متاسفم از اینکه میخوایم نامه حسرت رو باز کنیم و غصه سرزمین های ازدست داده مون رو بخوریم ، اما بیاید یه مرور کوتاهی روی عهدنامه گلستان داشته باشیم .
نخست باید بدونیم که هدف اصلی روسیه از حمله به ایران رسیدن به آبهای آزاد خلیج فارس بود ، زیرا که پترکبیر میدونست که اکثر قدرت های اروپایی از طریق استمعار سرزمین های دوردست به قدرت و ثروت رسیده ان و اون هم همچین نقشه ای در سر داشت و همچنین میخواست به مستمعره ثروتمند افسانه ای بریتانیا ( هند ) دست پیدا کنه که مسیر همه اینها از ایران میگذشت .
در دوران صفویه و افشاریه و اقامحمدخان قاجار ، روسیه به دلیل اقتدار نظامی حکومت وقت ایران از هدفش دست کشیده بود تا اینکه ۴ سال پس از مرگ اقامحمدخان حاکم وقت گرجستان وابستگی خودش رو به روسیه اعلام کرد و روسیه دوباره به فکر تصرف قفقاز افتاد.
همه چیز تا اوایل قرن نوزدهم میلادی اروم بود ، تا اینکه در سال ۱۸۰۳ م، فرمانده تازهمنصوبشده نیروهای روسی در قفقاز، پاول سیسیانوف که توسط الکساندر تزار روس اختیار کامل داست به راحتی و با استقبال مردم در تفلیس ، به گنجه حمله کرد . گنجه مدتی در محاصره بود اما سرانجام در ژانویه ۱۸۰۴ توسط نیروهای روسی تسخیر شد . توی این مدت جوادخان قاجار زیادلو که حاکم گنجه بود با تمام توان با نیروهای روسی مقابله کرده بود و در مقابل درخواست تسلیم روس ها کم نیاورده بود همچنین فتحعلی شاه چندهزار نیروی کمکی برای وی فرستاده بود اما به دلیل شرایط سخت راه ها و همچنین فصل زمستان نتونسته بودن به موقع به جوادخان برسن. در نهایت جوادخان و همرزم هاش تا اخرین قطره خون جنگیدن و کشته شدن.
حاکم ایروان پس از دیدن شکست گنجه از فتحعلی شاه ناامید شد و به ناچار تسلیم شد . تا اینکه عباس میرزا ، ولیعد ایران با سپاهی که جمع و جور کرده بود و با هجده هزارتن به جنگ سیسیانوف رفت و اونهارو عقب روند و در منطقه اچمیادزین درگیر شدن . پس از چندروز نیروهای روس به نیروهای ایرانی شبیخون زدن اما به کمک نیروهای کمکی فتحعلی شاه باز هم شکست خوردن. ( در این میان حاکم ایروان هم طلب عفو کرد و به جبهه ایران برگشت. )
با همه این اوصاف سپاه ایران از نظر تجهیزات دارای ضعف بزرگی بود به صورتی که عباس میرزا با سپاهی چندبرابر سپاه روس ( کمبود نفرات سپاه روس به این دلیل بوده که روسیه در چند جبهه دیگه هم در حال جنگ بوده ) توان شکست سپاه سیسیانوف را به خاطر تسلیحات مدرن آنها نداشت . البته عباس میرزا در طی جنگ تلاش کرد با کمک گرفتن از سایر مستشاران اروپایی سپاه ایران رو مدرن کنه .
سیسیانوف به سمت شوشی و قره باغ حرکت کرد که البته اونهارو فتح کرد . هنگامی که به باکو رسید ، از حاکم باکو خواست کلید های شهر رو تحویلش بده و حسینقلی خان حاکم باکو به اون پاسخ مثبت داد و گفت میترسه به داخل سپاه روسیه بیاد و سیسیانوف از غرور اینکه یه شهر دیگه رو هم فتح کرده با دو تن از افرادش به درون شهر رفت و هنگامی که با حسینقلی خان ملاقات کرد ، به یکباره افراد حسینقلی خان افرادش رو کشتن و گردن سیسیانوف را قطع کرده و به دربار فتحعلی شاه فرستادن .
در نهایت سرنوشت این جنگ رو نبرد اصلاندوز تعیین میکرد ، در این نبرد نیروهای ایرانی تحت فرمان نایبالسلطنه عباس میرزا که در اصلاندوز اردو زده بودند ، ۳۱ اکتبر ۱۸۱۲ م مورد شبیخون ارتش روس قرار گرفتند. در اصلاندوز در کنار ارس، ارتش روس با ۲۲۶۰ سرباز در دو روز نبرد با ارتش ایران به فرماندهی عباس میرزا و با ۳۰۰۰۰ سرباز، ۱۲۰۰ نفر از سربازان ایران را کشتند و ۵۳۷ نفر را اسیر کردند، درحالیکه شمار سربازان کشته و مجروح روسیه ۱۲۷ نفر بود.
با آنکه سربازان ایرانی پیکار خوبی کردند، اما روشن بود که ایران بازندهٔ جنگ است. سربازان عباس میرزا به کلی هزیمت، و تلفات سنگینی را متحمل شدند. نتیجهٔ این جنگ ده ساله در واقع با این حمله قطعی شد، زیرا ارتش ایران دیگر نمیتوانست مقاومت مؤثری را شکل دهد. بنابراین عباس میرزا برای آتشبس آماده شد و سرانجام با میانجیگری و تحریک بریتانیا، طرفین به صلح رضایت دادند و ایران درنهایت مجبور به پذیرفتن شرایط سختگیرانهٔ عهدنامهٔ گلستان شد که در ۲۹ شوال ۱۲۲۸ ه.ق/۱۲ اکتبر ۱۸۱۳ م به امضا رسید. به موجب این معاهده، ایران مجبور به واگذاری دربند، باکو، و شروان شد.