حسام معیری  :)  hesam moayeri
حسام معیری :) hesam moayeri
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

سفرنامه ی پردیس سامیت 2022

از دو سال پیش که اسم پردیس سامیت به گوشم رسید همیشه دوست داشتم بخشی از اون باشم ولی موانع زندگی(کنکور لعنت الله علیه)ما رو از هم دور کرد ولی امسال بالاخره تونستم توی پردیس سامیت حضور داشته باشم(با اینکه هنوز چشمم توی هودی‌های پارسال تیم اجراییه).

برگزاری رویداد بعد کار کردن توی معدن سخت‌ترین کار به حساب میاد و بعد از پاس شدن درسی که به لطف شیفت دادن استاد قبول شدی لذت بخش‌ترین عمل توی دنیاس. یه مدرسهٔ کوتاه مدت که اندازه کل سال‌های تحصیلت بهت درس یاد میده و از اون مهم تر کلی دوست و رفیق پیدا می‌کنی که می‌تونی باهاشون آینده رو بسازی(بسه این حرفای انگیزشی)

فکر کنم بی منطق‌ترین آدم‌ها اونایی هستن که کار داوطلبی می‌کنن؛ توی دنیایی که همه‌ی کارها حول محور پول می‌چرخه ادمایی پیدا میشن که فقط با دلشون مهارتشون رو به اشتراک می‌ذارن، افرادی که توی زندگی روزمره دکتر و مهندس و کارآفرین و صاحب کسب و کارن ولی توی رویداد بی هیچ چشمداشتی فقط برای یک اسم می‌جنگن و کار می‌کنن اونم اسم رویداده. حتی موفق‌ترین تیم‌های برگزاری ایونت هم در طول کار به مشکل های زیادی میخورن و اینجا باید بگم جالب ترین اتفاق بعد از فیت اندی و حسین تهی اینه که رویداد رو بسپری به افرادی که همدیگرو تا دو هفته پیش نمی‌شناختن.



قرار بود اینارو ولاگ کنم ولی جو پردیس سامیت انقدر منو غرق خودش کرد که تصمیم گرفتم در حد سفر نامه تحویلش بدم.

سه‌شنبه 1400/11/05:

سه‌شنبه رو که همشو تو راه بودیم ولی جلسه حضوری اول با تیم اجرایی و اون معرفی کردن‌ها و آشنایی،تجربه جالبی بود و انرژی زیاد بچه‌ها پردیس سامیت رو آماده‌ی ترکوندن کرد.

چهارشنبه 1400/11/06

روز قبل رویداد همیشه خیلی جالبه ، هم هیجان فردا رو داری و هم هنوز نصف کارها انجام نشده و کاری که توی اون روز انجام میدی برابره با کل کار های 6 ماه گذشته،چهارشنبه دقیقا یه بیفور ایونت(یه کلمه کاملا ساختگی که هیچ ربطی به افتر پارتی نداره)بود و ما کاملا درگیر حمل و نقل و کارهای اجرایی شده بودیم ولی برای یک روز مثل ایلان ماسک زندگی کردیم(البته فقط اون بخش 22 ساعت کار منظورمه)بخوام به عنوان آخرین خاطره از چهارشنبه بگم اینه که من 5 بار شب بخیر گفتم که برم محل اسکان خوابم ولی باز کار دادن و در نهایت با گفتن صبح بخیر خوابیدم چون ساعت 4 بود.

پنجشنبه 1400/11/07

پنجشنبه پردیس سامیت 2022 شروع شد و من با سه ساعت خواب رفتم برای میزبانی انجمن سرمایه‌گذاران خطرپذیر که یکی از برنامه‌های ایونت بود،اونجا کلی سرمایه‌گذار دیدم که واقعا فرقی با ادم‌های معمولی نمیکردن؛مثلا اونا هم موز میخوردن و خیار رو میذاشتن تو ظرف بمونه یا سر جلسه می‌خوابیدن و این واقعا جالب بود.در ادامه هم تکنولوژی‌های آینده رو تجربه کردیم و از این حرفا(یجوری دارم مینویسم که تهش بگم این بود انشای من)ولی حاجی از پنجشنبه شب نگم براتون، یه شب رویایی توی کمپ کنار پارادوکس آتیش و یخ(دوستان نگن که آتش درسته اونجا آتیش بود و فرق میکرد با آتش)سیب زغالی و همبرگر در کنار موسیقی و بازی و (بنازممممم).

جمعه 1400/11/08

روز آخر رویداد و تلاش هامون برای بیشتر لذت بردن از چیزی که دوست نداری تموم شه ولی مسیر زندگی و قانون طبیعت اونو به آخرش میرسونه البته نه یک پایان مطلق بلکه یک پایان محدود.

جمعه رو بیشتر با کمیته فنی کار کردم،هماهنگی های سالن و اتاق فرمان که تجربه خیلی جالبی بود و کلی حال خوب از رضایت شرکت کنندگان بعد رویداد که تمام خستگی رو از تنمون بیرون کرد و یک دورهمی دوستانه و باحال دور اتیش کمپ و یه املت نابی و البته جمع کردن رویداد و بسته بندیش باز هم تا ساعت 4 برای سال بعد.

این سفر‌نامه جز آخرین بسته بندی‌های پردیس سامیت 2022 به شمار میاد.رویدادی کوتاه و پر از سختی‌های شیرین که تجربه و خاطراتش برای همیشه همراه من می‌مونه.

خیلی خوشحالم که تونستم بخش کوچیکی از پردیس سامیت باشم و امیدوارم این یادگاری به دلتون نشسته باشه.
به قول دوستان تا سال دیگر و پردیس سامیتی دیگر شما را به خداوندی میسپارم که کرج را آفرید.(هر جای مقاله رو متوجه نشدید اگر داخل ایونت بودید متوجه می‌شدید مثلا من الان بگم زعفرون خیلیا متوجه نمیشن ولی بعضیا ممکنه سقفو گاز بگیرن)
رویدادایونتevent
از جنس کاکتوس/عاشق رهبری کسب و کار و استارتاپ/در مسیر مهندس برق شدن/استراتژیست برگزاری رویداد/باسواد رسانه و مدیر محتوا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید