اغلب فکر میکنیم شنونده خوب کسی است که وسط حرف دیگری نپرد و حتی دوست داریم شنونده خوب مبادی آداب بوده، تمام بیراههها و فرعیهای گوینده را دنبال کند. در حالی که شنونده خوب ضمن تمرکز و کنکاش در بیان گوینده به شکل عمیقی شکاک است. او همواره تلاش میکند گوینده را به آخرین خروجی در جاده اصلی برگرداند. به طور تناقض گونهای شنونده خوب مداخله در کلام گوینده را بلد است البته نه به قصد وارد کردن افکار خودش بلکه هدایت و کمک به تفهیم پیام گوینده مثلا؛
# خوب، منظورت از اون حرفی که زدی این بود که...؟
# آره، آره... همین چند لحظه پیش داشتی میگفتی که..
# خوب، پس در نهایت ...
شنونده خوب بلد است که به گوینده کمک کند تا به دغدغههای اصیل، بی غل و غش و گریزپایش بازگردد.
برداشتی از کتاب درباره خوب بودن از آلن دو باتن