در هر زبانی واژه هایی داریم که می توان معانی مختلفی از آن ارائه داد. اگر معنی مد نظر گوینده یا نویسنده مشخص نباشد مغالطه اشتراک لفظ اتفاق می افتد.
با یک مثال ساده شروع کنیم:
در باز است
باز پرنده است
در پرنده است!
در حالت اول « باز» به معنای open و در معنای دوم، اسم یک پرنده است و به خاطر این تفاوت معنایی نتیجه غلط گرفته شده است.
اشتراک معنایی در لفظ می تواند در اسم، فعل یا حتی حرف اتفاق بیفتد.
برای فهم راحت تر با مثال جلو میریم:
مثال مغالطه اشتراک لفظ در اسم: او و همسرش پنج سال اختلاف داشتند. (اختلاف: تفاوت سن؛ مشاجره)
در فعل: آنها از ما چند عکس گرفتند. (عکس گرفتن: دریافت کردن عکس؛ عکس انداختن)
در حرف: با وجود امثال شما وضع دانشگاه اصلاح نمی شود. (با: علی رغم ؛ در صورت)
در دنیای سیاست که معمولا سخنرانی، وعده ها و مباحث مختلف ارائه می شود، به شدت این مغالطه رواج دارد.
برای مثال فرض کنید مفهوم پیچیده ای مثل «عدالت» وقتی بیان می شود، مراد از آن معمولا دقیق تبیین نمی شود.
کاندیدایی را تصور کنید که وعده عدالت می دهد و سپس آن را در عمل نفی کند. یا در مناظره های سیاسی لفظ عدالت را مدام تکرار کند.
حال اگر در عرصه عمل، عدالت را تحقق نبخشد، به راحتی در مواجهه با انتقادات منظور خود از عدالت را به طرز دیگری تبیین می کند.
غیر از دنیای سیاست در جلسات خواستگاری و قرارداد های تجاری هم این مغالطه مشاهده می شود و واژه های مهم و کلیدی، هرگز با مفهوم دقیق خود تبیین نمی شوند. از حقوق بشر تا آزادی، رفاه تا عدالت، از ایمان تا معنویت، از قناعت تا با خدا بودن و... همواره یک واژه نا مشخص و مبهم هستند که در هنگام اجرا، گاهی در جهت عکس برداشت اولیه جامعه ظاهر می شوند.
حالا مغالطه های زیر را مشخص کنید؟
احمدی نژاد: باید كاري كنيم تا كسي در فقر به سر نبرد
نیکزاد: باید مراقبت کرد که از دل ولایت بیرون نرویم
ابتکار: کاندیدا نمیشوم اما زنان شایسته، داوطلب ریاستجمهوری شوند
حسن روحانی: درس کربلا درس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازین میباشد.