگ های خاص،خونه های الهیه و پاسداران و کلی چیز عجیب و گرون قیمت.ولی اون لحظه که رگ شمالی من بلند شد جایی بود که لوکیشن رو بردم روی استان گیلان و جای پورشه مرغ و خروس جفت گرفته بود و جای خونه های بالا شهر تخم مرغ اردک(شاید بگید تخم مرغ اردک نیست بی سواد تخم اردکه ولی خب ما بهش میگیم بیلی مرغونه که ترجمه فارسیش میشه همون تخم مرغ اردک).
سمساری محل، قیمت 200 تومن رو روی یخچال فریزر گذاشته بود که خدایی زده بود سر مال،من که تازه با دیجیتال مارکتینگ و فنون بازریابی اشنا شده بودم بعد از ارائه تئوری دیوار به خانوادم قیمت یخچال و فریزرو گذاشتم 600 تومن که راحت تخفیف بدم و طرف فکر کنه خیلی باهاش حال کردم . مامانبزرگم هم گفت بقیه پولش برا خودت و عشق دنیا رو کردم.
خلاصه که بعد کلی زنگ و بیا ببین و این حرفا یه سمسار رشتی با وانتش اومد لاهیجان و یخچال فریزر پرماجرای ما رو 450 تومن برد و ازش خاطره هایش ماند.(یک دقیقه سکوت)
بزن تو دیوار دیالوگی اشنا توی سال های اخیر بود(البته قبلش هم وقتی به یکی میگفتی سرم درد میکنه همین جمله رو می گفت که واقعا لوس بود ولی خو من منظورم وبسایت دیوار بود)و بازاری امن و بدون خطر مخصوصا توی این روزای کرونایی برای قیمت گرفتن یا خرید محصولات مختلف در کنار آگهی های عجیب که خیلی وقتا خنده رو لبامون اورد و توی روزای سخت و حال و هوای بدمون کنارمون بود؛ممنونیم دیوار برای 9 سال با ما بودن.