حسام آبنوس
حسام آبنوس
خواندن ۱ دقیقه·۷ سال پیش

من، کتاب و دیگر هیچ

نوشتن و حرف زدن از کتاب‌ها بخش لذت‌بخشی از زندگی‌ام را شکل می‌دهد ولی چه کنم که نسبتا کسی نه کتاب می‌خواند و نه وقتی برای این کار دارد. برای همین بهترین راه را نوشتن درباره کتاب‌ها یافته‌ام. یعنی بنویسم. هر چه می‌خواهد دل تنگم می‌نویسم. اما این نیز عطشم را سیراب نمی‌کند و پیوسته دنبال فرصتی هستم و از مدیوم‌های مختلف رسانه برای نوشتن و گفتن و خواندن استفاده می‌کنم.

گاهی با خودم می‌گویم بس است دیگر! دیگران این کار من را فضل‌فروشی می‌دانند و بهتر است کاری نکنم که قضاوت شوم ولی باز کمی که این افکار از ذهنم دور می‌شود دوباره روز از نو، روزی از نو! یعنی ولع خاصی دارم که از کتاب‌های نازنین بنویسم و بگویم. حالا کسی خوشش می‌آید یا نه! به من ارتباطی ندارد. اصلا وقتی یادم می‌افتد که کتاب‌های خوبی هستند که حتی کسی نام‌شان را نشنیده افسوی می‌خورم. حتی گاهی از اینکه یک کتابی را مدتی بوده ندیده بودم ناراحت می‌شوم.

اینجا هم از کتاب‌های نازنین بیشتر خواهم نوشت. کتاب‌هایی که خواب را از چشمانم می‌رباید و نیمه‌های شب عطش‌ناک از خواب بر می‌خزیم و سراغ‌شان می‌روم.

کتابزندگیمن و کتاب
هیچم و چیزی کم | کتاب می‌خوانم | گاهی درباره آنها می‌نویسم | همواره از همه‌کس یاد می‌گیرم | سینما هم دوست دارم | قهوه یادم رفت :) | آنجا که کلمات تمام می‌شود موسیقی آغاز می‌شود.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید