ابرتورم چیست؟
هدی رضایی / کارشناس ارشد مدیریت اجرایی
ابرتورم را میتوان یکی از بدترین شرایط احتمالی برای اقتصاد هر کشوری دانست. این موضوع زمانی اتفاق میافتد که قیمت کالاها و خدمات بیش از 50 % طی یک ماه افزایش میباید. با این سرعت، ممکن است یک قرص نان قیمت متفاوتی در صبح و بعدازظهر داشته باشد. مثال جالبی در این زمینه وجود دارد که به محض باز شدن نانوایی، یک چرخ دستی پر پول نقد با خود همراه بیاورید و نان بیشتری بخرید، زیرا ممکن است قیمت نان تا بعدازظهر دوبرابر شود! این شرایطی است که اکنون بسیاری از مردم و کسبوکارهای کشور ما نیز با آن دست و پنجه نرم میکنند و کالاهایی که چند روز قبل یا ماه پیش نصف قیمت بوده، اکنون باید با 2-3 برابر قیمت بخرند و کنترلی روی این تورم وجود ندارد. اما ابرتورمهای بدتر از این نیز وجود داشته است، به طوری که در مجارستان در سال 1946، قیمتها هر 15 ساعت دو برابر و ارزش پولی که مردم در جیب داشتند تا شب نصف میشد! هر کدام از کشورها برای عبور از شرایط تورم راهکارهای متفاوتی را با توجه به شرایط و دلایل ریشهای شکل گیری تورم انتخاب کردند، اما در میان تمام آنها یک سیاست موفق مشترک وجود دارد و آن هم آزادسازی اقتصادی است. اگر این موضوع در عین تلخ بودن برایتان جالب است با گزارش امروز همراه باشید تا در ادامه در مورد دلایل به وجود آمدن ابرتورم و بدترین ابرتورمهای تاریخ دنیا بخوانید.
دلایل به وجود آمدن ابرتورم
در اقتصاد ابر تورم زمانی اتفاق میافتد که یک کشور نرخ تورم بسیار بالا و پرشتاب را تجربه میکند. در این حالت ارزش واقعی ارز داخلی به سرعت از بین میرود و باعث میشود افراد جامعه داراییهایشان را از پول محلی به حداقل برسانند و به سمت نگهداری ارزهای خارجی پایدار تغییر مسیر میدهند. در چنین شرایطی سطح عمومی قیمتها در یک اقتصاد به سرعت افزایش پیدا میکند. ابرتورم به دو دلیل اصلی ایجاد میشود: افزایش عرضه پول و تورم کشش تقاضا. اولی زمانی اتفاق می افتد که دولت یک کشور برای پرداخت هزینههای خود شروع به چاپ پول میکند. با افزایش عرضه پول، قیمتها طی تورمی منظم افزایش مییابد.
علت دیگر تورم، رشد تقاضا است و در شرایطی اتفاق میافتد که افزایش تقاضا از عرضه بیشتر شده و موجب افزایش قیمت میشود. این میتواند به دلایلی چون افزایش هزینههای مصرف کننده به دلیل رشد اقتصادی، افزایش ناگهانی صادرات یا بیشتر شدن هزینههای دولت رخ دهد. گاهی اوقات این دو عامل دست به دست هم داده و شرایط را بدتر میکنند. در این حالت دولت به جای کاهش عرضه پول برای متوقف کردن تورم، به چاپ پول بیشتر ادامه میدهد. با این کار قیمتها مجدد بالا میرود.هنگامی که مصرف کنندگان متوجه شوند چه اتفاقی افتاده باز هم تورم ادامه مییابد. به این صورت که آنها از ترس بالا رفتن قیمت، بیشتر خرید میکنند و این تقاضای بیش از حد تورم را تشدید میکند. اگر آنها کالاها را احتکار کنند و کمبود کالا ایجاد کنند، وضع از این هم بدتر میشود.
اثرات منفی ابرتورم روی اقتصاد کشورها
مردم برای جلوگیری از خرید کالا به قیمت گرانتر طی روزهای آینده، شروع به احتکار میکنند. این انبار کردن کمبودهایی را ایجاد میکند و معمولا با خرید کالاهای بادوام مانند خودرو و لوازم الکترونیک و ... اتفاق میافتد. در کشورهایی که ابرتورم را تجربه میکنند، اگر تورم بیش از حد شود، مردم حتی کالاهای فاسد شدنی مانند نان و شیر را نیز احتکار میکنند. این منابع روزانه کمیاب میشود و در نهایت اقتصاد از هم پاشیده میشود.
با بی ارزش شدن پول، پس انداز کردن برای مردم دیگر معنا نخواهد داشت چرا که پس انداز قبلی آنها نیز به کمترین ارزش خود رسیده است. به همین دلیل زندگی سالمندان در اقتصادهای حامل ابرتورم آسیب پذیرتر است. اگر شرایط به همین منوال ادامه یابد، بانکها و وام دهندگان اعلام ورشکستگی میکنند زیرا وامها ارزش خود را از دست میدهند. هنگامی که مردم سپردهگذاری خود را در بانکها متوقف کنند، بانکها فاقد پول نقد و ورشکسته میشوند.
ابرتورم موجب سقوط ارز کشور در بازارهای ارز خارجی نیز میشود. شرکتهای اقتصادی و واردکنندگان به دلیل بالارفتن ارزش ارزهای خارجی مانند دلار کم کم ورشکست شده و از بازار خارج می شوند. با کاهش شرکت ها بیکاری افزایش مییابد. متعاقب آن درآمدهای مالیاتی دولت کاهش مییابد و از ارائه خدمات اساسی باز میماند. در چنین شرایطی دولت شروع به چاپ اسکناس میکند و موجب بدترین شدن اوضاع می شود.
بدترین ابرتورمهای تاریخ
در ادامه در خصوص بدترین ابرتورمهای تاریخ میخوانید.
مجارستان
بسیاری از مورخین ابرتورم مجارستان را بدترین ابرتورم تاریخ میدانند. ابرتورم مجارستان مدت کوتاهی پس از جنگ جهانی دوم و با نابودی تمام زیرساختهای این کشور آغاز شد. علت اصلی این اتفاق عدم تناسب انتشار پول و تولید ملی بود ، در واقع دولت به دلیل ناتوانی در تولید کالا و فلج شدن اقتصاد پس از جنگ جهانی شروع به چاپ اسکناس کرد. این عدم تناسب کم کم قیمت ها را به صورت عجیبی افزایش داد و منجر به یک ابر تورم شد. این کشور بین سالها 1945 و 1946 بالاترین نرخ تورم دنیا با نرخ تورم روزانه 207% ثبت کرد. در ژوئن ۱۹۴۶ نرخ تورم در مجارستان به ۴۱.۹کوآدریلیون درصد در یک ماه رسید که بیشترین نرخ ثبت شده ابر تورم است. در آن ماه قیمتها هر 15 ساعت دوبرابر میشد و ارزش پولی که مردم در جیب داشتند تا شب نصف میشد.
دولت این کشور به جای کاهش تورم با کاهش عرضه اسکناس و افزایش نرخ بهره – یعنی سیاستهایی که موجب سقوط اقتصاد پیش از رکود شده بودند- تصمیم گرفت که واحد پول خود را تغییر دهد. این تغییر واحد پول چند بار تکرار شد و هر بار با برنامه های رادیکالی مانند افزایش مالیات، کاهش انتشار اسکناس، بازگرداندن طلاهایی که به خارج برده شده بود، افزایش تولید ملی و کاهش آسیب های حاصل از جنگ و به گردش انداختن واحد پول فورینت تقویت گردید تا اینکه سرانجام ابرتورم مجارستان از بین رفت و وضعیت به حالت اولیه بازگشت. مجارستان هنوز از واحد پولی فورینت استفاده میکند، اما برنامه داشت تا سال ۲۰۲۰ واحد پول خود را به یورو تغییر دهد که فعلا دنیا در حال دست و پنجه نرم کردن با ویروس کرونا و استراتژی دولتها برای کاهش شیوع است.
زیمبابوه
یکی از ابرتورمهای اخیر مربوط به دولت زیمبابوه است که طی سالهای 2004 تا 2009 اتفاق افتاد. ابر تورم زیمبابوه، دومین پرونده وخیم تورم در تاریخ است. دولت برای پرداخت غرامت جنگ کنگو شروع به چاپ اسکناس کرد. خشکسالی و مصادره مزارع، کمبود مواد غذایی و محدودیت تولید کالا اوضاع را به گونهای بدتر کرد که نرخ تورم روزانه را به 98% رساند. قیمتها هر 24 ساعت دو برابر می شدند. مغازه داران ممکن بود که در طول یک روز چند بار قیمت کالاهایشان را تغیر دهند. وقتی از ابرتورم در این کشور حرف میزنیم منظورمان تحمل ساعتهای متوالی کمبود آب و برق در این کشور و تحمل ساعتها ایستادن در صف بانک و پمپ بنزین و کمبود مواد غذایی در سوپر مارکت هاست. حال تصور کنید که این اوضاع تا چه حد میتواند مصیبت بار باشد. نتیجه این شد که بسیاری از مردم برای خرید مواد لازم و اساسی به آفریقای جنوبی و بوتسوانا میرفتند و دلار آمریکا و رند، واحد پول آفریقای جنوبی عملا به صورت پول مورد معامله کشور درآمد. در سال ۲۰۰۹، بانک مرکزی زیمبابوه واحد پول رسمی را کنار گذاشت و از دلار آمریکا و رند آفریقای جنوبی عملا به عنوان پول اصلی رایج برای معاملات استفاده کرد تا وضعیت اقتصادی خود را بهبود بخشد.
آلمان
یکی دیگر از ابرتورمهای معروف دنیا، تورم آلمان در دهه 1920 میلادی در دولت جمهوری وایمار(دولت جدید آلمان پس از جنگ اول جهانی) است. جنگ جهانی اول، غرامت 132 میلیارد دلاری متفقین و بدهیهای سنگینی را روی دست آلمان گذاشت و با توجه به اینکه آلمانها که قبل از جنگ هم وام های کلانی از کشورهای اروپایی گرفته بودند، برای پرداخت بدهیهای خود شروع به چاپ پول کردند. تولید از بین رفت و منجر به کمبود کالا به ویژه مواد غذایی در آلمان شد. از آنجا که به دلیل چاپ اسکناس، پول نقد اضافی در گردش بود و کالاهای کمی نیز وجود داشت، قیمت اقلام هر 3 روز دوبرابر میشد و تورم روزانه به بالای 20% رسید. کشاورزان و افرادی که کالا تولید میکردند در چنین شرایطی وضعیت خوبی داشتند اما سایر مردم در فقر زندگی میکردند یا کشور را ترک کردند.
داستانهای طنزآمیز در باره این بحران نشان دهنده وخامت وضع آن موقع است: شخصی که مدتی حواسش به چمدانش نبود، متوجه شد که دزدی چمدان را برده، ولی پولها را نبرده! در واقع ارزش چمدان بیشتر از پولهای داخل آن بود. یا داستانی که در آن یک آلمانی درخواست دو فنجان قهوه کرد اما این دو قهوه با دو قیمت متفاوت به او عرضه شد، چرا که در فاصله سرو قهوه اول و دوم قیمتها بالاتر رفته بود. داستان مردی که برای خرید کفش راهی برلین شد هم در نوع خود جالب است، هنگامی که او به برلین رسید دریافت که با بالا رفتن قیمت در همان فاصله زمانی کم، با آن پول تنها میتواند یک فنجان قهوه و بلیت بازگشت به شهرش را بخرد! سرانجام آلمان هم با معرفی واحد پول جدیدی به نام رنتنمارک که پشتوانه آن زمینهای زرعی بود توانست ثبات قیمت و کنترل تورم را در دست گیرد.
یوگسلاوی
یکی دیگر از ابرتورمهای شدید دنیا در سالهای 1993-1995 در یوگسلاوی اتفاق افتاد. خالی شدن خزانه دولت به دلیل مناقشه و از دست دادن بازار داخلی سبب شد که دولت برای کمک به بودجه، چاپ اسکناس را شروع کند. هزینههای عمومی غیرقابل کنترل، عدم کارآیی، فساد و تحریمهای سازمان ملل متحد در سالهای ۱۹۹۲ و ۱۹۹۳، وضع را وخیمتر کرد. شدیدترین نرخ تورم در این بازه مربوط به ژانویه 1994 است که قیمتها طی یک ماه 313 میلیون درصد افزایش یافت که معادل افزایش 65درصدی روزانه است و قیمتها تقریبا هر 34 ساعت دو برابر میشد. مردم به محض دریافت حقوق برای خرید هجوم میبردند و بسیاری از مردم مایحتاج خود را از کشور همسایه، مجارستان تهیه میکردند. کشاورزان که تلاش برای کنترل قیمتها آنها را مستأصل کرده بود تولید محصولات کشاورزی را متوقف کردند. در نتیجه بازار سیاه معامله با مارک آلمان و دلار آمریکا رونق گرفت. سرانجام بسیاری از کسب و کارهای یوگسلاوی از دریافت دینار خودداری کردند و واحد پول آلمان یعنی مارک تبدیل به ارز غیر سمی این کشور شد. سرانجام رهبر این کشور برای پایان دادن به تحریم با واحد پول جدید کشور یعنی دینار جدید که به پشتوانه طلا و ارز معتبر صادر می شد موافقت کرد و کشورش را از بحران نجات داد.
ونزوئلا
یکی از نمونههای اخیر ابرتورم دولت ونزوئلا است. قیمت در سال 2013 با افزایش 41 درصدی همراه بود و در سال 2018 ابر تورم به 65000 % رسید. وضعیت اخیر ونزوئلا به دلیل برخی از تصمیمات سیاسی بد و اشتباه و مهم تر از آن، کاهش قیمت نفت به وجود آمد. این کشور نه جنگ زده است و نه زیرساختهای آن نابود شده است. بحران خاص سیاسی ای هم در این کشور اتفاق نیفتاده است و این ابر تورم تنها در نتیجه اتخاذ سیاستهای غلط دولت بوده است. کنترل ارز از سوی دولت موجب شده است کسبوکارها نتوانند به دلار دسترسی داشته باشند، این مساله موجب شد کارخانهها ورشکست شوند و کسب و کارها از کار بیفتند. در سال 2017 دولت عرضه اسکناس را به میزان 14% افزایش داده بود. تورم دسامبر 2016 ونزوئلا از کل تورم کشورهای آمریکای لاتین در آن سال بیشتر بود و ارزش واحد پول ونزوئلا به نام بولیوار بیشتر ارزش خود در مقابل دلار را از دست داد و مردم در واکنش به این موضوع از تخم مرغ به عنوان واحد پول خود استفاده کردند! یک شانه تخم مرغ که ژانویه 2017 تنها 6740 بولیوار بود، در آن سال به 250 هزار بولیوار رسید و ارزش بیشتری از واحد پول رسمی کشور داشت! در سال 2019، بدهیهای خارجی ونزوئلا حدود 100 میلیارد دلار تخمین زده شد و همچنان با مشکل اساسی بازپرداخت بدهیهای خود مواجه و درگیر پدیده ابرتورم است. دولت برای کاهش تورم، چند صفر از واحد پولی کم کرد اما این راه حل کارگر نشد و مشکلات اقتصادی ونزوئلا همچنان باقی ماند.
چگونه از ابرتورم جان سالم به در ببریم؟
با وجود نادر بودن این پدیده، اما به علت سیاستهای غلط احتمالی دولتها، مردم همیشه نگران این موضوع هستند. آنها مدام به این فکر میکنند که اگر چنین اتفاقی بیفتد باید چه کاری انجام دهند؟ روشهایی وجود دارد که اگر در کشور شما با پدیده ابرتورم روبرو هستید از آن جان سالم به در ببرید. عادات مالی سالم و منطقی میتواند بیش از هر چیز به شما در این امر کمک کند.
ابتدا برای تنوع داراییهای خود آماده شوید. شما باید دارایی هایتان را برای تبدیل به سهام و اوراق قرضه، خرید دلار، طلا و سایر دارایی ها مانند خرید املاک و مستغلات اماده کنید. همچنین اطمینان حاصل کنید که در چنین شرایطی از مهارت ها و استعدادهای حرفهای متنوعی برخوردار هستید تا بتوانید در این اقتصاد متلاطم کار جدید پیدا کرده یا کار قبلی خود را از دست ندهید. ابرتورم موجب کم ارزش شدن پول میشود. بنابراین دارا بودن طیف گسترده مهارتهای عملی در هنگام تجارت، مزیت شما محسوب میشود. در چنین حالتی به جای اینکه برای خرید یک عدد نان، یک چرخ دستی پر از پول نقد با خود ببرید، نحوه پخت نان را میدانید.