نگاهت میکنم تا من، لبت را گاز میگیری
برای دلخوشی من بغل را باز میگیری
تو اصلا مثل داعش فکرهای را بسر داری
جوانان مسلمان را همه سرباز میگیری
خلاف طالبان در شهر میگردی و لجبازی
بدون روسری حتا بدستت ساز میگیری
اگر چه عهد بستم بی مخاطب شعر بنویسم
دل این شاعر ات را با هزاران ناز میگیری
تو گفتی دوستت دارم ولی فهمیده بودم که
کسی را جای من هر شب بخود همراز میگیری
عزیزم عاشقت هستم...هزاران حرف بیهوده
چه سودی نازنین من از این الفاظ میگیری؟
مرا درهم شکستی خسته کردی هیچ میدانی
تو از شادیِ این کارت پَرِ پرواز میگیری
نمیدانم چرا این داستانِ عشقِ کاذب را
من از فرجام میگویم تو از آغاز میگیری
hilal_azimi_official@