ویرگول
ورودثبت نام
حسین فغانپورگنجی
حسین فغانپورگنجی
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

دزدی سقوط از هبوط!


آدم و هوا، در بهشت از دانه یا میوه ای به ناحق خوردند و به جایگاه زمینی و دنیایی هبوط کردند، اینک ما فرزندان آن دو مرحوم به جای جبران کردن و برگشتن به جایگاه اصلی دزدی می کنیم و سقوط...؟!
آدم و هوا، در بهشت از دانه یا میوه ای به ناحق خوردند و به جایگاه زمینی و دنیایی هبوط کردند، اینک ما فرزندان آن دو مرحوم به جای جبران کردن و برگشتن به جایگاه اصلی دزدی می کنیم و سقوط...؟!


بدون شک؛ پدیده ی زشت «دزدی» خاصِ زمان و مکان معینی نبوده است و به جسم و شئی خاصی هم محدود نمی باشد، بلکه به گستردگی کره ی زمین و قریب به تعداد افراد و اشخاصِ ساکنِ روی زمین و یا معادل آن و به فراوانی مایحتاج دور و بر آدم ها می­تواند مسبوق به سابقه باشد. البته در انواع و اشکالِ مختلف و پیدا و پنهان، این تجاوز و تعدی اتفاق افتاده است. کُنِشِ «دزدی» فقط غریبه را در بر نداشته است، داخل یک خانواده و بین افراد فامیل یا قبیله هم سابقه داشته است.

اگر بگویم خیلی از ما آدم­ها از خود نیز دزدیده ­ایم تعجب می­ کنید؟! همه­ آنچه که ما کُلاه گذاشتن سرِ خود می­ شناسیم، می­تواند شکلی دزدی ازخود باشد. بد­اخلاقی­های فراوانی جامعه­ جهانی را آزار می­دهد. برای آنکه بتوانم افکار و اندیشه­ ام را از کوچه پس کوچه هایِ دزدی، تجاوز و تعدی، به جاده­ انسانیت و درستکاری و اخلاق برسانم، باید دنبال نشانه ها و علامت مثبت بگردم. بنابراین؛ چند پرسش اساسی را مدِ نظر قرار می­دهم.

این دزدی ها، شاید در حدِّ نیازِ حیاتی سارقین و دزدان صورت گرفته است؟

گویند؛کلاغ ها هم دزدی می­کنند! اما اتفاق نظر وجود دارد که آنها به حکم غریزه این عمل را انجام می­دهند. آدم ­ها به واسطه­ کدام خصلت و یا براساس چه حکمی از هم نوع خود می ­دزدند؟

حکم نیاز؟ حکم جاه­ طلبی و خودخواهی؟ حکم چشم داشت؟ حکم هیجان؟ حکم نداشتن اختیار یا ضعف اختیار؟ حکم زور و اجبار؟ حکم استحقاق؟ و یا ... آیا قانون نانوشته ­ای برای تایید «دزدی» وجود دارد؟

آیا قانون پیشگیری از «دزدی» ناکارآمد است و بازدارنده نیست؟

آیا قانون گذاران ناقص و ناتوانند و قانون آنها کامل و جامع نیست؟ آیا مجریان قانون را از مسیر صحیح هدایت و اجرا نمی­ کنند که منجر به خسارتِ جان و مال مردم می­ گردد؟

آیا دستگاه عدلیه و قضائیه در صدور حکم و اجرایِ قانون بازدارنده عاجز است؟ آیا دزدان در مقابل این قوانین و مجازات واکسینه و بی اثر گشته اند؟ آیا دزدان، بیماران سرطانی و لاعلاج دوران تاریخ هستند ؟ شاید دزدی همانند خوابیدن، خوردن و نوشیدن و امثالِ آن، از ویژگی­ های عادی یک انسان زمینی و مخیّر است؟

واژه­ «متجاوز» را در نظر می­گیرم، از خود می­ پرسم یک فرد متجاوز چه کسی است؟ در پاسخ می ­یابم که؛ "دست انداختن به مال و ملک و حریم شخصی افراد از سوی یک فرد دیگر بدون اِزن و اجازه شرعی یا قانونی را تجاوز گویند". صرف نظر از همه­ این سوالات می ­پذیرم که نوعی تجاوز و تعدی و دست اندازی به مال وجان و ملک و حریم خصوصی افراد به شکل یواشکی و آگاهانه و بدون اجازه به نام «دزدی» از سوی عده­ کثیری صورت گرفته است و در حال وقوع است، آینده هم خالی از وقوع آن نیست! مگر؛ گروهی به نامِ « مُخلَصین، مُخلِصین، مؤمنین، مُتَّقین، ساجدین، راکعین، صالحین، شاکرین، خائفین و صادقین ... »، - بر اساس بیانِ صریح قرآن مجید- که بعید می­ دانم عده­ آن­ها بیشتر از «دزدان» باشد. چونکه؛ قرآن می­فرماید: آنها عده­ ای قلیلی از اُمَّتِ آخر الزمان هستند!

با خود می ­گویم که شاید این دزدی­ها و تجاوز­­گری­ها تقصیر «چشم» و «دل» است. آنجا که بابا طاهر عریان می­فرماید:

"زدستِ دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند دل کند یاد

بسازُم خنجری نیشش ز فولاد زنُم بر دیده تا دل گردد آزاد ! "

اگر چشم نبیند دل هوس نمی­کند پس چشم ها مقصرند.

شاید تقصیر پاهاست که آدم را به راه کج و تجاوز می­کشاند؟ آنجا که پروین اعتصامی می­سراید: " پای او همواره به راه کج است دست او هر شام و سحر بر دعاست! "

شاید تقصیر دستان است که مال غیر را بر می­دارند، مگر نه آنکه در شرع مقدس آمده است دست دزد را قطع کنند؟ پس تقصیر دست هاست!

آیا دست ها شریک جرمی نداشته اند؟ دهانی که شاهد برداشتن مال غیر از سوی دست بوده است چرا مال دزدی را با اشتها بلعیده است، و معده هم احتمالا ناچار بوده است آنرا هضم کند، و روده­ها نیز می­بایست جذبش کنند، و مقعد بدبخت نیز چاره­ای جز دفع آن نداشته است، و تازه باید به آب شسته و تمیز گردد !

برای آنکه اعضای فوق را از شرمندگی برهانم گفتم: شما غصه نخورید؛ ای دست و سر و پا و بدن! شاید «حرص» و شاید «حسادت و کینه» شاید «بی ارادگی و ضعف اراده» و شاید...

*این مطلب گزیده ای است از کتاب "دزدی سقوط از هبوط!" نوشته حسین فغان پور گنجی

دزدیسقوط از هبوطانفاق کردنقناعت کردندزدی سقوط
نویسنده "داستانهای گازدار 1و2 "؛ "یک ساعت رویایی"؛ "مشاغل مرتبط با خودرو" و...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید