توی اسنپ یه گزینه هست برای افرادی که ناشنوا یا کم شنوا هستند. من یه مدت ناشنوا بودم. یعنی این گزینه رو فعال کرده بودم و هر وقت ماشین میگرفتم، برای راننده پیام میرفت که مسافر شما مشکل شنوایی داره و سعی کنید تماس نگیرید و تنها پیام بدید بهشون.
با این حال رانندهها توجهی نمیکردند و تا اسنپ قبول میکردند زنگ میزدند
و میگفتن:
- اسنپ هستم
- ماشین گرفته بودید؟
- دارم میام !
خب مرد حسابی، بیا ... لازمه زنگ بزنی ؟ من دارم روی نقشه میبینم که میای
این شد که آهنگ پیشواز تلفنم رو هم یه چیزی گذاشتم که خیلی شیک و رسمی اعلام میکرد مشترک مورد نظر ناشنواست... لطفا پیام بدهید!
مشکل تا حدودی حل شد، فقط لازم بود وقتهایی که توی ماشین هستم ساکت باشم و یه وقت یادم نره با تلفن حرف بزنم.
اصلا چرا اینکار رو کردم؟
احتمالا شما براتون پیش نیومده که سوار اسنپ بشید و راننده براتون یه دفتر از مثنوی معنوی رو تا رسیدن به مقصد شرح بده. برای من شده، خیلی هم شده.
البته چندباری که سرحوصله بودم، راننده رو بردم زیر بمباران اطلاعاتی، یه دفعه وقتی داشتم پیاده میشدم، راننده گفت: «استاد خیلی استفاده بردیم، من میتونم شماره شما رو داشته باشم؟»
همه چیز خوب بود، تا اینکه یه شب .قتی داشتم سوار ماشین میشدم، راننده در حالی که داشت دستهاش رو تکون میداد و به سمعک توی گوشش اشاره میکرد، گفت:«من خودم هم کم شنوا هستم»
دنیا رو سرم خراب شد، مسیر طولانیای رو باید میرفتیم، از زبان اشاره هم یه سلام و خداحافظ رو بلد بودم !
راننده هم که فکر میکرد یکی مثل خودش پیدا کرده، خیلی تلاش داشت که ارتباط برقرار کنه با من؛ توی همین حین و بین بودم که تلفنم زنگ خورد.
دوستی بود که هیچ وقت توی زمان درستی زنگ نمیزد، همیشه منتظر بود تا توی شرایط وخیم و پیچیدهای باشی و بهت زنگ بزنه. وقتی هم تلفن رو جواب میدادی کمتر پیش میاومد زیر نیمساعت مکالمه رو تموم کنه.
اما اینبار خیلی خوشحال شدم از تماسش، با دل و جان تلفن رو جواب دادم؛ اونطور که توی تابستون، بطری آب معنی رو سر میکشی، یا وقتی اوضاعت خرابه و رسیدی به خونه و با شتاب به دستشویی وارد میشی...
تلفن رو جواب دادم
راننده به مقصد رسید
برای مهمانی فردا شب خرید کردم
ماشین گرفتم به سمت خونه
وقتی داشتم لنگههای جوراب رو از پاهام در میآوردم بود که بلاخره تونستم مکالمه رو تموم کنم و تلفن رو قطع کنم.