خلاصه جلسه بیست و یکم: فرجام نبوت(۲)
پیروزی همیشگی حق!
حضرت آیت الله خامنهای در جلسه بیست و یکم از جلسات ماه مبارک رمضان سال ۵۳، در تکمیل بحث فرجام نبوت، سخنرانی خود را صورت دادند. ایشان با تشریح کامیابی انبیاء و موفقیت آنان، نقش انبیاء در پیشبرد هدف الهی در ظهور آخرین سفیر الهی و تشکیل جامعه توحیدی را اثبات کردند. ایشان با بیان اینکه «حق هم با وجودی که حق است، احتیاج دارد به کار و تلاش و کوشش. گمان نکنیم چون حرف ما حق است، پس لازم نیست تلاش کنیم در راهش. فکر نکنیم چون داعیه ی ما قرآن است، پس خود خدا قرآن را پیش خواهد برد، نه! حرف حق درست است که حق است، درست است که محکوم است و مسلم است جهان به پذیرش آن در آینده، اما تلاش میخواهد فعالیت میخواهد عدهای باید پای آن صبرکنند، عده ای باید برای به کرسی نشاندن آن خون دل بخورند.» سپس دلایل پیروزی حق در زمان نبی اکرم صلى الله عليه و آله و سلم و شکست آن در زمان امیرالمومنین را شرح دادند. ایشان این نکته را یادآور شدند که«انبیا عموماً، حتی آنها که به ظاهر با شکست مرحلهای مواجه شدهاند، در خط سیر عمومی نبوت، به هدف و مقصود خود که بالا بردن سطح اندیشه و روحیه ی انسانها و آماده ساختن آنان برای رسیدن به مرحله ی بعدی است، دست یافتهاند.»استاد سید علی حسینی خامنه ای در پایان با بررسی وعده الهی یاری و نصرت انبیاء؛ این نصرت را در زمان رجعت ایشان دانستند و آیات مرتبط با آن را بررسی کردند.
إِنَّا لَتَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ(مومن/۵۷)
ما به طور حتم و یقین ، پیامبران خود و آن کسانی را که ایمان آوردهاند، یاری خواهیم کرد. در این جهان و هم در روزی که گواهان به پا می خیزند.
ما به طور حتم و بدون تردید یاری میکنیم، «رُسُلَنا» پیامبران خودمان را. آیا فقط پیغمبران را؟ نه، مؤمنی که در راه پیغمبر حرکت میکند، این وعده برای او هم هست. یک حدیثی در ذیل این آیه ی شریفه هست که امام میفرماید که منظور از نصرت خدا به پیغمبران، نصرتشان در عالم رجعت است؛ یعنی بعد از اینکه حضرت ولی عصر صلوات الله علیه میآید و آن حکومت الهی همه جانبه در این عالم به وجود می آید و پرچم قرآن و اسلام بر سراسر عالم کوفته می شود و همه ی مردم به سوی دین و خدا و توحید حرکت میکنند، حکومت واحدهی الهی به وجود میآید، بعد از آن پیغمبران و انبیاء و اوصیا و شهدا و صلحای از مؤمنین را خدای متعال زنده میکند ... امام در این روایت میگوید ... این آیه مربوط به رجعت است و نصرت برای رجعت است. بنده این جور تصور میکنم که امام نمیخواهند این جملهای را که میگوید «فی الحیاة الدنیا»، این را تعبیر کند به رجعت. امام نمیخواهد بگوید آنی که خدا گفته است که ما در زندگی دنیا آنها را یاری میکنیم؛ یعنی در رجعت در زندگی دنیا. گمان میکنم «يوم يقوم الأشهاد» تعبیر میشود به رجعت و نه به قیامت. در روزگار رجعت خدای متعال پیغمبران را یاری می کند، این را به صورت احتمال عرض میکنم و از این روایت احتمالاً استنباط می کنم. علی ای حال، خود کلمه ی «فی الحياة الدنيا»، به طور ظاهر، به قرینهی آیاتی هم که بعد می آید، نشان می دهد که خدای متعال وعده ی صریح می دهد به پیغمبران و به مؤمنان که در همین زندگی دنیا، ما شما را یاری خواهیم کرد.
يَوْمَ لَا يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَلَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ شوء الدار(مومن/۵۲)
روزی که پوزش خواهی ستمگران به آنان سودی نمی بخشد و آنان را دوری و محرومی از رحمت خدا و نیز سرمنزلی شوم، نصیب می گردد.
گواهان کی بر میخیزند؟ آن وقتی که ستمگران را معذرت خواهیشان سودی نخواهد داد. یک آیه ی دیگری هست در قرآن،«يوم يأتى بعض آيات رَبِّكَ لَا يَنفَعُ نَفْس ايمانُها لَم تَكُنْ آمَنَت مِن قَبْلُ» که آن هم تعبیر شده به روزگار آمدن ولی عصر عجل الله تعالی فرجه، ممکن است این هم همان باشد.
وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْهُدَى وَأَوْرَثْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ الْكِتَابَ(مومن/۵۳)
همانا به موسی هدایت و رهیافتگی بخشیدیم و برای بنی اسرائیل کتاب را بر جا نهادیم.
بنی اسرائیل صاحب كتاب، صاحب مجموعهی معارف و مقررات الهی باقی ماندند و این نشان می دهد که اینها موفق شدند، و الا اگر کفار و طایفه های زمان بر بنیاسرائیل پیروز می شدند، اجازه نمیدادند که آنها بر طبق کتاب آسمانی خود عمل کنند؛ کتاب را از میان آنها ضایع می کردند.
فاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ واسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ (مومن /۵۵)
پس استقامت کن و صبر کن که بی گمان وعده ی خدا (بر پیروزی و نصرت حق) است. و از خطای خود پوزش طلب (در صدد جبران خطاهای گذشته باش) و صبح و شام پروردگارت را ستایش و تسبیح گوی.
به پیغمبر خاتم خطاب میکند میکند، میفرماید که .... پس حالا تو هم صبر کن، استقامت کن، با انگیزه های انحطاط آفرین مقاومت کن... بی گمان وعده ی خدا حق است. گناه پیغمبر، گناه باب پیغمبر است، از این قبیل گناههای ما نیست. پیغمبر معصوم است مسلم. به نص آیات قرآنی و به حکم عقل، پیغمبر گناه نمی کند. این ذنب از نوع ذنبها و خطاهایی ست که برای انسان در آن حد خطاست، گرچه اگر بنده و شما همان کار را بکنیم، هیچ خطا نیست. آن گناهان را میگوید، آن ذنبها را میگوید. «و استغفر لذنبك» پوزش بخواه و طلب غفران کن و طلب جبران کن برای خطاهای کوچک گذشتهات. این آیه خیلی روشن به ما می آموزد که پیغمبران فرجام کارشان نصرت خداست.
وَكَمْ قَصَمْنَا مِنْ قَرْيَةٍ كَانَتْ ظالِمَةً وَأَنْشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخرین (انبیا/۱۱)
و چه بسیار آبادی ها و جامعههای ستمگر را در هم شکستیم. و پس از آنان، مردمی و گروههایی دیگر پدید آوردیم.
از اول سوره [انبیا] خدای متعال مرتب دارد میگوید که انبیا پیروز خواهند شد، دشمنان انبیا سرکوب خواهند شد، ... همهی ماجراهایی که در این سوره نقل شده، به این صورت است که پیغمبر پیشرفت میکند، موفق میشود، پیروز میشود و ضد پیغمبر، ضد انقلاب نبی، ضد حرف نو پیغمبر، یعنی ارتجاع ضد نبوت، مغلوب می شود، منکوب میشود و شکست خورده میشود و این سنت تاریخ است. واقعاً سرود فتح پیامبران ، سرود مهیجیست که نشان میدهد پیغمبران چگونه با کمک های غیبی الهی که در بطن این عالم هست، و نه کمک های غیبی به صورتی که مردم عامی دلشان میخواهد و دوست میدارند که یک دستی از غیب بیاید بکوبد توی سینه دشمن، نه؛ کمک های غیبی که در بطن خود این جهان نهفته است، برابری دارد با سرشت عالم و سرشت بشر و جهان، با این کمک های غیبی، چقدر پیغمبران را پروردگار عالم موفق ساخته. جامعهی ستمگر، نظام ستمگر، تمدن ستمگر، آن جامعه ای که در ساختمانش ستم به کار رفته، طبقه بندی به وجود آمده، استثمار درست شده، بهره کشی انسان از انسان درست شده؛ این قریهی ظالمه است،این جامعهی ظالمه است، که در بنیاد ستمگری به کار رفته، چقدر اینها را در هم شکستیم.
فَلَمَّا أَحَشُوا بَأْسَنَا إِذَا هُمْ مِنْهَا يَرْكُضُونَ(انبیا/۱۲)
ستمگران چون خشم و عذاب ما را احساس میکردند بیدرنگ پای به گریز مینهادند.
ستمگران همین که احساس کردند خشم و غضب ما را، آن ستمگران، یا از باب اینکه مثلاً فرض کنید عذاب آسمانی نازل شد، یا از باب اینکه دیدند مؤمنین به همراهی پیغمبرشان بر سر آنها تاختند و الآن است که شمشیر خشم خدا را بر سر آنها فرود بیاورند .... «إذا هم منها يركضون» ناگهان از آن آبادیها، از آن تمدن، از آن جامعه پای به گریز نهادند، بنا کردند گریختن و فرار کردن.
لَا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ (انبیا/۱۳)
مگریزید! و به سوی تنعم گاه های خود بازگردید! و به سوی منازلتان! ممکن است مورد پرسش قرار بگیرید!
برگردید به میان جامعه و شهری که در آن شهر آقایی و فخر میفروختید، کجا می گریزید؟ ... شاید بخواهند شماها را استیضاح کنند، شاید بخواهند از شما سوال کنند، کجا می روید؟... گفتند وای بر ما، وای برما که ظالم و ستمگر بودیم... همین گونه سخن میگفتند تا آنکه ما همه ی آنها را طعمه ی مرگ و نابودی ساختیم.
لَوْ أَرَدْنَا أَنْ تَتَّخِذَ لَهْوًا لَاتَّخَذْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ كُنَّا فَاعِلِينَ(انبیا/۱۷)
[اگر میخواستیم بازیچهای بگیریم قطعا آن را از پیش خود اختیار میکردیم.]
[از این آیه به بعد] حقیقت زیربنای فکری این واقعیت تاریخی را بیان میکند. چرا این جوری شده؟ چرا باید ستمگران نابود بشوند و ستم کشان جای آنها را بگیرند؟ علت این است:« وَ ما خَلَقْنَا السماء والأرض وما بينهما لاعبين» ما آسمان را و زمین را و آنچه در میانه ی آنهاست، به بیهوده نیافریدیم. اگر میخواستیم کار بیهوده ای انجام دهیم، البته انجام میدادیم؛ از پیش خود این کار را میکردیم ، اما هرگز نمیکنیم. پروردگار عالم کار بیهوده نمی کند، بر طبق باطل عمل نمی کند. به پوچی عمل نمیکند. یعنی چه؟ یعنی این آسمان و زمین را و آنچه در میان آنهاست، اگر آفریدیم، بر طبق یک منظوری آفریدیم آن راهی که آسمان و زمین و موجوداتش را به آن سر منزل و مقصود و هدفی که برای آن آفریده شدهاند می رساند، آن خط سیر، حق است، هر وسیله ای که انسانها را به آن سرمنزل برساند، آن وسیله حق است.
بلْ نَقْذِفُ بالحق علی الباطل فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَكُمُ حق الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ(انبیا/۱۸)
بلکه حق را بر باطل فرو می افکنیم پس آن را در هم می شکند و بناگاه آن نابود می گردد وای بر شما از آنچه وصف میکنید.]
این راه حق، این طریقهی صحیح، این طریقه ی فطری و سرشتی انسان و جهان، این بالاخره بر باطل پیروز خواهد شد. بلکه پیروز میگردانیم حق را بر باطل. پروردگار عالم مالک آسمان است، مالک زمین است، حاکم بر تمام اقطار عالم وجود اوست، پس در زندگی انسانها هم او باید حکم فرمایی کند. در نظام زندگی بشر هم او باید قانون بدهد، او باید اداره کند، او باید تدبیر کند؛ پس کسانی که در مقابل انبیا ادعای حکومت و قدرت و سلطه میکردند، بر باطل بودند و محکوم به نابودی اند.
کوتهسخن درباره فرجام نبوتها آن است که در مرحلهها و فصول تاریخ، هرگاه دعوت انبیاء، با ایمان و صبر کامل از سوی خود و پیروان آنها همراه بوده، پیروزی و موفقیت نصیب آنان شده و به ایجاد محیط مناسب و نظام مطلوب و برانداختن نظام جاهلی، توفیق یافتهاند. انبیاء عموماً، حتی آنها که به ظاهر با شکست مرحلهای مواجه شدهاند، در خط سیر عمومی نبوت، به هدف و مقصود خود که بالا بردن سطح اندیشه و روحیهی انسانها و آماده ساختن آنان برای رسیدن به مرحله بعدی است، دست یافته اند. این حقیقت را قرآن با بیانهای گوناگون، چه در ضمن گزارش ماجرای پیامبران و چه در ردیف حقایقی مربوط به عموم انبیاء برای آگاهی و دلگرمی پیامبر خاتم (ص) و مسلمانان و همه کسانی که در راه انبیاء گام خواهند زد، آشکارا بیان فرموده است.
برای شرکت در مسابقه از طریق این لینک اقدام کنید.
برای کسب اطلاعات تکمیلی به فضای مجازی هیئت مراجعه نمایید.
تلگرام | اینستاگرام | بله | ایتا