از زمانی که یادم میاد تشنه ی مطالب دست اول و درست و حسابی بودم ، چیزی که که از یک تفکر عمیق نشات گرفته شده باشه یا از یک ذوق و هنر بدیع. چیزی که کلی بین کتابای مختلف میگردی ،کلی مطلب می خونی ، بیشتر چیزه بکری نصیبت نمیشه و از کتابای پرتعدادی که خریدی و خوندی پشیمون میشی، ولی یک لحظه ، اون وسطا، یک چیزی که پیدا می کنی لبخند رضایتو رو لبت میاره و روزتو میسازه. شاید معنای روح مطالعه هم همین باشه !
شاید علت علاقه ام به معما ها هم همین باشد. جایی که فرقی نمی کند یک معما بر مبنای محاسبه ی اعداد باشد یا اشکال . یک معمای الگوریتمیک باشد که از مسابقات المپیاد یا acm آمده یا یک معمای برگرفته از افسانه های محلی. چیزی که هست هرکدام بنا به مدل خودش هرچند لحظه ای کوتاه این فرصتو ایجاد می کنه که مدلی که طراحش فکر کرده فکر کنی و به یک چیزی از زاویه ی دید جدید نگاه کنی ( تجربه ی بکر یک جهان بینی جدید برای چند دقیقه :) ).
واسه اینکه بتونم این تجربه های بدیعو با شماهم به اشتراک بذارم تصمیم گرفتم یک سری از این معماها رو به صورت یکسری مجموعه پست به اشتراک بگذارم. برای اولیش از یک معما شروع می کنیم که نیاز به دانش خاصی از ریاضی نداشته باشه ( البته پیشنهاد میشه کلاس اول رو گذرونده باشید ).
من اسمشو میذارم چشم ها را باید شست .
پ.ن.1: برای اسپویل نشدن قبل از فکر کردن رو معما قسمت کامنتارو نبینید.
پ.ن.2: برای جایزه (علاوه بر اون داستانای لذت روح و مطالعه و تفکر و اینا) به قید قرعه یک استیکر صد آفرین هم اهدا میشه.
-منبع معما از کتاب " مترو تجریش، شربت سکنجبین، حلقه ی نامزدی و 142 معمای دیگر" می باشد.