هیأت متوسلین به چهارده معصوم(ع)
هیأت متوسلین به چهارده معصوم(ع)
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

معرفی کتاب

?ناقوس ها به صدا در می آیند

?نويسنده: ابراهيم حسن‌بیگی

انتشارات: عهد مانا

? درباره کتاب:

?یادش بخیر اول ابتدایی که بودیم اگر بهمون میگفتن با انقلاب جمله بساز حتما می‌گفتیم انقلاب خوب است. من انقلاب را دوست دارم. اما من الان هم باز این دو جمله را از اعماق وجود فریاد می زنم.

چرا؟ چونکه هنوز هم مزه انقلاب زیر زبانم هست، وقتی به زمانی که به خاطر اون اتفاق تابع زندگی من پیوستگی شو از دست داد فکر می کنم، برایم مرور می شود که چطور شد زندگی گوسفندیم به زندگی عاشقانه تبدیل شد.

?از اصل ماجرا فاصله گرفتیم، کتاب ناقوس ها به صدا در می آیند روایتی جذاب از انقلاب است. انقلاب کشیش مسیحی که علاقه مند به نسخه های قدیمی است. یک کتاب با قدمت بیش از هزار سال به کشیش می رسد. کشیش بنابر دلایلی اینبار می خواهد کتاب را بخواند و نه اینکه تنها به دید یک عتیقه بدان نگاه بیندازد. وقتی کشیش کتاب را مطالعه می کند انقلابی در او ایجاد می شود انقلابی نه به اندازه انقلابی که در سلمان و ابوذر ایجاد شد اما به هر حال یک انقلاب عظیمی در او پدیدار می شود به طوری که اولویت هایش دگرگون می شود حال جنس و قدمت کتاب برایش اصل نبود بلکه حاشیه ای بیش نبود.

? اما مگر این کتاب چیست؟ آیا کتاب سحر شده؟ باید گفت:بله مگر می شود از علی ع گفت و سحر نشد؟ مگر می‌شود از علی ع گفت و مست نشد؟ مگر به پیامبر ص جادوگر نمی گفتند؟ پس چرا که نه، علی ع هم جادوگرست. چه فرق دارد وقتی کلام شهر علم انسان را سحر می کند کلام درب علم هم سحر می کند. مگر می شود از مظلومیت این مرد خدا گفت اما مجذوبش نشد؟ چه فرق است که این مظلومیت را دشمنی چون عمروعاص نوشته یا دیگری؟ بلکه کلام عمروعاص این مظلومیت را بهتر جلوه‌گر می کند اما نه مظلومیتی از جنس ضعف مظلومیت قوی ترین شخص عصر؛ اینست که انسان را غرق علی ع می کند.دش بخیر اول ابتدایی که بودیم اگر بهمون میگفتن با انقلاب جمله بساز حتما می‌گفتیم انقلاب خوب است. من انقلاب را دوست دارم. اما من الان هم باز این دو جمله را از اعماق وجود فریاد می زنم. چرا؟ چونکه هنوز هم مزه انقلاب زیر زبانم هست، وقتی به زمانی که به خاطر اون اتفاق تابع زندگی من پیوستگی شو از دست داد فکر می کنم برایم مرور می شود که چطور شد زندگی گوسفندیم به زندگی عاشقانه تبدیل شد. از اصل ماجرا فاصله گرفتیم، کتاب ناقوس ها به صدا در می آیند روایتی جذاب از انقلاب است. انقلاب کشیش مسیحی که علاقه مند به نسخه های قدیمی است. یک کتاب با قدمت بیش از هزار سال به کشیش می رسد. کشیش بنابر دلایلی اینبار می خواهد کتاب را بخواند و نه اینکه تنها به دید یک عتیقه بدان نگاه بیندازد. وقتی کشیش کتاب را مطالعه می کند انقلابی در او ایجاد می شود انقلابی نه به اندازه انقلابی که در سلمان و ابوذر ایجاد شد اما به هر حال یک انقلاب عظیمی در او پدیدار می شود به طوری که اولویت هایش دگرگون می شود حال جنس و قدمت کتاب برایش اصل نبود بلکه حاشیه ای بیش نبود. اما مگر این کتاب چیست؟ آیا کتاب سحر شده؟ باید گفت:بله مگر می شود از علی ع گفت و سحر نشد؟ مگر می‌شود از علی ع گفت و مست نشد؟ مگر به پیامبر ص جادوگر نمی گفتند؟ پس چرا که نه، علی ع هم جادوگرست. چه فرق دارد وقتی کلام شهر علم انسان را سحر می کند کلام درب علم هم سحر می کند. مگر می شود از مظلومیت این مرد خدا گفت اما مجذوبش نشد؟ چه فرق است که این مظلومیت را دشمنی چون عمروعاص نوشته یا دیگری؟ بلکه کلام عمروعاص این مظلومیت را بهتر جلوه‌گر می کند اما نه مظلومیتی از جنس ضعف مظلومیت قوی ترین شخص عصر؛ اینست که انسان را غرق علی ع می کند.

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید