در چند سال اخیر، دکه های روزنامه فروشی تغییرات زیادی کرده اند. روزنامه ها کمتر خوانده می شوند و شکل و شمایل مجلات دچار تحولی محسوس شده اند. انگار کم کم نشریات مختلف دارند به تغییر فاز مطالعاتی خوانندگانشان عکس العمل نشان می دهند وگرنه محکوم به نابودی اند. مجلات با آنکه با تورمی عجیب موازی سایر اقشار، دست و پنجه نرم می کنند که همواره مشخص نیست که بودجه شان به شماره بعد برسد اما در این بازار آشفته ،برخی خیال های بزرگی در سرمی پرورند.
وزن دنیا یکی از آن مجلاتی ست که با کیفیتی مطلوب ، محتوایی غیرجنجالی را در بستری آشوب طلب دنبال می کند.برای دکه های جغرافیایی که هرروز پر از مانکن و تبلیغ و سوژه های زرد است دیدن نشریه ای وزین و پر از اندیشه های آهنگینِ جوان هیجان انگیز است.
اگر بخواهم درباره امسال از انبوه نشریات ریز و درشتی -که خیلی هم قد زیادی نکشیده اند- صحبتی کنم مجلاتی که تلاششان مستوجب سپاس است باید بگویم امسال در حوزه مجلات، سال وزن دنیاست.مجله ای که تخصصی و مستقل و آزاد به حوزه ی-رنجور- شعر فارسی می پردازد. حوزه ای که مدت هاست در اذهان عمومی دچار خاموشی یا حداکثر کم سویی شدیدی شده است. هرروز هزارها شعر متولد می شود بی آنکه کسی در شهر از آنها خبردار شود و اینجاست که جایگاه وزنِ دنیا مشخص می شود.
وزنِ دنیا قرار نیست شاعرمان کند، قرار است کمی بیشتر از همیشه به شعر توجه کنیم و اگر شاعری درونمان حضور دارد به وزنِ دنیایی ها نشانش دهیم. وزنِ دنیا هر بار یک پرونده ی جذاب در چنته اش دارد. در شماره ی دی ماه به سراغ 10 شعر برگزیده ی احمد شاملو رفته و صاحب نظران شعر ایران ازو روایتهای بشدت خواندنی نوشته اند. اما بخش مورد علاقه ی من در این شماره بجز لذت خوانش شعر از استانها بخصوص بوشهر و سیستان و بلوچستان و کرمانشاه ، مقاله ی خواندنی آقای مدیرمسئول؛پوریا سوری تحت عنوان گزارش اقلیت است. داستان سرگذشتی که از زمان نیما تا بحال برسر غزل در شعرمان افتاده است. از غزل سپانلو، "صداهست اما دهان نیست/مکان هست اما زمان نیست/و مستاصل از بوق یکریز گوشی/بجز موش در سیم های جهان نیست" تا پست مدرنیسم مهدی موسوی .
وزنِ دنیا تمام سعی خود را می کند تا با فاصله از اتفاقات روز، به مساله ی شعر بپردازد اتفاقی بس سخت تا بتواند آرامشی را به جان مخاطبش برساند.
وزنِ دنیا پر از شعرهای خوب و دست اولی ست که آرامش شگرفی را نصیب مخاطبانش می کند. اتفاقی که شعر را نه با فاصله ای زیاد از مخاطب عام که هم راستای عموم مردم پیش می برد. اینست که وزنِ دنیا را نه تنها برای شاعران و اهالی شعر و ادبیات که برای همه ی مردم خواندنی و پراز لذت می کند.
لذتی از تنفس در فضایی با فاصله از تشنج سیاسی و اقتصادی.