مطمئن نیستم این کشور چیزِ دندانگیری به ماها داده باشد. خب بله، ما همه با آهنگهای میهنپرستانه به وجد میآییم و هنوز خیلیهایمان خیال میکنیم برترین و باهوشترین و بیمانندترین آدمهای کرۀ خاکی هستیم. ولی خب، این «ما» همینیست که کف خیابانها رانندگی میکند و راه میرود و فحش میدهد و کلاهبرداری میکند.
میخواهم از نسلِ دهۀ ۳۰ و ۴۰ قدردانی کنم. آنها حقِ بزرگی گردنِ ما دارند.
آنها نسلِ پرمدعا و زخم و زیلیِ دهۀ پنجاه را در خانههای تکطبقهشان با شدیدترین خرافات پرورش دادند. بعد هم جنگ راه انداختند و نسلِ مسؤولیتناپذیر و روحخراشیدۀ دهۀ شصت را تحویل جامعه دادند.
چون پرورشیافتۀ نانِ خوب و روغنِ خوب بودند همینطور آدم زیاد کردند. مأمنها را کوبیدند و آپارتمان درست کردند. بله، آنها خانههایمان را از ما گرفتند. حالا نوبتِ نوه و نتیجههاست. و چه عیبی دارد؟ بگذار رفتاری کاملاً متفاوت پیش گرفت. برابرِ نسلِ پرعقدۀ گذشته، نسلِ بیادب و ننر ۷۰ و ۸۰ و ۹۰ را بار آوردند. چی از این بهتر؟
حالا همه میتوانیم همدیگر را بخوریم. و مدیوناید اگر فکر کنید الان مشغولِ این کار نیستیم.
این نسل حالاحالاها اثرگذار است؛ تاوقتی که برجاست و برمسند است. تا دلتان بخواهد زایش و پرورش داشته: پرورشِ عقده، پرورشِ کینه، پرورشِ اشتباه، پرورشِ اسانس، پرورشِ میوۀ تقلبی و کودِ شیمیایی، پرورشِ سد، پرورش بیآبی، پرورشِ بیمسوولیتی، زایش دادگاههای بیشتر و نظارتگاههای بیشتر و چه و چه و چه.
نه، این نسل، نسلِ پرقوّتیست رفیق. اگر امروز دست نجنبانیم، فردا یکی هم پیدا میشود و همین حرفها را دربارۀ نسلِ ما میزند. تا اینجا همهچیز را مدیونِ نسلِ ۳۰ و ۴۰ بودیم، اما بعد از این، همهاش را باید تنهایی گردن بگیریم.
بله، تاریخ انتقامگیر است.