سالهاست که یکی از مهمترین فعالیتهایِ مراکزِ فرهنگی ارائه سیرِ مطالعاتیست. با آن مفاخره میکنند و برایش کتاب و جزوه منتشر میکنند. اما واقعاً سیرِ مطالعاتی چیست؟
در معنایِ مرسوم، سیرِ مطالعاتی فرمولی فرمایشی برایِ هدایت کردنِ اجباریِ مردم است برایِ بذرِ هدایت پاشیدن به ضمیرِ دانشجوهای هجده ساله. سیرِ مطالعاتی برآمده از اندیشهٔ «ما خوبیم و بقیه گمراهاند» است. تدوینکنندگانِ سیرِ مطالعاتی میکوشند ذهنِ مخاطبانِ خود را با مفروضات، ایدهها، دیدگاهها و نتایجی که خودشان گرفتهاند پر کنند.
مرحوم علیِ صفاییِ حائری عقیده دارد: «ما پیش از آنکه تشنه شده باشیم، نوشیدهایم و پیش از آنکه به اشتها آمده باشیم و با سؤالها گلاویز شده باشیم، خود را تلنبار کردهایم و پیش از آنکه به معناها دست یافته باشیم، به کلمهها رسیدهایم و این است که باد کردهایم و با آنکه زیاد داریم، مریض و بیرمق هستیم و به امتلای ذهنی و پرخوری دچار شدهایم. اسفناک اینکه این بیماری و این پرخوری همهگیر شده و اسفناکتر اینکه این بیماری در ابتدا به عنوان یک افتخار و نشانۀ سلامتی و روشنفکری هم قلمداد میگردد اما رفته رفته سنگینی و خستگی و ضعف ذهنی را به دنبال میآورد و روشنفکرِ تلنبارشده را به بنبست میرساند. اینها با اینکه خیلی دارند فقیرند، چون پیش از سؤال به جوابها رسیدهاند و پیش از عطش به آب. دوای اینها همان سؤالهای بنیادی است که بتواند به تفکرات آنها سازمان بدهد تا بتوانند با تفکرات سازمانگرفته به مطالعاتِ خویش سر و سامانی بدهند و آن را هضم کنند و شیرهکشی نمایند.»
با تمسک به این فراز میتوان بهراحتی زیرآبِ همهٔ سیرهایِ مطالعاتی را زد. مرحوم عین.صاد میگوید: «هیچچیز بیحاصلتر از این مطالعاتِ دستوری و کتاب خواندنهای پیشنهادى نیست که پیش از طرح سؤال و جوششِ پرسشها، گریبانگیرِ تازه راه افتادهها و نومسلمانهاى شعارزده میشود.»
این همه یعنی فرمایشگرانِ سیرِ مطالعاتی راه را بر جستجو، شک، تجربه، شکست، پیروزی و طلبِ علم میبندند. آنها میکوشند مخاطبانشان را پیش از آنکه برایِ یافتنِ حقیقت به تکاپو بیفتند، با کتابهایِ موردِ تأییدِ خود ساکت کنند. انگاری پستانکی در دهانِ کودکی میگذاری: نه شیر میخورد و تغذیه میکند نه گریه میکند. نه هزینهای برایِ فرمایندگانِ سیرِ مطالعاتی دارد نه بهزعمِ آنها گمراه میشود و سراغِ دیگر منابع میرود.
اسلام خواهانِ دینداریِ آگاهانه است. دینداریِ آگاهانه یعنی از کفرِ مطلق به اسلامِ پویا رسیده باشی. دینداریِ آگاهانه یعنی بهجایِ آنکه به شنیدههایت دربارهٔ آنها که بدند و گمراه اعتماد کنی، آنها را با عقلت بسنجی و بشناسی و این میسر نمیشود مگر با مطالعهٔ فعالانه؛ مطالعهای که موتورِ ذهن، عقل، دانش، شک و پرسشگری را به کار بیندازد.