بسم الله الرحمن الرحیم.
تقدیم به ساحت مقدس حضرت زهرا(سلام الله)
از همون یک و نیم ماه پیشی که این اکانت رو ساختم دنبال نوشتن بودم
چیزی که بلای جون آدمه اگه نادیدش بگیریم.
ولی هدفم دور موندن از یک بیماری مهلک نبود بلکه میخواستم ادای دین کنم.
آدمی شاید خیلی چیز ها بدونه و خیلی کتاب ها خونده باشه اما شاید ازش اگر بپرسید که اسم کتابایی رو که خوندی بگو. جفت شیش بیاره و بگه : نَمَد
و راهکارش نشر این عقایده
بریم سر لپ مطلب.
کتاب آزادی معنوی استاد شهید مرتضی مطهری
فصل 1 و 2:
ببینید؛ استاد بحث رو برای تبرک از کلمه مولا شروع میکنه که میخواد بهمون بگه که مولا به چه معناست.
برای مولا معانی مختلفی ذکر شده که معنی مد نظر و مورد بحث استاد کلمه «معتَق» و «معتِق» عه.
که به معنی آزاده شده و آزاد کننده ست که مولا برای جفت کلمات ذکر شده مترادف به کار میره در ادبیات عرب.
+ گریز: پس مولا باید آزاد شده باشد و آزاد کند ( دوستان این حرف آقای مطهری نیست. خودم اضافه گویی کردم که هرچند علمی ندارم در کل + گریز ها رو زیاد جدی نگیرید.
زین سبب پیغمبر با اجتهـــــــاد ............ نام خود وان علی مـــــولا نهاد
گفت هر کس را منم مولای او ............ ابن عم من علی مولای اوست
کیست مولا آن که آزادت کنــــد ............ بند رقیـــــــت ز پایـــــــت بر کنـــــد
انسان ؛ این موجود پیچیده برای رشد نیاز به سه عامل و عنصر داره:
+ گریز : ببخشید که مباحث عرفانی رو اینقدر سطحی و ساده براتون توضیح میدم :)
فی الواقع شعار جهان معاصر هم همینه آما...
جهان امروز این شعار رو میده ولی بلد نیست چطور باید اون رو به منصه حضور برسونه
که تا آزادی معنوی نباشه که نمیشه آدم از قید و بند دیگرا رها باشه
+گریز : استاد آیت قاسمی یه جمله رو سر کلاساشون میگن که
آزادی من تا اونجایی که به آزادی دیگران آسیب نزنه
حالا تا من به این عمق نرسیده باشم آیا آزادی دیگران برام اهمیتی داره؟
بذارید ببینیم خود استاد مطهری چی میگه :
"مثلا: میگوییند قانون بردگی در آمریکا ملغی ؛آيا واقعا قانون ملغی شد؟ یا فقط شکل و فرمش تغییر یافت؟"
علت اینکه بشر قدیم و معاصر حقوق و آزادی را محترم نمی شمارد فقط یک موضوع است و آن هم
منفعت طلبی!
2. آزادی معنوی : این آزادی معنی آزادی خود از خود است.
کدام خود از کدام خود؟ مگه من دوتام؟
استاد مارو داری یک انسان دارای اختلال روانی دو قطبی میخونی؟
یعنی من دو شخصیته ام؟؟
آدمی زاد دارای دو بُعده
+ گریز:چرا که تن و کالبد فانی اند. اینم تقلب من به شما
( وارد محدوده معنویت لپ مطلب میشوید. با ادب بخوانید.)
قال نبی الاکرم (صلی الله علیه): با کمی اختصار
خدا فرشته ها رو که آفرید ؛ اون ها رو از عقل محض آفرید حیوون رو که آفرید ؛ از شهوت آفرید و انسان رو هم شهوت و هم عقل آفرید.
یه جایی هست که ما واقعا به یک سری مسائلی احتیاج پیدا میکنیم و دستمون بستس.
مثلا شدیدا به پول نیاز داریم ولی شده باشه نون رو به خون میزنیم ولی از کسی طلب پول نمیکینم
یا نیاز جنسی داریم ولی دامن خودمونو آلوده نمیکینم
بلکه از راهش وارد میشیم
از راهی که عقلانیه و اللهی
چیزی رو سرکوب نمیکنیم.
+ گریز: از صفات خدا عاقل؛ پس راه اللهی راه عقلی هم هست (فلسفه ملاصدرا)
بگذریم توی کتاب مصادیق زیادی میاره
که آدم از بازوی خودش نون در بیاره بهتر از اینه که سرشو جلو طاغوت خم کنه و با چاپلوسی نون دربیاره
و انسانی که وا میده در برابر این تمایلات
آدم آزادی نیست
آزادی معنوی نداره
که مسلما آزادی اجتماعی رو هم نمیتونه داشته باشه
یک وقتی هست که پول و ثروت ما رو به بردگی میکشن
پول و سنگ و نقره و.. جماد اند و این خصایص روحی ماست که در حکم شهوت پول خودشو نشون داده. یعنی باز خودمون ، خودمونو اسیر کردیم. نه جمادات
ما بنده حرص شدیم.
عزیزان من... هر وقت دیدید که شما بر خشم مسلطید نه خشم بر شما
هر گاه دیدید که در موقعیت گناه هستید ولی گناه نمیکنید . بدونید که شما آزاد شدید.
گفتیم که آدمی دو تاست.
یه روزمجنون میخواد بره پیش لیلی . شترشو بر میدار و راه میوفته . وسطای راه مجنون خوابش میبره
این شتره بر میگرده پیش بچه ش
یعنی سر خونه اول
باز راه میوفته و باز و باز و باز
گفت ای ناقه چو هر دو عاشقیم ........... ما دو ضد بس همره نالایقیم
جان گشاده سوی بالا بالها ................ تن زده اندر زمین چنگال ها
بعله... از این قراره.
* الان میخوایم بگیم که آدمی گاهی سه تا میشه!
و به جایگاه قضاوت خودش میشینه
و خود را ملامت و مجازات میکنه و این همون نفس لوامه است.
من حیث المجموع ''چون که یار ناز نماید شما نیاز کنید''
آنقدر در بزنید یا در به رویتان باز کنند.
توبه مسئله کوچکی نیست. شاید تو طول عمر آدمی یکی دو بار به انسان توفیق توبه بدن
پس باید هر وقتی رو غنیمت دونست.
یا مرتضی علی