هوبور
هوبور
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

هر روز عاشورا است . همه جا کربلا است.

اشک می ریزد و بر سر و سینه خودش می کوبد . چنان با شور و حرارت محو نوحه خوانی شده است که اگر مداح بگوید با سر به دیوار بکوب هم می کوبد . صورتش از عرق و اشک خیس است . وقتی مداح به گودال قتلگاه می رسد ، دستش را روی پیشانی می گذارد و گریه امانش نمی دهد . های های زار می زند . انگار که نزدیکترین عزیزش مرده باشد.

نیم ساعت بعد مجلس تمام شده است . دنبالش می گردم . بیرون حسینیه ایستاده است و با دو نفر از دوستانش سیگار می کشد . دوستش چیزی میگوید و او قاه قاه می خندد. انگار نه انگار که نیم ساعت قبل غرق در غم و حزنی بود که گویی پایانی نداشت. حالا خنده و بذله گویی تمام قاب صورتش را در بر گرفته است. با دوستانش قرار می گذارند و سوار موتور به سوی چایخانه راه می افتند .

این داستان دهه اول محرم است . مجالسی که با شور و شوق و غم و آه و اشک برگزار می شود و ساعتی که نه! دقیقه ای بعد به جمع و خنده دوستانه تبدیل می شود . بیشتر از آنکه مجلس عزاداری امام حسین باشد ، محفلی است برای خالی شدن و تخلیه بغض های درون . اما جایگاه امام حسین و فلسفه عاشورا کجای این محافل پنهان شده است ؟

هر سال آنچه بیشتراز قبل در لابلای های و هوی مداحان و خطیبان شهید می شود ، همان چیزی است که ریشه اصلی این مراسم و عزاداری ها است . از هر کدام از این عزاداران اگر بپرسید امام حسین برای چه شهید شد ، حتما در پاسخ، به آزادی و آزادگی و قیام در برابر ظلم اشاره می کنند . اما آنچه مهجورترین بخش دهه اول محرم است همین آزادی و آزادی و قیام در برابر ظالم است .

تقریبا همه داستان کربلا را می دانیم . عزیمت حسین بن علی از میانه حج و ناعهدی مردمان کوفه و کربلا و حر و خیمه ها و عطش و ابوالفضل و علی اصغر و گلوی عطشان و عصر عاشورا و شام غریبان . و در نهایت وداع تا سال دیگر. هر سال این مراسم داغ تر از سال قبل ، پرشورتر و پرخرج تر و با وسعت بیشتر برگزار می شود . اما هنوز بعد از قرنها مظلوم و مهجور این مراسم همان حسین بن علی و فلسفه قیام اوست .

عاشورا و کربلا هرچه بود ، هرچقدر دردناک و سوزناک بود ، در همان نیمروز تمام شد . شاید تاریخ صحنه های سوزناک زیادی از ظلم و جور و قساوت به خاطر داشته باشد . یکی از نزدیکترین ها بمباران اتمی هیروشیما است. در کسری از ثانیه ، آتش و حرارت هزاران نفر را کباب کرد . کودکان زیادی در جا سوختند. موج انفجار صحنه های بدی برجا گذاشت . پوستهای کنده شده ، چشمهای از حدقه در آمده ، روده های تکه پاره ، دستها و پاهای بریده ، کافی است کمی در باره عوارض بمباران هیروشیما جستجو کنید تا دریابید میزان قساوت و درد و رنجی که به هزاران نفر طی چند دهه عارض شد ، چقدر زیاد بوده است . یا در مورد جنایتهای صربها در بوسنی ، فقط یک صحنه آنکه طفل چند ماهه را جلوی مادر به هوا می انداختند و با سرنیزه تفنگ او را می گرفتند . قساوتهای تاریخ کم نیستند . چه بر انسانهای عادی چه بر برگزیدگان دین و مذهب. هرچه باشد می گذرد . درد و رنجش هم می گذرد . اما اینکه این درد و رنج و این مصیبت در همان ظرف درد و رنج مادی بماند و فلسفه ای که باعث ایجاد این رنج شده است ، به فراموشی سپرده شود ، مصیبتی است به مراتب بزرگتر.

عاشورا گذشت . اما فلسفه عاشورا جاری است . فلسفه حریت و آزادگی و جان دادن برای آزادگی و زیر بار ظلم نرفتن هنوز جاری است . هر روز عاشورا است . هر روز ظلمی است که می توان برای رهایی از یوغ آن جان داد . ما سالها است چشم هایمان را بسته ایم . هر روز در کربلا سر آزادگان را می برند اما ما بی خبریم . یا اگر می شنویم ، رد می شویم .

اینجا کربلا است . تهران ، مشهد ، اصفهان ، بغداد ، دمشق ، هرات و هر کجای این خاک که صورت مظلومی با سیلی ظالم سرخ شود ، کربلا است . کربلا همسایه ما است که از خجالت فرزند سرخ می شود . کربلا ICU بیماستانها است که با بیخیالی ما پر می شود . عاشورا همین جانباختگان بی گناه هر روز کرونا است که حالا فقط یک عدد شده است شبیه دماسنج یا فشارسنج. کربلا هرات است که زیر چنگال بنیاد گرایی ویران می شود و فریاد دادخواهی زنان و دختران افغان را کسی صلاح نیست بشنود. کربلا همان هورالعظیم است که با طمع نفت تشن همانده است ، عاشورا تشنگی خوزستان است ، خستگی سیستان است ، بی پناهی بلوچستان است ، کربلا هر روز از جلو چشم ما رد می شود . ما نگاه می کنیم اما عادت کرده ایم نبینیم.

آری . اگر از حسینیه های پر از نوای پرهیجان و مداحی های شورانگیز بیرون بیاییم ، شاید کنار سطل زباله عاشورا را ببینیم که تا کمر خم شده و دنبال لقمه ای می گردد. شاید در صف داروخانه ها ، در فریاد واکسن واکسن مردم ، در تجارت خون این ملت با دارو ، در تورم هر روز ، در فرسایش جان و روان هر روزه این مردم حسین را ببینیم که هر لحظه گلویش بریده می شود و هنوز یاوری ندارد که یاریش کند . چون نوای هل من ناصر ینصرنی اش در لابلای دوپس دوپس نوحه ها به گوش نخواهد رسید .

کربلای زمانه ات را بشناس . ...

عاشوراکربلاحسینخوزستانهرات
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید