ویرگول
ورودثبت نام
hmdjh
hmdjh
خواندن ۶ دقیقه·۳ سال پیش

جادوی ذهن یک ایتالیایی مذهبی|نگاهی بر اثر شورانگیز- la passione - رومئو کاستلوچی

در سال 2016 رومئو کاستلوچی به همراه کنت ناگانو اثری را روی صحنه بردند که جان دیگری به این اثر درخشان داد.
در سال 2016 رومئو کاستلوچی به همراه کنت ناگانو اثری را روی صحنه بردند که جان دیگری به این اثر درخشان داد.

پاسیون(رنج نامه)سنت ماتیو اثر یوهان سباستین باخ ؛ موسیقی عظیم باخ بزرگ را همچون ققنوسی پررمز و راز مجدداً از آتش گذر زمان برون آورد.


در دورانی که روایت موسیقایی ازانجیل بسیار کمرنگ شده بود ودوره رونق آثار ارکسترال وظرائف کنسرتوها بود، موسیقی باخ از آن روز تاکنون بی وقفه ومستمر درحال اوجگیری بوده است. موسیقی که متاثر از نبوغ،شناخت مافوق تصور ازظرائف هندسی وهارمونیک موسیقی وتنوعی حیرت انگیز در آثار باخ شده است. این اثر درخشان در واقع یک سخنرانی از فصل 26 و 27 انجیل لوتر است که به عنوان یکی از بزرگترین شاهکارهای موسیقی مقدس باروک شناخته می شود.
در پرده ی یهودا یک جمجمه ی انسان جایگزین مجسمه ژولیوس سزار می شود.
در پرده ی یهودا یک جمجمه ی انسان جایگزین مجسمه ژولیوس سزار می شود.

در سال 2016 رومئو کاستلوچی( هنرمند ایتالیایی ) به همراه کنت ناگانو(رهبر ارکستر مونترال) اثری را روی صحنه بردند که جان دیگری به این اثر درخشان داد. چرا که خطوط نمایشی کاستلوچی جدای از فضای شنیداری و آوایی این موسیقی ، برتری ادبیات را به چالش می کشد.

پاسیون کاستلوچی تلفیق غریبی از اپرا، تئاتر و پرفورمنس است. شامل 18 پرده ی متمادی به اسامی: بی تحرکی، آمونیوم، یهودا، عشای ربانی، شورا، عید پاک، تنهایی، کوه زیتون، بوسه، معبد، قیمت خون، تاج گذاری، میخ ها، مصلوب، مرموز 22، قبر، رسول، اراده است که در زمان اجرای اپرای سنت ماتیو در هر بخش یک شی،فعالیت یا شخصیت در حدفاصل مخاطبین حاضر در سالن و گروه موسیقی به نمایش گذاشته می شود. نمایش به شکل دو بعدی برای حضار به اجرا در می آید. از اشیای کوچکی چون مجسمه ی ژولیوس سزار در قسمت بی تحرکی و جمجمه ی انسان در قسمت یهودا و جام شراب در قسمت عیدپاک گرفته تا حجم بزرگی چون یک اتوبوس توریستی در قسمت شورا که از سمت راست وارد و از سمت چپ خارج می شود.

ساختار نمایشی این اجرای سه ساعته به طرز شگفت آوری مجذوب کننده و کنجکاوی برانگیز است. پاسیون کاستلوچی در هرپرده بیشتر مخاطبش را با شگفتی روبرو می کند که انتظار هرچیزی را روی صحنه از آن می کشد که به طور معمول در نمایش کاستلوچی یک هنر بصری پیچیده ی سرشار از دیدن است.

وی زبانی را توسعه داده است که به همان روشی که موسیقی، مجسمه سازی ، نقاشی و معماری قابل درک است او در فرمتی تلفیقی همه را برای خود برمی دارد و فرمی جدید به آن می دهد. در اثر پاسیون هم علم حضوری فعال دارد مانند قسمت سیزدهم که به یک میز آزمایشگاهی و دو پرسنل در حال آزمایشش پرداخت می کند و هم نمایش که درپرده ی مصلوب از پسر نه ساله تا پیرزن 84 ساله به میله ای آویزان و نقش مسیح را اجرا می کنند.


هنر رومئو کاستلوچی با کششی که در ایجاد تصاویری که در ظاهر ارتباطی ندارند و در محیط سیالی چون خطوط موازی از هم با فاصله ایستاده اند در ناخوداگاه مخاطبش هم را قطع می کنند و قلب غفلت نگاه را سوراخ و از آن عبور می کند.

از نظر او نمایش فرصتی است برای اندیشیدن، دیدن، آگاهی یافتن به معنای عمیق تماشاکردن و مواجهه مستقیم با مشکلاتی که تصاویر رایج امروزی را نیز زیر سوال ببرد.

ترکیب افتراق آمیز و غریب کاستلوچی، سیم های خاردار ماشین لباسشویی و ارکستر هامبورگ در فضایی سفید
ترکیب افتراق آمیز و غریب کاستلوچی، سیم های خاردار ماشین لباسشویی و ارکستر هامبورگ در فضایی سفید

مخاطب در پاسیون اخلال عجیبی را تجربه می کند بعد از پرشدن یک جام شراب با خونی که از گوسفندی روی صحنه روبرو می شود تشک کشتی ای را می بیند که در فضای تمام سفید دو کشتی گیر رودرروی اپرای جادویی باخ هم را زمین می زنند و چهار دقیقه ی تمام با هم کشتی می گیرند و بعد درخت بزرگی از زیتون وارد این فضا می شود ،آیا می شود جز جادوی ذهن کاستلوچی اسم دیگری به این اتفاق داد.

اسامی انتخابی برای قسمت ها ترکیبی از سنت، سیاست ، مذهب و تاریخ است. او با انتخاب هوشمندانه ی اسامی ترکیبی نامانوس از نمادها می سازد که بعد از روزها از تماشای تصاویر متعددش مخاطب همواره در مسیر تحلیل شان متمایل است.

دین هرگز از نمایش كاستلوچی دور نیست. در حالی که این هنرمند ایتالیایی برای اولین بار با یک اثر مقدس ،به شکلی مقدس مقابله می کند ، با کمال تعجب به تصاویر مسیحی متوسل نمی شود بلکه درعوض تصویری واقعی از خرده ریزهای مذهبی متعارف و منسوخ ارائه می دهد ، معادل سازی های معاصر بیشترین عناصر نمادی را که در یک روحیه ماتریالیستی مورد بازبینی قرار گرفته اند ، تکان می دهد اما خالی از معنویت نیست یک بره که خون خود را بر روی یک جام مقدس فواره وار خالی می کند ، تاج خارها از سیم خاردار تراشیده شده است ، یک پارچه پزشکی رنگی نشان دهنده کفن است ، صلیب مقدس از لوله های پزشکی تشکیل می شود که با یک ماده شیمیایی قرمز وریدی آبیاری شده است. عیسی چهره جمعیت عادی و متکثر را به خود می گیرد. زن و مرد ، پیر یا جوان ، سفید یا سیاه ، همه با شلوار جین ، هر کدام به نوبه خود از یک میله ثابت آویزان هستند تا مصلوب شدن را تقلید کنند.

کنت ناگانو ، رهبر ارکستر فیلارمونیک ، تفسیری صاف و گرم از کارهای باخ را ارائه می دهد ، که بطور عمیقی در آن آرامش درخشان و یک شخصیت مراقبه ای برجسته زندگی می کند. گروه های کر و ظریف و متبلور در یک راستا حرکت می کنند. ایان بوستریج از رنگ و فرافکنی مناسبی برای تفسیر نقش خود به عنوان بشارت دهنده برخوردار است و برای جبران مشکلات در اوج های متشنج و حتی فریاد زده ، از یک حس قوی بیان دراماتیک استفاده می کند.

کاستلوچی که غالباً بحث برانگیز است ، شور را به صحنه نمی آورد بلکه احضاری از آن را ایجاد می کند ، رادیکال ، دور ، انعکاسی ، گاهی خشک ، معمایی. این توانایی انسان را برای ساختن و تخریب ، اعتقاد به پیشرفت علم به عنوان وسیله ای سرگرم کننده و ترسناک برای درک ناتوانی و فراتر رفتن از شرایط خود ، کشف می کند. در رابطه ای که هر دو منفعل و تنها چرخه ای از زمان است و از طریق جانشینی تابلوهای زنده ، بر روی لاشه یک اتوبوس توریستی آسیب دیده رژه می رود ، کنده یک درخت غول پیکر از شاخه ها و برگ های آن برداشته می شود ، یک سنگ یکتایی به دو قسمت تقسیم می شود ، یک زن عابد در پایان ، یک کشتی گیر روی تشک تاتامی ، تکنیسین هادر پایان ، یک مرد بالغ با ریش کامل که پس از یک حادثه کاری از داشتن پا محروم شده و به کندی و بی پروتز بر روی زانوهای خود راه می رود. این شور است که کار می کند . تجربه ها ، انسان و ارتباط آن با عناصر است که حرکت می کند و با ویژگی های مبهمش در انتهای اثر با ماسکی تمام آزارها ، دردها و ویرانی های انسان را فریاد می زند و پایان می یابد.

پاسیون کاستلوچی عقل و قلب را همسو و یکدل درگیر می کند و شور و اشتیاق را همزمان با غمی تاریخی به مخاطبش منتقل می کند. پاسیون کاستلوچی اثری ست که می شود آن را بارها و بارها دید و هربار دوباره از دیدنش به وجد آمد.


  • La Passione
    صاحب اثر: Romeo Castellucci
    سال نمایش:2016 هامبورگ-آلمان
نقدهنریتئاتررومئو کاستلوچیهنرمعاصرتئاتر مدرن
هآمدجهان پناه|دانش آموخته مطالعات فرهنگی و رسانه|منتقد،عکاس،نویسنده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید