ایده ها را هرگونه جمع بندی و نتیجه گیری یا تعمیم که بر پایه علم، آگاهی عمومی، مبانی فلسفی و پیش فرض های عرفی باشد، تعبیر می کنند.
علاوه بر این، در تعاریف، ایده ها را به گونه ای دسته بندی و تعبیر می کنند که این ویژگی ها را در بر داشته باشند:
– خلاق باشند.
– نوآورانه باشند.
– مبتنی بر حل مساله باشند.
همچنین در بررسی ادبیات ایده پردازی با این درس ها نیز روبرو می شویم:
– ایده پردازی، پیوند دقیقی با تفکر انتقادی دارد.
– ایده پردازی بر نوعی خلاقیت و یا تفکر خلاق مبتنی است.
– ایده پردازی باید خواه ناخواه همراه با نوعی مهارت ها و توان مندی هایی باشد که از جمله آن ها توانایی و مهارت بارش مغزی است.
برای آشنایی بیشتر با مبانی مفهومی و نظری ایده و نیز چگونگی طراحی یک ایده، خوب است که با تفکر انتقادی و تفکر خلاق بیشتر آشنا شویم.
به تفکری انتقادی می گوییم که براساس سنجش و ارزیابی دقیق از اتفاقات و مشاهدات پیش رود و با در نظر گرفتن همه عوامل مربوط و شیوه درست منطقی به نتایجی برسیم که قابل لمس هستند و ممکن است که افراد زیادی بتوانند به همان نتایج برسند. براساس تفکر انتقادی اطلاعات ما به وسیله مشاهده، تجربه، دلایل و ارتباط با دیگران به دست می آید. اطلاعاتی را نیز که به دست آوردیم براساس ملاک های صحیح و درست و به دقت و همچنین براساس سندهای معتبر، روشن و بدون هیچ ابهام، بی طرفانه و منصفانه ارزیابی و قضاوت می شود.
– باید بتوانیم افکار و دیدگاه هایمان را دسته بندی کنیم و آن ها را بر اساس موضوعات مختلف طبقه بندی کنیم. این یکی از اجزای مهم تفکر انتقادی است. – برای ادعاهایمان، مثلا برای این که درستی حدس و پاسخ خود را برای یک رویداد مشخص کنیم، باید دلیل داشته باشیم. – باید بتوانیم کلمات و تعبیرهای خود را در مورد هر موضوع و رویداد درست انتخاب کنیم و برای آن دلیل روشنی داشته باشیم و همین طور بتوانیم آنها را ارزیابی کنیم. – دلایل خود را از طریق جمع آوری اطلاعات به دست آورده باشیم. – بتوانیم، با استفاده از اطلاعاتی که در دسترس داریم، حدس ها و تحلیل خود در مورد یک موضوع، مساله یا رویداد را ارزیابی کنیم و بالاخره به جمع بندی و نتیجه گیری برسیم و قضاوتی به جا از موضع یا مساله و پدیده داشته باشیم. البته باید توجه کنیم که تفکر انتقادی، لزوما باعث نمی شود که به حقیقت یا نتیجه گیری درست و صحیح دست پیدا کنیم. هیچ کس در هیچ کجا نمی تواند مجموعه ای کامل از اطلاعات را در یک مجموعه جمع آوری کند. خیلی از اطلاعات وجود دارد و ممکن است کشف نشده باقی مانده باشند. جهت گیری هر کسی می تواند مانعی برای جمع آوری و ارزیابی درست اطلاعات شود.
– چه هدفی را دنبال می کنیم؟ – آیا می خواهیم نتیجه گیری کنیم؟ – چرا فکر می کنیم که درست می گوییم یا حق با ماست؟ – منبع اطلاعاتی ما چیست؟ – چه نوع اطلاعات و فرضیه هایی باعث نتیجه گیری ما می شود؟ – اگر اشتباه کنیم چه اتفاقی می افتد؟ – آیا می توانیم دو منبع نام ببریم که با دلایل ما مخالف بوده و دلیل آن را نیز ذکر کنیم؟ – چگونه به این نتیجه رسیدیم که چیزی را که می گوییم درست است و حقیقت دارد؟ – آیا برای ان چیزی که می گوییم،می توانیم دلیل دیگری نیز بیاوریم؟
به تفکری خلاق می گوییم که ابتکار و کشف و نوآ وری در آن وجود دارد. یعنی با این تفکر می توانیم این ویژگی ها را انجام دهیم. خلاقیت یا خلق کردن یا به وجود آوردن به نوعی فرآیند ذهنی است که مسئولیت تولید ایده ها و مفاهیم جدید و یا ارتباط بین این ایده ها و مفاهیم را به عهده دارد. از نظر علمی به وجود آمدن تفکر خلاق بیشتر به اصالت تناسب موضوع اشاره دارد. حالا به بیان امروزی تر: “خلاقیت بیشتر به معنی به وجود آوردن ایده ها و چیزهای نو و یا ابتکار در موضوع های هنری که متخصصان به عنوان یک ورزش علمی، هنری یا اجتماعی و فن آوری پذیرای آن هستند”.
افرادی که اهل تفکر خلاق هستند دارای وِیژگی هایی از قبیل:
– انگیزه برای پیشرفت بیشتر
– کنجکاوی فراوان
– علاقه زیاد به نظم و ترتیب
– قدرت گفتن اینکه من هم هستم و همچنین داشتن اعتماد به نفس
– شخصیت غیر معمول
– پشتکار زیاد
– استقلال
– دارای طرز تفکر انتقادی
– دارای انگیزه های بالا و دانش زیاد
– سرشار از اشتیاق و احساس
– زیبا پسند، اشتیاق فراوان به مسائل اجتماعی دارای قدرت تأثیر گذاری بر دیگر مردم برای اینکه بتوان به یک تفکر خلاق دست یافت:
– هدف و انگیزه را مشخص و تشخیص بدهیم.
– مهارت های پایه را ایجاد کرده و به دست آوریم.
– تشویق شدن برای به دست آوردن دانش مربوط به حوزه های مشخص و تخصصی
– برانگیختن و تشویق روحیه کنجکاوی و کشف کردن
– به وجود آوردن انگیزه به خصوص انگیزه های درونی
– تشویق و تقویت نمودن اعتماد به نفس
– دقت و اصرار داشتن در سبقت از دیگران و ارائه توانایی های خود
– بالا بردن سطح باورها و عقاید خود درباره خلاقیت
– ارائه فرصت هایی برای انتخاب و کشف کردن
– گسترش دادن و بهتر کردن توانایی های خود. (مانند: مدیریت؛ مثلاً مدیریت خود) آموزش دادن فنون و راه هایی برای آسان کردن عملکردهای خلاقانه
– به وجود آوردن تعادل
به عنوان مثال، ما در کلان شهر تهران با مسائل مختلفی روبرو هستیم. محیط زیست، ترافیک، خدمات شهری و مسائلی از این قبیل. حالا می خواهیم که ایده ای را در یکی از این حوزه ها طراحی کنیم. با در نظر گرفتن آنچه که در مورد شهر تهران و آن حوزه خاص می دانیم و با رعایت آنچه در مورد تفکر انتقادی و خلاق می دانیم، به عنوان مثال می خواهیم در مورد مسائل زیست محیطی، ایده ای را طراحی کنیم. برای این کار سعی می کنیم که این مراحل کلی را طی نمائیم:
1. اطلاعات لازم در مورد وضعیت آن حوزه را جمع آوری کنیم.
2. اطلاعات مان را دسته بندی کنیم.
3. تحلیلی در مورد آن اطلاعات ارائه کنیم.
4. سعی کنیم که این اطلاعات و تحلیل ها را به گونه تازه و نوآورانه یا جدیدی ببینیم. طوری که قبلا کمتر به این شکل تحلیل شده باشد.
5. انتخاب های موجود شهر برای مدیریت این مساله را در نظر بگیریم.
6. فرضیه ها و حدس هایی را در مورد راه حل های احتمالی و مناسب آن مساله در نظر بگیریم.