نوشتن مثل دو تا قرص میمونه برام که هر روز باید اول صبح و آخر شب بخورم.
یه کمپین درونی و صورت به صورت راه انداختم و از همکارام خواهش کردم ایرادهام رو بگن.
یک نفر خوب من رو تحلیل کرد. گفت تیپ شخصیتی درون گرا داری.
واقعیت اینه که هیجان برون گرایی زیادی هم دارم منتهی تا حالا نمیدونستم چطور بروز بدم.
گفتم شاید ویرگول جای خوبی باشه برای این کار.
یادش بخیر تو پرشین بلاگ واقعا خانههایی داشتیم که توشون زندگی میکردیم. اما این خونهها رو کمتر تو ویرگول تجربه کردم. شاید به خاطر اینه که رنگ و بوی پول گرفت به خودش. مثل تجربهای که تو دیوار داشتیم و اونجا از وقتی پولی شد رنگ و خاطرههاش به فنا رفت.
در تلاشم یه جای دیگه درست کنم که رنگ و بوی خاطره انگیزی داشته باشه. اما نه در ایران و نه به زبان فارسی. چون هدفم جهانیه و شاید هدف فقط من نباشه. شاید هدف خیلیهای دیگه باشه که بخوان جایی داشته باشن و بی واسطه با کارفرماها ارتباط داشته باشن. فکرش رو بکنید ویکی پدیا پولی بود، یا اینستاگرام، یا نرمافزارهای متن باز مثل لینوکس و ...
دنیای عجیبی میشد! اما من میخوام یه دنیای ساده بسازیم. دنیایی که در اون هدف کار راه انداختن باشه. کنارش پول هم در بیاریم. اما هر کس اومد تو اون سایت به خصوص احساس راحتی بکنه از اینکه تحریم نیست. از اینکه زحمتش هدر نمیره. از اینکه اگر کسی بهش نارو بزنه میتونه به جوری فریاد بزنه که صداش رو همه بشنون. جایی که همه چیز شفاف باشه.
میدونم یه خورده گنگه صحبتهام. درخواست میکنم که به کمکم بیاید تا این دنیا رو بسازیم. هر جور که میتونید. با کامنتهاتون.