یو ایکس رایتینگ چگونه به فرایند تجربه کاربر کمک میکند؟
دربارۀ تجربهنویسی حرف و سخن اندک است. بخشی از این اندک بودن به تازگی حرفۀ نویسندگی تجربه کاربر بازمیگردد.
پارچهنویسها به تاریخ پیوستند و آب از آب تکان نخورد. سرعتِ دگرگونی آنقدر بالاست که اگر یک هفته در خانه بمانیم ممکن است تغییرات زیادی را از دست بدهیم. هرقدر پدیدههای نوظهور بیشتر و متنوعتر میشوند، کرکرۀ کسبوکارهای قدیمی پایین کشیده میشود و عنوانهای جدید شغلی سربرمیآورند: نویسنده UX یا UX writer یکی از این عنوانها است.
نویسنده یو ایکس یا UX Writer کیست و چه میکند؟ اصلاً چنین شغلی از کجا پیدایش شد؟
در ۲۰۱۶ میلادی بسیاری از غولهای فناوری آگهیهای استخدام با مضمونی مشترک منتشر کردند: به UX Writer نیازمندیم. گوگل، آمازون، اوبر، پیپال، دراپباکس و… از جملۀ این کمپانیها بودند.
یک وجه مشترک در همۀ آنها وجود داشت: آنها در محصولشان با مخاطب حرف میزنند. و این مخاطب ممکن است هر کسی باشد؛ هرکسی با هر نوع از سواد، دانش، زبان، تفکر، ایدئولوژی و سلیقهای.
تا پیش از این مفهوم کپی رایتر حسابی جا افتاده بود. تبلیغنویس یا همان کپیرایتر توانسته بود خیلی پیشتر از شکلگیری دراپباکس و اوبر جایش را در بازار کار باز کند.
با ظهور فناوریهای نو، کپیرایتینگ در دفتر کمپانیهای فناورانه هم صاحب دفتر و دستک شد. اما نویسنده یو ایکس تا پیش از این، مثلِ بوکریدر در کتابخانۀ دیر سنتآگوستین بود: بلااستفاده.
با تغییر دنیا، شرکتها متوجه شدند نیازهای جدیدی دارند. نویسنده UX یکی از این نیازها است.
طراحان یوایکس (UX Designer) از مدتها پیش جایگاههای شغلی کمپانیهای فناورانه را تصاحب کرده بودند. اما آنها افرادی بصری بودند نه محتوایی. نرمنرم جای خالی کسی که بتواند درست و دقیق پیام صفحۀ طراحیشده را به کاربر منتقل کند حس شد.
یک کپیرایتر تلاش میکرد جذاب حرف بزند و با بهکارگیری بهترین کلمات، مشتریان را مفتون کند. اما صفحۀ پرداخت حقاشتراک در دراپباکس یا خرید محصول در آمازون ابداً جای مناسبی برای چربزبانی نیست.
کپیرایتینگ بر «متقاعدکردن» استوار بود و این نمیتوانست روشِ مناسبی در نرمافزار باشد، چون «شفافیت»، «صراحت» و «صداقت» بیش از هر چیز در آنجا اهمیت دارد.
بهعبارت دیگر نویسنده تجربه کاربری قلم میچرخاند تا مسیر تعیینشده توسط طراح UXرا برای کاربر هموارتر کند. هیچ چیز اضافه و دکوری نباید مانع از طی مسیر کاربر در سناریوی طراحیشده توسط طراح UX شود.
اینجاست که نویسنده UX میباید ذهن مشارکتجویش را به کار بیاندازد.
برخی از چیزهایی که این نویسنده باید بنویسند:
اهمیت کار UX Writer تا آنجا است که در کمپانیهای شناختهشده، درآمدی همسطح یک طراح UX دارد. بر اساس یک پیشبینی، موقعیت شغلی نویسنده یو ایکس میتواند درآمدی تا حدود ۱۰۰ هزار دلار در سال داشته باشد. این رقم در قیاس با درآمد میانگین کپیرایتر تقریباً دو برابر است.
تا اینجا تا حدودی متوجه شدید نویسنده UX کیست و چه کار میکند. اما شاید هنوز دربارۀ چند چیز ابهام وجود داشته باشد.
یک نویسندۀ چیرهدست میتواند منظومهای از کلمات را با لحنها و منظورهای مختلف ارائه کند. اگر کپیرایتینگ را معادل تبلیغنویسی بگیریم، پاسخِ پرسشِ بالا همچین چیزی است:
کپیرایتر باید بر شیوهها و زبانِ قانعکردن مسلط باشد. اما نویسنده UX فقط کلماتی را ارائه میکند که کاربر را در مسیرِ سناریوی نرمافزار یا وبسایت راهنمایی میکند. به بیان دیگر، نویسنده تجربه کاربری راه ارتباط کاربر با محصول دیجیتال شما را هموار میکند.
کارِ کپیرایتر اغلب پس از ارائه محصول یا حین ارائه محصول شروع میشود، اما کار نویسنده یو ایکس پیش از ارائه و در مرحلۀ طراحی و ساختن محصول دیجیتال آغاز میشود.
این کاملاً به میزان مهارت نویسنده برمیگردد. جهان کلمات بسیار گسترده و بیانتها است. شیوههای زبانی، روشهای انتقال مفهوم، دایرۀ کلمات و… تنوع بسیاری دارند.
هرقدر یک نویسنده بر اینها مسلطتر باشد، یقیناً قدرت بیشتری در بیان منظور به شیوههای مختلف خواهد داشت.
حتما داریم. اما اینکه موقعیت شغلی اختصاصی برای نویسنده UX وجود داشته باشد، (دستِ کم در این تاریخ) کمی بعید بهنظر میرسد.
تا امروز احتمالاً کپیرایترها، طراحان UX و مهندسان نرمافزار این کار را میکردند.
بخشی از مهارتهای کپیرایتر و UX Writer تقریباً یکساناند. اگر بخواهم دربارۀ نویسنده UX دقیقتر بگویم، شاید یادآوری این چند مورد بد نباشد:
برای مشورت دربارۀ خدمات نویسندگی تجربه کاربر میتوانید روی من حساب کنید. همچنین توصیه میکنم مطالب مجلۀ یوایکس رایتینگ را از دست ندهید.