رون و هرماینی، یک زوج جنجالی در جهان هستند. بسیاری از طرفداران مجموعه کتاب ها و فیلم های هری پاتر از ازدواج آن ها خشمیگن هستند و خود جی کی رولینگ هم گفته است که هرماینی باید به هری ختم می شد. اگرچه بعضی از طرفداران مجموعه فیلم ها و کتاب های هری پاتر هنوز احساس می کنند که آن ها یک زوج کامل هستند. چه آن دو را کنار هم دوست داشته باشید و چه دوست نداشته باشید، باید بگویم که رابطه ی آن ها از همان اول در کتاب ها نوشته شده است. حتی اگر کلی زمان ببرد که آن ها باهم باشند. در این مقاله، از اول تا آخر رابطه ی آن ها مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد.
در اولین قسمت، رون و هرماینی نمی توانند یکدیگر را تحمل کنند. آن ها یکدیگر را برای اولین بار در قطار ملاقات می کنند، درست زمانی که رون در تلاش است وردی را که برادرانش به او یاد داده اند، روی موشش اسکبرز اجرا کند که هرماینی سریع به او می گوید طلسمش اشتباه و به درد نخور است. در فیلم و کتاب اول هرماینی به همه چیز دان معروف شده است و رون و هری او را غیرقابل تحمل می دانند. البته زمانی که آن ها هرماینی را از یک ترول نجات دادند، باهم دوست شدند.
در تالار اسرار، رون و هرماینی فقط باهم دوست هستند. رابطه ی آن ها هنوز عمیق نشده است که البته درحال عمیق شدن است. این به این دلیل است که در تالار اسرار هردو هنوز بچه هستند. به هر حال، ما می توانیم لحظاتی را ببینیم که باعث می شوند فکر کنیم چیزی در بین آن ها در جریان است. مثلا وقتی که رون از هرماینی در مقابل دریکو مالفوی دفاع کرد. البته که طلسمش نتیجه ی معکوس داد اما فرقی نمی کند. در هر حال او از هرماینی دفاع کرد. البته، این فقط می تواند یک احساس وظیفه در برابر دوست صمیمی او باشد.
در سومین قسمت، یعنی زندانی آزکابان، رون و هرماینی برای اولین بار دعوا می کنند. البته که آن ها قبل از دوستی شان دعوا می کردند، ولی در این قسمت آن ها اولین دعوای خود را بعد از دوستی شان انجام می دهند. آن هم بر سر حیوانات خانگی شان. گربه ی جدید هرماینی، موش رون را دنبال می کند که این باعث سقوط رابطه ی رون و هرماینی شد. البته کروکشکس ( گربه ی هرماینی ) کاملا حق داشت که از اسکبرز متنفر باشد. با این حال، آن ها موفق می شوند دوستی خود را حفظ کنند. احظاتی هم وجود دارد. مانند وقتی که هرماینی در کلاس مراقبت از موجودات جادویی، دست رون را گرفت.
رابطه ی رون و هرماینی از همان اول با حسادت به وجود آمده است. مثل واکنش رون در برابر علاقه ی هرماینی به لاکهارت. اما این حسادت در جام آتش به یک مسئله تبدیل می شود. رون، از هرماینی برای یول بال درخواست نکرد و بعد از این ویکتور کرام او را به یول بال برد، حسادت عجیبی به او از خود نشان داد. با اینکه قبل از یول بال رون یکی از طرفداران ویکتور کرام بود. هرماینی از عصبانیت رون بعد از یول بال عصبانی و ناراحت شد، اما این حسادت رون بود که آشکار کرد ممکن است حسی به یکی از بهترین دوستان خود داشته باشد.
محفل ققنوس نشان می دهد که رون و هرماینی دوباره دوستان خوبی هستند. رون برخلاف حسادت سال قبلش به ویکتور کرام، این را که احساسات بیشتری نسبت به یک دوست به هرماینی دارد، انکار می کند. حسادت امسال نیز ادامه دارد. چون وقتی رون می فهمد هرماینی و ویکتور هنوز در ارتباط هستند، بدخلق می شود.
شازاده ی دورگه، واقعا شخصیت ها را درحال روابط عاشقانه نشان می دهد. هرماینی واقعا می خواست که رون را به مهمانی کریسمس اسلگهورن ببرد و برای لحظه ای به نظر می رسد که این می تواند شروع خوبی باشد. با این حال، وقتی جینی به رون گفت که هرماینی در دو سال گذشته ویکتور کرام را بوسیده است، همه چیز اشتباه پیش می رود و رون بسیار احساس ناراحتی می کند و بدخلق می شود. ( توجه کنید که دلیل دعوای رون و هرماینی در شاهزاده ی دورگه در کتاب ها با فیلم ها کمی متفاوت است. در کتاب ها خراب شدن رابطه شان ریشه دار بوده است اما در فیلم ها جوری نشان داده اند که انگار همه ی مشکلات به خاطر بودن رون با لاوندر بروان بوده است.) رون پس از بردن یک بازی کوییدیچ، با لاوندر بروان رابطه برقرار می کند و آن ها تمام وقت خود را برای گذاشتن اسم مستعار روی همدیگر صرف می کنند. هرماینی خشمگین از ارتباط رون و لاوندر، با دسته ای از پرنده های جادویی به رون حمله می کند و آن دو دیگر باهم صحبت نمی کنند. رون مسموم شد و بعد از بیدار شدن، اولین نفر هرماینی را بالای تختش دید و رابطه ی رون و لاوندر پایان یافت.
با شروع یادگاران مرگ، رون و هرماینی همچنان احساسات خود را نسبت به یکدیگر اعتراف نمی کنند چون خیلی درگیر پیدا کردن هورکراکس ها و نابود کردن آن ها هستند. البته که لحظات شیرینی هم وجود دارد. مثل وقتی که آن ها دست هم را در خواب گرفته بودند و در مالفوی مانور رون نام هرماینی را فریاد می زد و نگرانش بود. رون هری و هرماینی را ترک می کند، برمی گردد و به طور غیر مستقیم احساسات خود را نسبت به هرماینی پیش هری اعتراف می کند. اما نه به خود هرماینی، او به خود هرماینی اعتراف نمی کند.
در فیلم های آخر، رون و هرماینی بیشتر نگران نجات دنیای جادوگری هستند تا نگران لحظات عاشقانه باشند. البته تا نبرد هاگوارتز. در آخرین قسمت، آن ها بالاخره احساسات خود را به یکدیگر اعتراف می کنند. چیزی که طرفداران بعد از هشت فیلم و دوازده جلد کتاب انتظار داشتند. آن ها می بوسند. لحظه ی نهایی همین بود. در صحنه های آخر فیلم و صفحه های آخر کتاب، مشخص شد که آن ها بعده ها باهم ازدواج کرده اند و وقتی دخترشان به هاگوارتز می رود، هنوز باهم هستند.
