Hesan Etemadi
Hesan Etemadi
خواندن ۵ دقیقه·۴ سال پیش

تکه ای از تاریخ - عصر جدید

جنگ جهانی اول نقطه سر آغاز دنیای امروز ما بود اما این جنگ جهانی دوم بود که ساختار اجتماعی و سیاسی و اقتصادی دنیای امروز ما را شکل داد.

قبل از جنگ دوم بازیگران اصلی سیاست و اقتصاد جهان اروپایی­ها بودند. کشورهای صنعتی و استعمارگری مثل بریتانیا و فرانسه و شوروی که حالا بعد از فروپاشی امپراطوری های بزرگی مثل پروس و عثمانی و روسیه تزاری میدان را بی رقیب دیده و یکه تازی می­کردند.

تا قبل از شروع جنگ جهانی دوم آمریکا به صورت کلی سیاستی انزوا گونه داشت و در عرصه سیاست بین الملل فعالیت چشمگیری انجام نمیداد. از ابتدای قرن بیستم تا قبل از دهه 40 میلادی آمریکا سرگرم قانونمند کردن سرزمین پهناور خود و ایجاد زیرساخت های رشد و توسعه بود که در همین دوران با چالش های ساختاری، اقتصادی و اجتماعی متنوعی هم مانند رکود اقتصادی 1920 و مقابله با جریان های قانون شکنانه مافیا و منظم کردن غرب وحشی (اوایل سده گذشته) درگیر بود و این عملیات خیلی فرصتی برای نگاه به بیرون از مرز های خود را ایجاد نمیکرد و البته همزمان باعث میشد آمریکای دور افتاده از جریان اصلی جهان یعنی اروپا در سکوت رشد کند.

آمریکا در جنگ جهانی اول نقش فعالی نداشت و بیشتر به عنوان یک تامین کننده سلاح از بازار جنگ سود برد و در این بازه صنعت اسلحه سازی اش رشد قابل توجهی از هر دو منظر تکنولوژیک و اقتصادی کرد. اما با شروع جنگ دوم شرایط به گونه ای دیگر رقم خورد و با حمله ژاپن به بندر پرل هاربر پای آمریکا به جنگ باز شد و آن توان نظامی، صنعتی و اقتصادی که چند دهه در انزوا پرورش یافته بود حالا وارد میدان اصلی نبرد شده بود.

آمریکا در هر دو جبهه غرب و شرق با توان تسلیحاتی و نظامی فوق العاده اش حضور یافت. در آن زمان از نظر توان نظامی ( چه از نظر تکنولوژیک چه از نظر آموزش دیدگی نفرات نظامی) تنها آلمان نازی میتوانست با آمریکا برابری کند اما یک تفاوت اصلی وجود داشت. سرزمین اصلی آمریکا دور از جنگ و خارج از دسترسی متجاوزین بود اما خاک آلمان نازی درست در میانه جنگ به سر میبرد. به همین دلیل آمریکا با خیال راحت تری نفرات خود را به جنگ گسیل میداشت و به هم پیمانانش در غرب و شرق کمک میکرد و همین کمک ها زمینه ساز نفوذ و برتری یافتن آمریکا در دهه های بعد شد.

اما دلیل دیگری که آمریکا پس از جنگ از بقیه کشورها پیشی گرفت این بود که تمام اروپای درگیر جنگ بسیاری از زیر ساخت های اساسی خود را از دست داده بود، به صورتی که تا سالها بعد در بریتانیا هنوز به دلیل کمبود منابع حاصل از جنگ جیره بندی در جریان بود.

ورود نیروی نظامی گسترده آمریکا به جنگ برابر بود با خروج نیروی کار از آمریکا، بسیاری از مردان شاغل به صورت داوطلبانه وارد ارتش آمریکا و تبعا وارد جنگ شدند و صحنه فعالیت تولیدی و خدماتی را خالی گذاشتند.

در این دوران برای جبران کسری نیروی کار زنان وارد محیط کار شدند. کارهایی که تا به آن روز در تصرف مردان بود مانند کار در کارخانجات و رانندگی و کار های اداری و ... حالا صاحبان جدیدی یافته بودند که حتی تا دو دهه قبل حق رای نیز نداشتند و این تغییر بزرگ باعث دگرگونی جدی در ساختارهای اجتماعی تا حدودی سنتی آمریکا شد. حالا زنان به واسطه گسترش مسئولیت های اجتماعی و کسب درآمد، مستقل شده و صاحب جایگاه اجتماعی شدند به گونه ای که نقش اساسی در صحنه اقتصاد ایفا می­کردند و دیگر مردان تنها بازیگران این عرصه نبودند. حضور زنان در عرصه اقتصاد و به تبع آن بسیار پررنگتر در عرصه اجتماع در دهه های بعد باعث تحولات جدی اجتماعی و فرهنگی از جمله تغییراتی که با جنبش های هیپی و بیکینی شروع شد، در سطح جهان گردید.

در طول جنگ برای تهیه مایحتاج جنگ و دیگر کشور ها به علاوه نیازهای داخلی قدرت تولید آمریکا به صورت قزاینده ای افزایش یافت و با برگشتن نیروی کار از جنگ و ویرانی زیرساخت های اروپا و آسیا در طول جنگ، آمریکا این توان و موقعیت را یافت که به صورت موثری بخشی از نیاز های دنیا را تامین کند و همین مساله باعث شد تا پایان قرن بیستم فاصله آمریکا از نظر اقتصادی، فرهنگی، نظامی و سیاسی با بقیه قدرت ها بیشتر شود و همچنین نفوذ اقتصادی و سیاسی آمریکا بیشتر گردد که عملا آمریکا را در آن زمان به آقای دنیا تبدیل کرد.

حمله ژاپن به آمریکا باعث شد غول خفته اقتصادی و نظامی آمریکا بیدار شود و در حالی که دو جنگ ویرانگر که در طی کمتر از 30 سال باعث شده بود غول های سنتی اروپا از بین بروند، تا پایان قرن بیستم سهم بزرگی از دنیا را ببلعد. و حالا این آمریکا بود که با پشتوانه هالیوود و رسانه فرهنگ خود را به همراه محصولات و سیاست به همه دنیا صادر میکرد.

تاریخاقتصادفرهنگجنگ جهانی دومآمریکا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید