ویرگول
ورودثبت نام
هیات دانشجویی سفینة النجاة
هیات دانشجویی سفینة النجاة
خواندن ۴ دقیقه·۶ ماه پیش

خلاصه کتاب طرح کلی جلسه هشتم(توحید در جهان بینی اسلام)

جلسه هشتم : توحید در جهان بینی اسلام

خداوند صاحب اختیار عالم است


اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ...
الله ؛ هیچ معبودی بجز او نیست.

جهان یک حقیقتی است که به خودی خود استقلال ندارد؛ خودش خودش را بوجود نیاورده؛ از داخل و از درون نجوشیده؛ بلکه دست قدرتمندی این پدیده‌های گوناگون را آفریده و به وجود آورده... این دست قدرتمند نامش الله است، نامش خداست.

اله هر آن موجودی است که انسان در مقابل او به صورت تقدیس، به صورت تعظیم و تکریم، خضوع می‌کند و اختیار خودش را دست او میدهد.... آن کسانی که به سنت‌ها و عقیده‌های پوچ، بطور بی‌قید و شرط تسلیم می‌شوند، الهشان همان سنت و عقیده پوچ است.

پس اینی که می‌گوید «لا اله الا الله» جز او الهی نیست؛ یعنی اله واقعی نیست، یعنی هرکس دیگر را غیر از الله به الوهیت، به معبودیت پذیرفتید، گناه کردید، برخلاف حق، عملی را انجام دادید؛ چون جز الله هیچ کس شایسته معبود بودن و الوهیت نیست.


... الْحَيُّ الْقَيُّومُ ...
آن زنده پاینده و نگهدار و نگهبان

[از خصوصیت الله آن است که] زندگی او دائمی و جاودانه و همیشگی است. آن کسی که زندگان به زندگی او زنده اند و اگر او نباشد، اگر او نخواهد، اگر او اراده نکند، یک زنده و یک جلوه زندگی در جهان باقی نخواهد بود.


... لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ...
او را چرت و خواب نمی رباید. هرچه در آسمان ها و در زمین است از اوست

لحظه‌ای غفلت، لحظه‌ای بی‌توجهی و جهل در وجود و حیات او راه ندارد. موجودات دیگر، خداوندگاران دروغین غفلت می‌کنند از خودشان، از مردم تحت اختیارشان، از جهانی که در قبضه آنها هست.


مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ
کیست در نزد او، که جز به اذن و رخصت او شفاعتی کند؟

هیچ قدرت دیگری سراغ نداریم ما که حتی به اندازه قدرت یک شفیع، بتواند در مقابل خدا عرض اندام بکند. اگر کسی شفاعت دیگران را می‌کند باز به اذن خداوند می‌کند. پیغمبران که شفاعت می‌کنند، اولیا و ائمه و صلحا و مومنین و شهدا که شفاعت می‌کنند پیش خدا، جز به اذن خدا نمی‌کنند.... تازه آنها هم علت اینکه می‌توانند شفاعت کنند، این است که بیشتر بندگی خدا کردند؛ چون تحت قدرت خدا بیشتر خودشان را قرار دادند.


... يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ (بقره / 255)
هر آنچه پیش روی و هر آنچه پشت سر آنها (بندگان) است، می‌داند و آنان(بندگان) به چیزی از دانش او -مگر آنچه خود او بخواهد- احاطه و آگاهی ندارند. تخت قدرت و حکمرانی او، بر آسمانها و زمین گسترده است و نگهبانی آسمان و زمین او را گران نمی آید. اوست بلند مرتبه و بزرگ

ببینید چطور تمام عالم را به دو صف تقسیم می‌کند. یک صف، صف خدا؛ یک صف، صف موجودات دیگر. در این صف دیگر، همه‌ی ذرات عالم بندگان خدایند در حد واحد. از لحاظ بندگی خدا، بین دو موجود عالم هیچ امتیازی نیست. از این جهت که بنده خدا هستند، از این جهت که تحت قدرت و در قبضه خدایند، همه یکسانند.


وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَٰنُ وَلَدًا﴿88﴾ لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئًا إِدًّا﴿89﴾ تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَتَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا﴿90﴾ أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمَٰنِ وَلَدًا﴿91﴾ وَمَا يَنْبَغِي لِلرَّحْمَٰنِ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَدًا﴿92﴾ إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَٰنِ عَبْدًا﴿93﴾ لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَعَدَّهُمْ عَدًّا﴿94﴾ (مریم)
و گفتند که خدای رحمان، فرزندی گرفته است(88) همانا چیزی سهمگین فرا آوردید(89) چیزی که کم مانده بود به سبب آن آسمان‌ها پاره پاره و زمین شکافته شود و کوه‌ها درهم فرو ریزند.(90) (و آن این بود) که برای خدای
رحمان، فرزندی قائل شدند(91) درحالی که برای خدای رحمان، فرزند داشتن، شایسته نیست(92) همه‌ی اشیاء و اشخاص آسمان ها و زمین، نیستند مگر فراهم آمدگان نزد خدای رحمان به عبودیت(93) همانا همگی آنان را به ضبط آورده و ایشان را برشمرده است بر شمردنی.(94)

[مشرکین با قائل شدن فرزند برای خداوند] این دو صف را، سه صفش می‌کردند. می‌گفتند بله، خدا، بندگان، زبدگان؛ فرزندی، آقازاده‌ای، خدازاده‌ای، چیزی. [که این آیات] این مطلب را نفی می‌کند [تعبیر خداوند این است] که این عقیده بسیار خطرناک است. [پروردگار عالم] آنچه که به عنوان عقیده به مردم می‌دهد، آن چیزیست که در تامین هدف‌های الهی دخالت دارد. آنچه هم که به عنوان عقیده فاسد نفی می‌کند، آن چیزیست که اعتقاد به آن، در تأمین فساد جامعه دخالت دارد. نفی عقیده فاسد به معنای نفی یک رگه فساد است در جامعه بشری.

اعتقاد به اینکه خداوند ولد دارد، فرزند دارد، اعتقاد به حد واسط بین خدا و بشر، این اعتقاد مفاسدی دارد در جامعه ... این در حقیقت بهانه‌ای است برای اینکه بندگان، غیر اینکه بنده‌ی خدا می‌شوند، بنده‌ی یکی دیگر هم بشوند.



برای شرکت در مسابقه از طریق این لینک اقدام کنید.


برای کسب اطلاعات تکمیلی به فضای مجازی هیئت مراجعه نمایید.

تلگرام | اینستاگرام | بله | ایتا

جهان بینیتوحیدطرح کلی اندیشه اسلامی در قرآنسی روز سی گفتارهیئت سفینة النّجاة
هیئت دانشجویی دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید