hmdjh
hmdjh
خواندن ۵ دقیقه·۵ سال پیش

هنرمندی که همیشه بی گدار به آب می زد|نگاهی به زندگی اولای آرتیست آلمانی

"اولای(اسم واقعی اش فرانک اُوِه لیزیپن بود،اما هیچ وقت از آن استفاده نمی کرد)32،31 ساله، قدبلند و لاغر بود و موهای بلند و لختش را با چاپستیک(چوب های مخصوص غذاخوری نژاد زرد) می بست، موضوعی که فورا توجهم را جلب کرد، چون من هم دقیقا همین کار را می کردم.اما موضوع جالب تر این بود که دو نیمه ی صورتش باهم فرق داشتند.نیمه ی چپ صورتش را تراشیده بود،پودر زده بود،ابرویش را برداشته بود و روی لبش ماتیک ملایمی زده بود،نیمه ی راستش نتراشیده و کمی چرب بود،ابرویش دست نخورده بود و آرایش هم نداشت. آدم از هر نیم رخ صورتش برداشت کاملا متفاوتی می کرد. یکطرف مردانه ،طرف دیگر زنانه بود.من نگاه خیره ای به او انداختم. تا بحال کسی شبیه به او ندیده بودم."

و این شروع آشنایی مارینا آبراموویچ(مادربزرگ پرفورمنس جهان) با اولای بود.

اولای هنرمند زاده ی آلمان از سال های 1960 در آمستردام زندگی می کرد و کارش عکاسی بود. او معمولا با دوربین پولاروید و اغلب از خودش عکس می گرفت. برای خودنگاره ها نیمه ی زنانه ی صورتش را آرایش غلیظ می کرد و از نیمه ی مردانه اش عکس نمی گرفت. اولای به عنوان یک هنرمند جوان پیشگام در عکاسی فوری و تصویربرداری فوری بود. از سال 1970 ، او به عنوان مشاورPolaroid کار کرد ، که دسترسی نامحدودی به دوربین ها ، فیلم ها و سایر مواد داشت. در طی پنج سال بعدش او به عکاسی با محتوای هویت ،خودشناسی و جریانهای اقلیتهای جنسیتی علاقمند شد و موضوع هویت را تا آخر عمرش هم موضوع کارهایش بود.

Relation in Time-1977
Relation in Time-1977

اولای هنرمند ریسک پذیری بود که در یک قالب مشخص قرار نمی گرفت و عکسهایش هم طبیعت عکاسی را بهم میزد. عکاسی سوبژکتیو بود که پرفورمنس در ایجاد عکسهایش نقشی جدی داشت به عنوان نمونه در مجموعه ی گزینه ی آخر،او تنش را خون می انداخت و از خودش عکس پولاروید می گرفت. مضمون کارش ازین قرار بود که ابتدا کلماتی قصار را روی بازویش خالکوبی می کرد سپس آن قسمت را با چاقو می برید و عکاسی می کرد. یا عکسی دیگر ازین مجموعه،نوک انگشتانش را با کاتر می برید و کاشی های سفید دستشویی را با خونش رنگ می کرد. این اشتراک علاقه به استفاده از بدن در تصاویرش و هنر اجرایی مارینا ابراموویچ باعث نزدیکی و پیوند آن دو شد. اولای بعد از آشناشدن با مارینا ابراموویچ برای مدت 12 سال با او به پرفورمنس(هنر اجرایی) پرداخت.

Abramović & Ulay
Abramović & Ulay

مارینا ازین آشنایی اینطور یاد می کند: بعضی زوج ها وقتی باهم می روند زیر یک سقف، کاسه و بشقاب می خرند اما من و اولای تنها در فکر خلق هنر بودیم.در کارهای ما دو نفر نقاط مشترک زیادی پیدا می شد:تنهایی،درد،عبور از حدود و مرزها!

point of contact/Rest energy-1976,1980
point of contact/Rest energy-1976,1980

در این دوازده سال مشترک با مارینا، بیش از بیست اجرای کاملا مختلف در فضاهای متفاوت روحی ،جسمی، مکانی،توانستند هنرپرفورمنس و هنر بدن را به تثبیت برسانند.هنری که بدن هنرمند نقش اصلی را در فضای پیرامونی بازی می کند و همه چیز روبروی جلوی چشمان مخاطب واقعی است.. هنری که دربرابر نقاشی و دیگر هنرهای تجسمی قرار می گرفت و در آن واحد تاثیرگذاری بالایی را بر مخاطب میگذاشت و که بارها و بارها دیده نشده بود و با استمرارمارینا و یاری اولای بالاخره به عنوان هنر در جوامع هنری پذیرفته گردید.

