در این بخش از مجموعه ی ایسم در پنج دقیقه به توضیح اصطلاح مارکسیسم پرداختیم.
تماشای ویدیوی مارکسیسم در پنج دقیقه:
https://m.youtube.com/watch?v=w6U6zwmZlXQ&t=3s
مارکسیسم یا مارکسیزم یه مکتب سیاسی اجتماعیه که اواخر قرن نوزدهم توسط فلسفه و ایده های کارل مارکس و رفیقش فردریش انگلس شکل گرفت.
این دو فیلسوف آلمانی، سال 1848 یه جزوه با عنوان "مانیفست کمونیست" مینویسن که بعد ها میشه شالوده مکتب کمونیسم.
توی این جزوه یه جمله معروف هست که اساس و بنیان مکتب مارکسیسم و کمونیسمه.
میگه: «تاریخ تمام جوامع موجود، تاریخ مبارزات طبقاتیه».
از نظر مارکس جوامع به دو دسته یا دو طبقه تقسیم میشن، یکی بورژوازی ( که طبقه حاکمه و بیشتر ثروت دستشه) و دومی طبقه پرولتاریا ( که طبقه ضعیف و ناتوانه و برای زنده موندن مجبوره برای طبقه حاکم کار کنه). مارکس میگه: دلیل این جدایی و نابرابری در جامعه، سیستم سرمایه داریه. و راه حلی که برای منحل کردن این سیستم میده چیه؟ "واژگونی نظام سرمایه داری از طریق انقلاب کارگری و لغو مالکیت خصوصی" و همچنین از بین بردن سیستم کار مزدی. مارکس معتقده از این طریق جامعه ای آزاد و بی طبقه بوجود میاد که بر پایه برابریه.
به نظر مارکس جامعه ای که بر اساس تفکر سرمایه داری اداره میشه، انسان رو به سمت alienation یا ازخودبیگانگی می بره.
از خود بیگانگی یعنی چی؟ یعنی فاصله گرفتن از طبیعت انسانی، و زمانی این اتفاق میافته که انسان ها بیشتر تایم روزشون رو توی کارخونه مشغول به تولید چیزهایی هستند که نه تنها هیچ معنایی براشون نداره، بلکه هیچ مالکیت مادی و معنوی ای روش ندارند. و هدفشون از کار کردن فقط همون حقوق ناچیزیه که آخر وقت از کارفرما می گیرن.
مارکس میگه چیزی که تاریخ رو پیش میبره اقتصاده، برای همین اقتصاد رو زیربنا در نظر میگیره، و فرهنگ، سیاست، دین و بقیه چیزا رو روبنا، و میگه فرهنگ و باقی موارد تحت تاثیر مستقیم زیربنا یعنی ابزار تولید اقتصادی میتونه پیشرفت کنه. پس کارگرها برای رهایی از یوغ سرمایه داری باید توی زیربنا تغییر ایجاد کنند.
از طرفی مارکس به نوعی ماتریالیسم یا ماده باوری، معتقد بود. ایده دیالکتیک ماتریالیسم مارکس رو میشه توی مجموعه دست نوشته های مارکس و انگلس با عنوان ایدئولوژی آلمانی پیدا کرد.
حرف و ایده ی این دست نوشته ها مسیر تاریخ رو عوض کرد، و جنبه جدیدی از سکولاریسم یا دنیا باوری رو وارد آگاهی انسان کرد.
در این دست نوشته گفته شده:
"آگاهی تعیین کننده زندگی نیست، بلکه زندگی انسان آگاهی او را تعیین می کند"
یعنی چی؟ یعنی آگاهی انسان از وجود و حقوقش توی دنیا، توسط موجودی معنوی یا ماورایی شکل نگرفته، بلکه هویت انسان ها توسط خودشون ساخته میشه. به عبارتی جاگرفتن انسان ها توی طبقه سرمایه دار یا طبقه کارگر دست هیچ نیرویی نیست جز خود انسان ها. به همین دلیل مارکس طبقه کارگر رو تشویق میکنه که حق انسانی و سهم واقعی کارشون رو پس بگیرن.
از نظر مارکس حرکت تمام جوامع پیشرفتیه به سمت کمونیسم، و رسیدن به این ایده آل از طریق انقلاب عملی میشه. از این رو، مارکس به نوعی جبرگرایی تاریخی معتقده، و میگه تاریخ روندی جبری داره و به چند مرحله تقسیم میشه.
مرحله اول: "کمون اولیه" ست که توی این مرحله همه چیز اشتراکیه و هیچ مالکیت خصوصی ای وجود نداره.
مرحله دوم: مرحله ی برده داریه، که یه عده توسط زور، عده ی دیگه ای رو برده و ابزار تولید میکنن.
مرحله سوم: مرحله ی جامعه ی فئودالیسمه، توی جامعه فئودالی زمین و رعیت تبدیل به ابزار تولید میشه.
مرحله سوم: که مرحله کاپیتالیسم یا سرمایه داریه، طبقه کارگر و ماشین آلات صنعتی ابزار تولیدن. و از کارگرها انتظار میره پا به پای ماشین ها کار کنن و سودآوری داشته باشن.
مارکس که خودش توی مرحله یا جامعه ای کاپیتالیستی زندگی می کرد،
مرحله بعدی: رو سوسیالیسم میدونست، یعنی مرحله ای که تا زمان زنده بودن مارکس هنوز توی تاریخ رخ نداده بود. ولی طبق پیشبینی های مارکس طبقه پرولتاریا با انقلاب علیه بورژوازی میتونست به مرحله سوسیالیسم برسه. یعنی جامعه ای که توش مالکیت خصوصی از بین میره، و همه اموال و دارایی ها اشتراکی میشه. اما سوسیالیسم مرحله ی آخر نیست، بلکه مثل یه پُله از کاپیتالیسم به اون هدف نهایی جامعه، یعنی کمونیسم.
از نظر مارکس کمونیسم بهشت کارگراس، یه جامعه ی بدون طبقه، بدون دولت و بدون مالکیت.
بعد از مرگ مارکس افرادی مثل لنین سعی در محقق کردن ایده های مارکس رو داشتند، اما ...
اماشو می تونید توی مقاله های دیگه ایسم در پنج دقیقه، مثل سوسالیسم در پنج دقیقه، و کمونیسم در پنج دقیقه، مطالعه کنین.
برای تماشای ویدیوهای این مقالات می تونید از طریق لینک زیر وارد کانال یوتیوب بشید.
https://m.youtube.com/watch?v=w6U6zwmZlXQ&t=3s
برای حمایت از ما حتما سابسکرایب کنید و اگه از ویدیویی خوشتون اومد، برای دوستانتون هم بفرستید.
سپاس