از اولین اجرای عجیب و غریب اما ساده ی مشترکشان با عنوان "دوسر بدن"- که اولای و مارینا با بدنهایی لخت با سرعتی بالا بهم برخورد می کردند- گرفته تا اجرای احساسی آخرشان- که از دوسوی دیوار چین بعد از سه ماه پیاده روی بهم رسیدند و باهم وداعی تلخ کردند وداعی که قرار بود درخواست ازدواج اولای از مارینا باشد اما با اتفاقاتی این موضوع به جدایی رسید- وجه اشتراکشان خلاقیت و خطرپذیری بالای هر اجرا که نیازمند آمادگی های بالا و غیرطبیعی جسمی و ذهنی بود می شود نام برد.

بعد از جدایی اولای از مارینا، اولای کم کار تر و منزوی تر شد. اولای دوباره به سراغ عکاسی رفت و کمتر به پرفورمنس روی خوش نشان داد.گویی او حالا از هرآنچه در این دوازده سال بر او گذشته می خواهد فاصله بگیرد و دوباره به گذشته ترش بازگردد اما عکس های او حالا بیشتر قابهاش بسته و به جزییات دلبسته تر شده بود.

او حالا بیشتر به برگزاری کارگاه های آموزش هنر و عکاسی و سخنرانی می پرداخت در حالیکه مارینا بیشتر پرفورمنس های جنجالی تر اجرا می کرد.

 The Artist is Present-2009
The Artist is Present-2009

اولای دراین سالها کمتر دیده شد و در اذهان عمومی حضور کمرنگی داشت اما برعکس او مارینا مشهور و پرکارتر شد تا سال 2009 و اجرای جنجالی "هنرمندحاضر است" که مارینا از اولای برای تماشای اجرا دعوت کرد. دعوتی که مارینا در کتاب خاطراتش از آن اینگونه یاد می کند:فکر نمی کردم دعوتم را قبول کند و حتی بیاید روبروی من بنشیند.و مارینا در این اجرا برای تنها بار دست طرف روبروییش را می گیرد و اشک های مارینا و صورت اولای که دارد خنده ی تلخی می کند و در محور افقی حرکت می دهد تصاویر بیادماندنی ای ازین زوج بجای گذاشت.

a skeleton at the closet -2015
a skeleton at the closet -2015

در اوت 2010 اولای متوجه سرطان غدد لنفاوی اش می شود و در مرکز درمانی دانشگاهی در اسلوونی به درمانش ادامه میدهد. مارینا جزو اولین افرادی ست که ازین جریان اطلاع پیدا می کند و بارها و بارها در این بین باهم در ارتباط بوده اند. در سال2013 مستندی تحت عنوان پروژه سرطان :از نوامبر تا نوامبر از زندگی اولای و مراحل درمانش ساخته می شود که بخش عمده ای از آن هم به دوران دوازده ساله ی با مارینا را شامل شده بود دوازده سالی که گویی به تمام زندگی او سایه افکنده و مارینا زندگی او را همواره پوشش داده بود. در سال 2014 مراحل درمان اولای تکمیل و به شکل درمان یافته از بیمارستان ترخیص می شود. اولای در تمام این سالها به فکر آشنایی زدایی از هر آنچه بود داشت و با بدنش به گونه ای متفاوت از مارینا برخوردی هنرمندانه کرد. در سال 2015 پرفورمنسی در موزه استژیک هلند به اجرا میرساند تحت عنوان "اسکلتی در کابینت" سنجشی است برای چالشی با درجه حرارت و ثبت عکس،میانه ای غیرمتداول بین عکاسی و پرفورمنس. این موضوع با دغدغه ی فعلی اش مبارزه با سرطان ،اجرایش را تاثیرگذار و ماندگار کرد. اما گویی سرطان قصد نداشت دست از سر او بردارد و بعد از مدتی دوباره اولای به بیمارستان بازگشت.

فرانک اوه لیزیپن عکاس، پیشگام در هنرهای نمایشی؛پرفورمنس، هنربدن روز دوشنبه 12 اسفند(2 مارس2020) در 76 سالگی در موسسه توانبخشی دانشگاه لیوبلیانای اسلوونی پس دوره ی طولانی درمان سرطان غدد لنفاوی در گذشت. او همواره حرکات و ارتباطات عجیب ،متضاد و متناقض با هنجارها و حتی خودش انجام می داد که نمی شدبه راحتی او را شناخت.

Opening 62nd International Filmfestival Berlin.Ulay and Marina Abramović
Opening 62nd International Filmfestival Berlin.Ulay and Marina Abramović

مارینا ابراموویچ درباره ی او چنین گفته بود: برای درک اولای زمان زیادی لازم است، شاید یک عمر!


performance artهنراجراییاولایمارینا ابرامویچهنر
هآمدجهان پناه|دانش آموخته مطالعات فرهنگی و رسانه|منتقد،عکاس،نویسنده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید